تارانتینو: فیلم ماروِلی نمی‌سازم

کوئنتین تارانتینو برنده جایزه نخل طلایی بهترین کارگردان، هنرپیشه و همچنین برنده جایزه اسکار بهترین فیلم‌نامه اصلی می‌گوید هرگز فیلمی از مارول را کارگردانی نخواهد کرد و دلیلی سخت برای این کار دارد؛ به عقیده او، کارگردان‌هایی که مارول استخدام می‌کند، مزدبگیر هستند.

کارگردان بیل را بکش در کنفرانس مطبوعاتی کتاب جدیدش با عنوان سینما گمانه زنی به لس آنجلس تایمز گفت: برای انجام این کارها باید مزدبگیر باشی. من یک مزدبگیر نیستم من دنبال کار نیستم.

خالق پالپ فیکشن در کتابش می‌نویسد: فیلمسازان مدرن نباید منتظر روزی باشند که فیلم‌های ابرقهرمانی مثل اتفاقی که در دهه ۶۰ میلادی برای افت محبوبیت موزیکال‌ها رخ داد، دچار سقوط شوند.

این کارگردان، هنرپیشه و فیلم‌نامه‌نویس آمریکایی در ابتدای دهه ۹۰ با ساخت فیلم‌هایی با ساختار غیرخطی و پست مدرن و به تصویر کشیدن خشونت تصنعی، به شهرت رسید. او را کارگردان دی‌جی می نامند. دلیل این نام نیز بخاطر نحوه استفاده تارانتینو از موسیقی برای خلق صحنه‌های خاص در فیلم‌هایش است.

در اوایل دهه ۱۹۹۰ تارانتینو کار خود را به عنوان فیلم‌ساز مستقل آغاز کرد و فیلم سگ‌های انباری را ساخت. فارغ از نوع فیلم، مجله امپایر این فیلم را «خارق‌العاده‌ترین فیلم مستقل تمام اعصار» نامید. پیشرفت تارانتینو با ساخت فیلم بعدیش، داستان عامه‌پسند، در سال ۱۹۹۴ سرعت بیشتری به خود گرفت. این فیلم از نظر تجاری توانست موفقیت بسیاری کسب کند. این فیلم را نیز یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ می‌دانند. فیلم بعدی اش نیز جکی براون بود که از روی یک رمان ساخته شد.

تارانتینو: فیلم ماروِلی نمی‌سازم

فیلم بعدی تارانتینو، فیلم مشهور بیل را بکش بود که در دو قسمت بخش ۱ و بخش ۲ (یکی در اواخر ۲۰۰۳ و دیگری در اوایل ۲۰۰۴) منتشر شد. این فیلم‌ها به‌نوعی حاوی هنرهای رزمی ژاپنی و روح فیلم‌های وسترن اسپاگتی در خود بودند. فیلم بعدی‌اش ضد مرگ نام داشت و سپس شروع به ساخت فیلم مشهور دیگرش، حرامزاده‌های لعنتی شد. این فیلم بر اساس داستانی تخیلی در دوران جنگ جهانی دوم اتفاق می‌افتد و بسیار مورد توجه منتقدان قرار گرفت. جنگوی آزادشده در سال ۲۰۱۲ منتشر شد که روایت‌گر دوران برده‌داری آمریکا است. جنگوی آزادشده پرفروش‌ترین فیلم تارانتینو به نسبت سایر فیلم‌هایش است و موفق به فروشی بالای ۴۲۵ میلیون دلاری شد. فیلم بعدی او هشت نفرت‌انگیز است که در دسامبر ۲۰۱۵ به روی پرده سینما رفت.

برای شناخت سینمای تارانتینو باید به دو نکته اساسی که بنیان‌های زیبایی‌شناسی فیلم‌های او عملاً از آن‌ها ریشه می‌گیرد، توجه کرد؛ اول خصلت‌های دوره‌ای که فیلم‌های او در آن ساخته و اکران شده‌اند و دوم زندگی او. به‌طور کلی سینمای تارانتینو را نقطه تقاطع دو خط می‌دانند؛ اولی خط فیلم نوآر کلاسیک و دومی خط فیلم‌های جریان‌ساز داستانی و عامه‌پسند.

او هنر خود را با تجربه و کار به‌دست آورده و تحصیلات دانشگاهی خاصی ندارد.