سینمای ایران روزهای بحرانی را میگذراند؛ روزهایی که هر سئانس نمایش فیلم در ایران به صورت میانگین 5 نفر را میزبانی میکند و شکست اغلب فیلمها حتی پیش از اکران نیز قطعی است.
البته که شاید نخستین راه حل این مشکل، کاهش جدی بهای بلیت سینما باشد، اما در چنین شرایطی که بسیاری از سینماگران علاقهای به اکران فیلم خود ندارند، شاید بتوان با اختصاص فیلمهای پرمخاطب هم سینما را نجات داد. در گزارش پیش رو، 5 دسته از آثاری که میتوانند به یاری گیشه امروز سینمای ایران بیایند، مرور شده است.
کمدیها
طبعاً نخستین انتخاب برای بازگشت رونق به گیشه سینما، فیلمهای کمدی هستند. مدتی پیش نیز در پاسخ به درخواست سینماداران برای نمایش فیلمهای پرمخاطب، « بخارست » روی پرده رفت که اگر چه فروش مناسبی داشت، اما انفجار گیشه را که مدنظر بود، رقم نزد. تجربه ثابت کرده مخاطب ایرانی سینما همواره از کمدیهای موقعیت استقبال میکند و بهترین فیلم سازان در چنین شرایطی، چهرههایی مثل منوچهر هادی سازنده «من سالوادور نیستم» و « آینه بغل »، مصطفی کیایی سازنده «مطرب» و «بارکد» و سعید سهیلی سازنده سری «گشت ارشاد» هستند. در سالهای اخیر اما مسعود اطیابی روی بورس است که با دو قسمت «تگزاس» و «انفرادی» گیشه را ترکاند و سال گذشته با «دینامیت» رسما سینمای ایران را احیا کرد؛ اگر چه این بار «بخارست» او به اندازه کافی کارگر واقع نشد و سینماها هنوز شرایطی بحرانی دارند. در این شرایط آثاری مثل «ملاقات با جادوگر» ساخته حمید بهرامیان، «خط استوا» اثر اصغر نعیمی و «گیجگاه» به کارگردانی عادل تبریزی اصلیترین نامزدهای اکران برای نجات گیشه سال 1401 سینمای ایران هستند.
محبوب های فجر
به جز ژانر کمدی که فیلمهای آن معمولا با استقبال مخاطبان سینماروی ایرانی مواجه می شود ، در سایر ژانرها چنین شرایطی برقرار نیست. بهترین ویترین داخلی برای سینمای ایران، همان جشنواره فیلم فجر است که همه ساله با برگزاری آن، شماری از فیلمهای غیرکمدی به قدری توجهات را جلب می کنند و کنجکاویها را برمیانگیزند که میتوان روی فروش بالای آنها در طول سال حساب کرد. نکته منفی در این میان، اکران اغلب فیلمهایی از این قبیل در نیمه نخست سال 1401 است؛ فیلمهایی مثل «علفزار»، «تیتی»، «ابلق»، «موقعیت مهدی»، «دوزیست» و «روز صفر» که بعضی از جشنواره فجر سیوهشتم دپو شده بودند. با این حال هنوز حداقل دو مورد وجود دارد که میتوان به پرفروش شدن آنها امیدوار بود: «ملاقات خصوصی» ساخته امید شمس و « نگهبان شب » اثر سیدرضا میرکریمی که هردو در چهلمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شدند و تا روز حذف سیمرغ مردمی جشنواره، از بالانشینان آرای مردمی بودند.
توقیفیها
فیلمهای توقیفی همواره از جذابیت قابل توجهی برای مخاطب سینماروی ایرانی برخوردار بوده؛ نمونه بارز آن «مارمولک» که بعد از پایین آمدن از پرده، به شکل زیرزمینی بسیار دیده شد. امروز نیز که شمار فیلمهای توقیفی دپوشده، بیش از انگشتان دو دست است، شاید بتوان با اندک اصلاحاتی و با نمایش آثاری مثل «شیشلیک»، «قاتل و وحشی» و «برادران لیلا» کمک کرد سینمای ایران نفسی بکشد. به ویژه حالا که با ساخت مستند «برزخیها» توسط سازمان اوج و پخش «مارمولک» از صداوسیما، به نظر میرسد بخشی از جریان فرهنگی مسلط داخلی، بر خلاف تصور اولیه، شاید به توقیف فیلمهای سینمایی کم وبیش بیمیل شده و آن را راهکار ایدهآلی برای کم کردن آسیبهای این آثار نمیداند، میتوان به رفع توقیف بسیاری از فیلمها امیدوار بود.
خارجیها
اگر شرایط تحریم، کپیرایت و... اجازه بدهد، میتوان به فیلم خارجی هم فکر کرد. اگرچه آخرین تجربه اکران فیلم خارجی در ایران که نخستین تجربه پس از سالها هم محسوب میشد، تجربه خوبی نبود و فیلم هندی «خیزش، غرش، آتش» با وجود موفقیت فوقالعاده در گیشه هند و حتی جهان، در ایران کمتر از 100 میلیون تومان فروخت، اما فیلمهای خارجی همچنان میتوانند گزینههایی مناسب برای خروج سینمای ایران از بحران باشند. طبعاً شرط نخست آن، جذابیت بالای فیلم برای مخاطبان است که این مهم با حضور ستارههای سینمای جهان حاصل میشود. با این حال مخاطب سینمارو همواره به ممیزیهای اثر، بیاعتماد است که باید برای آن چارهای اندیشید؛ به طور مثال میتوان سراغ ژانر وحشت یا جنگی رفت که بنا به ماهیت خود کمترین صحنههای غیراخلاقی را داراست. به طور مثال در سال 2022 فیلمهایی مانند «در جبهه غرب خبری نیست» محصول آلمان، آمریکا و انگلیس ، «اعلام وضعیت اضطراری» محصول کره جنوبی، «سیزده جان» محصول انگلیس، «تک تیراندازان» محصول چین و... را میتوان برشمرد که در عین جذابیت برای تماشاگران کشورمان، نیاز چندانی به ممیزی ندارند.
پویانماییها
این ظرفیت امسال برای نخستین بار به معنای واقعی کلمه به چشم همه آمد؛ وقتی با اکران «پسر دلفینی» محصول استودیوی اسکایفریم و «لوپتو» محصول استودیوی فراسوی ابعاد، مشخص شد سینمای ایران هم میتواند پویانماییهای بلند سینمایی داشته باشد که با آثار معمول سینمای جهان رقابت کند و حتی کم نیاورد. این دو پویانمایی امسال خوب فروختند. نکته مهم آن که به علت نوع مخاطب این آثار، اتفاقات 3 ماه اخیر کشور کمترین تأثیر را روی مخاطب این آثار گذاشت و میتوان گفت پویانماییهای بلند سینمایی که برای مخاطب کودک و نوجوان تولید میشوند، عملاً از این حواشی به دورهستند. از این آثار کمتر اخباری منتشر شده، اما لااقل روی جذابیت یک مورد میتوان مطمئن بود: «بچه زرنگ» محصول استودیوی هنر پویا که پیش از این «شاهزاده روم» و «فیلشاه» را ساخته است. «دنیای کیفها» نیز از جمله آثاری است که هیچ گاه به اکران عمومی نرسیده و روشن نیست چقدر ظرفیت پرفروش شدن داشته باشد.