اولین نشست میز حقیقت با حضور عماد حمرونی و لئونید ساوین با موضوع «مستندسازی و استراتژیهای رسانهای با نگاهی به نبرد هیبریدی» در پردیس ملت برگزار شد.
در ابتدا ساوین گفت: وقتی نام کلمه جنگ به میان میآید دو ذهنیت در ما شکل میگیرد، یکی از آنها که همان معنای کلاسیک نبرد مسلحانه است، اما دیگری مربوط به جنگ رسانهای میشود. این نوع از جنگ که بر محور تکنولوژی سوار است از تمام بخشهایی، چون عملیات اقتصادی و نقش رسانهای بهره میگیرد. برای مثال در مقایسه با حالتهای جنگ کلاسیک، در چنین موقعیتی عملیاتی روانی در ذهنیت افراد پیش میآید.
او ادامه داد: برای مثال، در جنگ سوریه و ماجرای کلاهخود سفیدها و حملات شیمیایی مردم شاهد دروغپراکنیهایی بسیار بودیم. در جنگ اوکراین هم میبینیم که رسانهها چگونه ذهن را به این سمت سوق میدهند که دولت روسیه با مردم اوکراین مشکل دارد. یا برای مثال، در سال ۲۰۱۴ که در همان کشور اوکراین کودتا رخ داد ویدیوهایی دیدیم از افرادی که خود را اوکراینی جا میزدند و سعی در تحریف واقعیات داشتند. اینها همه بخشی از عملیات جنگ روانی است که توسط وزارت خارجه آمریکا با هدف ترویج دموکراسی آمریکایی در سراسر دنیا انجام میشد و مثالهایی بسیار از آن موارد موجود است و اقدامات رسانهای که اصطلاحا میتوان آنها را «انحصار» نامید انجام داده است.
پلتفرمهای آمریکایی ابزاری برای ترویج دروغ
ساوین گفت: پلتفرمهایی مثل یاهو و گوگل ابزاری برای اشاعه دروغ شدهاند. برای مثال اگر بخواهید درباره وضعیت ایران و روسیه اطلاعات کسب کنید، تنها اطلاعات منفی دریافت میکنید. آنها اطلاعات را با تفسیرهای منفعتطلبانه خود منتشر کرده و دسترسی به اطلاعات درست را محدود میکنند. حتی چند سال پیش درباره خبرگزاری «فارس» نیز چنین اتفاقی رخ داد و برای مدتی از دسترس خارج شد.
در ادامه حمرونی نظرات خود را درباره این صحبتها بیان کرد و گفت: ابتدا باید درباره ساز و کار اطلاع رسانی توضیح دهم. میدانید که دانشمندان اثبات کردن که ذهن در حالت بیداری هم خیالپردازی میکند. در واقع در اینجا وقتی صحبت از جامعه میشود، یک رویاپردازی جمعی پیش میآید. یعنی ما رویاهای گوناگونی داریم که شامل فردی، جمعی و... است که ما را در رسیدن به یک رویای جهانی کمک میکند. امروزه دانشمندان اثبات کردن که ما میتوانیم آنچه در ذهن مان است را قبل از آن درک کنیم، بنابراین اطلاع رسانی درباره حقیقت یک نوع درک درباره ذهن ماست. به این ترتیب یک بخش با اطلاعات در ادراک ما تاثیر میگذارد.
جنگ اطلاعات
وی افزود: غرب با بهره بردن از جنگ اطلاعات موفق شده تا ادراک ما را درباره مسائلی، چون حقوق بشر، دموکراسی، برابری و مسائلی از این دست تغییر دهد؛ بنابراین همه این مسایل اطلاع رسانی، محصول ادراک ما هستند. باید قبول کنیم که غرب جنگ اطلاع رسانی رو برنده شده و در ایجاد واقعیت با اخبار، موفق عمل کرده است.
این تحلیلگر در ادامه بیان کرد: امروز شبکههای اجتماعی، تلویزیون و... ادراک ایجاد میکنند و روی مخاطب هدف خود تأثیر میگذارند. مثلا ایران و روسیه را در نظر بگیرید. آنها برای انقلاب اسلامی ایران موضوعی که در نظر گرفتند، نوار است و میگویند امام خمینی موفق شده تا از طریق نوار یک جور ادراک ایرانی ایجاد کند. همچنین در مورد روسیه انحلال اتحاد شوروی مورد بحث است، اما چرا و چگونه؟! در واقع غرب برای اینکار از جنگ اطلاعاتی استفاده کرد و توانست اتحاد شوروی را نابود کند و یک کشور سرمایه داری ایجاد کند، ولی شانس روسیه این است که پوتین را دارد که شخصی به شدت استراتژیست است. غرب همان قدر که تلاش میکرد شخصیت امام خمینی را تغییر دهد، تلاش میکند تا شخصیت پوتین را تخریب کند. مخاطب هدف غرب نسل جوان است که روی آنها برنامهریزی میکند و تفکرشان را از طریق رسانهها تغییر میدهد.
نادر طالبزاده و اهمیت اطلاعات
وی با اشاره به موفقیت پرس تیوی در ادامه صحبتهایش گفت: مشکل ایران و روسیه این است که چطور ادراکی را برای غربیها ایجاد کنند و باید در این راستا تلاش کرد. قبل از این برنامه در مراسم نادر طالب زاده بودم که یک رهبر در جنگ اطلاعاتی بود. او تنها ایرانی بود که اهمیت اطلاعات را درک کرده بود و ساختار آمریکا را میشناخت و میخواست در آمریکا یک ادراک ایجاد کند و به همین دلیل در نگاه غرب خطرناک شد.
جنگهای رسانهای/ آفند و پدافند
در بخش دیگری از این جلسه، نوبت به ساوین رسید و گفت: در حالت کلی، فرهنگ نمیتواند به شکل مستقیم نتیجه سیاست و ایدئولوژی باشد. برای مثال در شوروی همه چیز ابتدا از سطح سیاسی به سطح فرهنگی رسید و یا در کوبا بعد از انقلاب آن کشور، فیدل کاسترو برای فرهنگسازی شروع به فعالیتهای رسانهای کرد. باید بگویم در زمینه ساخت مستند درباره جنگ بوسنی و مسائل دیگر خلائی حس میشود که اگر ما آن را پر نکنیم، آمریکایی هر جور که بخواهند آن را پر خواهند کرد. اینگونه بین دیدگاههای مختلف جنگ رخ خواهد داد. برای مثال، بحث جنگ بوسنی با ایدههای صربها شرایط خاص خودش را داشت اما واقعیت جوری نبود که رسانهها آن را اشاعه میدادند.
او ادامه داد: کار کردن پیرامون این موضوع میتواند مسئله تحقیقاتی خوبی برای مستندسازان و روزنامهنگاران باشند. چنین جنگهای رسانهای جنبههای آفندی و پدافنی دارند. برای مثال غربیها به ایرانیها و روسها میگویند در حالت دفاعی هستیم در صورتی که اینطور نیست. لذا باید فعالیتهایمان را بیشتر کنیم. ناتو سعی میکند این روزها جنگ شناختی را افزایش بدهد تا بر ذهن انسانها غلبه کنند. حتی فراتر از پروپاگاندا هم پیش رفته و از طرق مختلف روایتهای انتخابی خود را وارد اذهان مردم میکنند. جالب است بدانید همه این اطلاعات را از طریق ویروسی کردن کامپیوترها انجام میدهد و از اینترنت برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکنند. البته من فکر میکنم این روزها در آمریکا انشقاقی پیش آمده که در نتیجه ما باید عملکردی تهاجمیتر داشته باشیم.
حمرونی همچنین درباره نقش مستند در ایجاد ادراک برای مردم گفت:درباره خلق اطلاعات که چرا باید ایجاد کنیم؟ مخاطب کیست و چه هدفی داریم؟ باید صحبت کرد. در این سالها شاهد بودیم که بسیاری از پژوهشگران غربی درباره افول غرب نوشتهاند. بنابراین اصل یک تمدن مانند بدن انسان است و دورهای دارد. عصر ما نیز عصر نابودی و افول غرب است. اما چه ادراک جایگزین آن میشود؟ آیا ادراک چین، هند، ایران، اوراسیا و... میتوانند جایگزین این ادراک شوند؟ به هر ترتیب از ۲۰ سال پیش غرب با ایجاد بحرانهای مختلف برای حفظ ابرقدرتی خود تلاش میکند که نشان از افول آن است.
او ادامه داد: آمریکا امروزه سعی میکند به کمک قدرت اقتصادی و نیروهای اطلاعاتی که دارد بر سه مرکز شرق آسیا، غرب آسیا و اوراسیا فشار وارد کند. به همینخاطر امروزه شاهد هستیم که آمریکا و بریتانیا در دو منطقه مختلف در حال بحرانزایی کردند. اول در اوکراین و بعد اطراف ایران را نشانه گرفتند. درک اهداف آمریکا امروزه مشکل شده است و در بازی شطرنجی گرفتاریم که چند بازیکن مهم مثل گروه آنگولاساکسونها و مسلمانها دارد. آنگولاساکسونها نیروی اقتصاد را در دست دارند. اوراسیاییها نیروی نظامی دارند اما مسلمانان و عربها انرژی دارند اما مدل اجتماعی ندارند. امروز میبینیم که ولادمیر پوتین در نقش طراح استراتژیک یک جامعه صحبت میکند برای جامعهای که نیاز به مدل اجتماعی دارد. گاهی این سپال پیش میآید که چطور میتوان اسلام را مدرن کرد یا مدرنیته را اسلامی کرد؟ اما چون هیچکدام از این دو ممکن است کشورهای مسلمان عقبگرد میکنند. زبان امروز، زبان تصویر است.
مشکل سانسور در پلتفرمهای آمریکایی
ساوین بیان کرد: از آنجا که در رسانههای آمریکایی مشکلاتی در زمینه سانسور، تحریم اطلاعاتی، و…. دارند. بهتر است کشورهایی که مورد این تحریمها هستند شروع به ایجاد شبکههای اطلاعرسانی و اجتماعی خود کنند. صحبت فیدل کاسترو را نباید فراموش کرد که میگوید تاریخ را نباید فراموش کرد. مستندسازی هم مقولهای است که تاریخ را ثبت میکند.
حمرونی در پایان گفت: گاهی فکر میکنم چه کسی قرار است تاریخ جدید ما را روایت کند. دنیای غرب امروز این توانایی را ندارد چون خالی از تمدن است. آمریکاییها هم نمیتوانند و تلاش میکنند تا تاریخ جدیدی بنویسند. فکر میکنم ما در غرب آسیا باید برای نوشتن این تاریخ با هم متحد شویم.