شهدا نمادهای بزرگ و زنده آزادگی هستند؛ کسانی که در برابر بیداد قیام کردند و جان شان را در راه اسلام، وطن و اعتقادشان فدا کردند.
سید اهل قلم، شهید مرتضی آوینی ، در رابطه با دادخواهی میگوید: حلقوم ها را می توان برید؛ اما فریادها را هرگز...فریادی که از حلقوم بریده بیرون آید و جاودانه میماند...
همه شهدا به این جمله ایمان داشتند و ظلم رژیم پهلوی را تاب نیاورند در برابر خفقان حکومت ظالم شکست نخوردند و صدایشان را در تاریخ ماندگار کردند.
یکی از این الگوها و اسطورههایی که قیام کرد شهید حسن اسمی خانی است که از سنین نوجوانی برای دفاع از اعتقاداتش مبارزه کرد.
شهید حسن اسمی خانی در اول شهریور سال ١٣٤٦ در خانوادهای متدین در کوچه سعادتمند (شهید صدقی) در شهر مذهبی قم به دنیا آمد.
از همان ابتدای کودکی، طفلی آرام و با خضوع بود و علاقه زیادی به بازیهای ورزشی به ویژه فوتبال داشت به عضویت تیم دسته یکی صنعت نفت قم در آمده بود و پست دروازه بانی این تیم را به عهده داشت توانسته بود جام های متعددی را به دست بیاورد.
تحصیلات ابتدایی را در مدرسه خدیوی گذراند و دوران راهنمایی را در مدرسه قطب راوندی پشت سر گذراند و در دبیرستان صدوق یکی از فعالترین دانش آموزان بود و مسئولیت انجمن اسلامی مدرسه را به عهده داشت. ۱۱ سال بیشتر نداشت که درست تقدیر پدرش را از او گرفت و حسن برای امرار معاش خانواده در کنار درس و تحصیل به کار مشغول شد.
با روحیه شاداب و باطراوت جوانی که دشت در کنار ورزش فوتبال به کوهنوردی و راهپیمای با دوستان و هم تیمی هایش میپرداخت.
در سال ۱۳۶۴ همراه دوستان ورزشی و همکلاسی هایش بری جهاد در راه خدا به جبهه اعزام شد و در همه نامههای هایش همیشه احترام به پدر و مادر و خواندن نماز سفارش میکرد و تأکید داشت که امام را تنها نگذارید و در همه صحنهها یار و پشتیبان او باشید.
شهید اسم خانی در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۶۵ در عملیات کربلا پنج در منطقه شلمچه به شهادت رسید.