«گریز از سال صفر» نخستین داستان بلند برای نوجوانان

کتاب «گریز از سال صفر» با ۲۵۲ صفحه نوشته حسین قربانزاده‌خیاوی روایتی از ۳۰۰ سال آینده که بشر فضا را تسخیر، اما زمین را تخریب کرده است توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است، این رمان نخستین جلد از سه‌گانه علمی تخیلی خاک‌خوار‌ها و نخستین اثری است که برای نوجوانان بالای ۱۵ سال منتشر شده است.

این‌کتاب از مجموعه رمان نوجوان است که تصویرگری جلد و صفحه‌آرایی آن بر عهده محمدعلی عدیلی بوده است، ماجرای این رمان به سال ۱۷۰۰ هجری خورشیدی بازمی‌گردد دنیایی که با سرعت در حال تغییر است و برخی از تغییرات، عمومی، اما پاره‌ای از آن‌ها خطرناک است. بدون‌شک در آینده از نظر دانش و فناوری پیشرفت قابل تقدیری خواهیم داشت.

«گریز از سال صفر» نخستین داستان بلند برای نوجوانان

یکی از شخصیت‌های رمان «گریز از سال صفر»‌ می‌گوید چیزی آن بالا برای ما پوشیده نیست، فضا حیاط خلوت ماست. پس احتمالش زیاد است فضا به تسخیر انسان دربیاید و هیچ ناشناخته‌ای در فضا وجود نداشته باشد و این پرسش‌ها را درباره زمین مطرح می‌کند که آیا کره خاکی ما در چنان زمانی تاب این بی‌توجهی و پیشرفت‌های افسارگسیخته را خواهد داشت؟ و آیا بشر جایگزینی برای زمین خواهد یافت؟ و به بیان فضای رمانش می‌پردازد در رمان «گریز از سال صفر» زمین تاب تاخت و تاز بشر را نداشته و تخریب شده است. جنگ‌های حیرت‌آور اتمی، بی‌خیالی انسان و استفاده نادرست از طبیعت، بخش زیادی از آب و به دنبال آن سرسبزی و اکسیژن را از بین برده است. بشر هنوز زنده است، اما درخت و گیاهی نیست. انسان اکسیژنش را روی دوش و داخل کپسول حمل می‌کند. سبک زندگی تازه در جریان است دنیا در شکل یک کشور به حیاتش ادامه می‌دهد و به ظاهر مشکلی وجود ندارد و بشر مثل همیشه راضی، اما موجودات ریز که قرن‌ها به چشم نمی‌آمدند قد برافرشته‌اند و چنان قدرتمند و مهیب شده‌اند که بشر با تمام دانش و توانایی‌اش در مقابله با آن‌ها ناتوان است.

نویسنده در کتاب از موجوداتی به نام «خاک‌خورها» نام می‌برد که محور سه گانه جدید او و نخستین جلد آن یعنی «گریز از سال صفر» هستند و درباره آن توضیح می‌دهد که «خاک‌خوارها» به‌عنوان موجوداتی ریز که نقطه ضعف‌شان آب است و اکسیژن، حالا می‌خواهند مالک زمین باشند. موجوداتی هوشمند و قوی که بشر در برابرشان ناتوان است و در مقابله با آن‌ها باید به باور‌های انسانی رو بیاورد.

در این رمان، جنگی وجود ندارد. بشر از جنگ‌های بزرگ که بودنش را به مخاطره انداخته خسته و گریزان است. با وجود از دست رفتن خیلی داشته‌ها به یک اندیشه و همزیستی رسیده، تمام سلاح‌های کشتار جمعی رفته‌اند توی زرادخانه‌ها، اما اشتباه بزرگ، عواقب وخیم هم به‌دنبال دارد حالا دیگر طبیعت نمی‌تواند به انسان‌ها کمک کند، چون توان همراهی بشر را ندارد.