این روزها سریالی به نام «آنتن» در یکی از پلتفرمهای نمایشخانگی منتشر میشود که پخش کلیپ کوتاهی از آن باعث جنجالهای فراوانی شده است. در این کلیپ یکی از شخصیتهای اصلی فیلم که زن سالخوردهای به اسم«ننه گوهر» است، باعث اعتراض دانشجویان نسبت به پوشش و حجاب میشود.
به واسطه همین موضوع و همزمان شدن انتشار این کلیپ با اتفاقات و اغتشاشات و آشوبهای این روزها کمپینهایی برای توقیف و جلوگیری از ادامه پخش این سریال شکل گرفته است.
در این کمپینها آمده است: 1- با توجه به شرایط کنونی جامعه که تشنجات پیرامون حجاب صورت گرفته، پخش سریالی که موجب تحریک احساسات مخالفان حجاب میشود و از طرفی دیگر به نقد بی پایه و اساس در رابطه با قانون حجاب در اماکن عمومی و دولتی پرداخته باید فورا متوقف شده و با عوامل سازنده برخورد توجیهی جدی در خصوص اشتباهات محرز و ایرادات اساسی این مجموعهها شود(اینجا بخوانید).
2- در این بحران پیشرو ما نیازمند سریالهایی هستیم که آب روی آتش باشند نه اینکه حکم آنها با بنزین تفاوتی نداشته باشد.
سریال آنتن با موضوع قرار دادن
۱. حجاب اجباری
۲. اغتشاشات دانشجویی
۳. تمسخر جبهه انقلاب
۴. بیمنطق خواندن مذهبیون و طرفداران حجاب
به همین بهانه در قدم اول سراغ سریال «آنتن» رفتهایم تا بتوانیم ابعاد مختلف موضوعات و محتوای آن و همچنین کیفیت ساختاری و ارزش زیباشناختی این شبه اثر را بررسی و تحلیل کنیم.
لازم به ذکر است که به احتمال زیاد قضاوت و داوری کاربران سامانه «فارس من» بر اساس کلیپ منتشر شده، از این سریال شکل گرفته است. در این گزارش نشان خواهیم داد که آنتن چگونه به واسطه تاکید بر خنده گرفتن به هر قیمتی، دچار «ازخودبیگانگی فرهنگی» شده و در دام «اباحهگری» و ابتذال میافتد.
*درباب نسبت مخاطبان با شبکه نمایش خانگی
مدیوم نمایش خانگی نه سینماست که گروهی از مردم آن را به چشم یک فعالیت تفریحی ببینند و با توجیه انبساط خاطر و لزوم رها شدن از دغدغههای روزمره زندگی در سالن تاریک سینما، هر کمدی ضعیفی را تحمل کنند و نه تلویزیون رایگان با دسترسی راحت است که مردم، بدون برنامه ریزی قبلی، به سریالهایش فرصت و بخت دیده شدن بدهند.
شبکه خانگی رسانهای است که مستقیماً از مردم پول میگیرد و مخاطبی که هزینه میکند انتظار دارد شاهد یک سریال روان و جذاب باشد، اگر داستان سریال عاشقانه است کپیبرداری از سریالهای ترکیهای و مملو از ابتذال و مثلثهای عشقی و خیانت نباشد و اگر سریال در ژانر طنز و کمدی است حداقل چند بار خنده بر لبانش بنشاند نه اینکه داستان هجوی باشد بیسروته که با چندتکیه کلام و شوخیهای تکراری خودش را به مخاطب تحمیل کند.
*سریال «آنتن»؛ داستان از چه قرار است؟
سریال «آنتن» که تاکنون دو قسمت آن از پلتفرم نمایش خانگی منتشرشده است با توجه به خلاصه داستان و اسامی بازیگرانش در نگاه اول سریالی طنز به نظر میآید. اینکه پیرزنی بعد از فوت شوهرش تصمیم به ادامه تحصیل بگیرد و در رشته پزشکی دانشگاهی در تهران قبولشده و با نوهاش همدانشگاهی شود بهخودیخود سوژه جالبی است و نشان میدهد خط داستانی سریال میتواند پتانسیل خوبی برای جذب مخاطب داشته باشد اما مخاطب با دیدن همین دو قسمت درمییابد که بازهم با اثری ضعیف و سطح پایین در شبکه نمایش خانگی روبهروست که گاهی حتی به شعور بیننده هم توهین میکند.
فضای سریالهای طنز خانگی به سمت نوعی فانتزی پیش رفته و این مجموعهها تعمداً از طنز واقعگرایانه دور شدهاند و بهقدری به بهانه خنداندن مخاطب به اغراق در شخصیتپردازی و سیر حوادث داستان پرداختهاند که مخاطب کوچکترین ارتباطی نمیتواند با اثر برقرار کند. اجزای قصه «آنتن» پیوند منطقی و درستی با یکدیگر پیدا نکردهاند، به همین دلیل برای مخاطب قابلپذیرش نیست.
بهعنوانمثال همکاران «خلیل» که مانند او گاراژ دار هستند، ادامه تحصیل مادر این شخصیت را نمیپذیرند و به دلیل ناتوانی «خلیل» در مقابله با مادرش او را تهدید میکنند که برای سمت ریاست اتحادیهشان، شخص دیگری را انتخاب میکنند و بهاینترتیب موقعیت او به خطر میافتد. درواقع فیلمساز در ماجرای خلیل از یکسو و آفرین (همان دختر شمالی) از سوی دیگر بهگونهای القا میکند که انگار مردم در شهرهایی بهجز تهران بهاندازهای بیکار و خالهزنک هستند که مدام در زندگی یکدیگر سرک میکشند.
*یک خط قصه و این همه جنجال
یکی از نکات بارز «آنتن» همچون دیگر سریالهای کمدی شبکه نمایش خانگی ضعف جدی در طراحی قصه است. کمدینهایی که با داستانهایی یکخطی اداره میشوند و بقیه ماجرا شاخ و برگهایی است که با جای گذاری شوخیهای مکرر و موقعیتهای بامزه، به تنه اصلی الصاق شدهاند.
تکیه سریال برای خنده گرفتن از مخاطب نیز بیشتر روی دیالوگها و تعدادی موقعیت کمدی کلیشهای است. فیلمساز مثلاً میخواهد با قرار دادن کلکلهای میان خلیل (پژمان جمشیدی) و رضا (هادی کاظمی) و پیروی از این الگوی تکراری مخاطب را بخنداند اما عملاً این اتفاق نمیافتد و جز توهین و تحقیر و فحش و بدوبیراه رابطه جالبی میان این دو نفر شکل نمیگیرد.
*شخصیت پردازی ضعیف
در «آنتن» هم شخصیتها و عکسالعملهای آنان در حد کلیشه و تیپ باقیمانده و هم فضاسازی داستان غیرواقعی و تصنعی است، بهعنوانمثال مادر «آفرین» با بازی کلیشهای و تکراری نعیمه نظام دوست ازلحاظ ظاهری هیچ شباهتی با یک زن روستایی ندارد و در همه سکانسها با میکاپی همچون یک عروس ظاهر میشود.
بخش عمدهای از زمان داستان قرار است در محیط دانشگاه و خوابگاه بگذرد اما تصویر فیلمساز از این فضا، تصویری غیرمنطقی و اغراقشده است. فیلمساز عملاً دانشجویان دختر را فقط دخترانی معرفی میکند که برای جلبتوجه و آرایش کردن وارد این محیط علمی شدهاند و بقول «سارا» در کنارش هم شاید درس هم بخوانند! پسران دانشگاه نیز بهقدری علاف و بیکار هستند که سر موضوعات مختلف با یکدیگر دعوا میکنند.
*مسئله حجاب در سریال« آنتن»
همانگونه که گفته شد این سریال سرشار از ضعفهای ساختاری و شخصیتپردازی است، در کنار این موضوع «محتوا»یی هم که ارائه میکند به شدت کلیشهای است، آنتن نشان میدهد که چطور«ننه گوهر» رنگ عوض میکند و به طرفة العینی پوشش معیارش تبدیل به لباسهای رنگی و حجابش شل میشود و انگار نه انگار عمری تجربه از سرگذرانده باشد. این سریال پر است از شخصیتهایی که زیست جهان ندارند.
از سوی دیگر«دانشگاه» بازنمایی شده در آنتن نیز، هیچ نسبتی با دانشگاه در واقعیت ندارد و کاملا مشهود است که نه مسئله کارگردان این موضوع بوده و نه شناختی هم از دانشگاه داشته است. در واقع آنتن جز خنداندن به هر قیمتی هدف و غایت دیگری را دنبال نمیکند، از این رو است وقتی مسئله خندان به هر قیمتی باشد، به راحتی فضا برای اباحهگری باز میشود.
شاید بدترین شخصیت داستان، خانم زنگنه (مرجان گلچین) بهعنوان رئیس خوابگاه باشد. یک خانم باحجابی کامل (بازهم جای شکرش باقی است که چادری نیست!) که مدام امرونهی میکند و کارش گیر دادن بهظاهر دانشجویان است و با همکاری شوهرش (آقای معتمدی با بازی بهنام تشکر) بهعنوان رئیس کمیته انضباطی برای خود یک دیکتاتوری بهتماممعنا در دانشگاه دارد و به خود اجازه هرگونه توهین و تحقیری نسبت به دانشجویان را میدهد و بسیار حقبهجانب وسایل ممنوعه را که از دانشجویان میگیرد میدزدد و بهراحتی در جیب خودش میگذارد! نمونه چنین شخصیت بهظاهر سختگیر و منضبطی در فیلم «ورود برای آقایان ممنوع» با بازی ویشکا آسایش هم وجود داشت، شخصیتی که در پایان داستان خود متحول شد. گرچه با توجه به عکسهای منتشرشده از سریال به نظر میرسد در «آنتن» شخصیتی که متحول میشود «ننه گوهر» (رؤیا افشار) است.
*آنتن بلاتکلیف و سرشار از دیالوگهای زائد
ننه گوهر بهعنوان شخصیت اصلی داستان بهشدت بلاتکلیف است و اصلاً کارها و رفتارهایش برای مخاطب قابلپذیرش نیست؛ از یکسو مثل بچهها از تشویق دیگران ذوقزده میشود و از سوی دیگر نظم دانشگاه را بههمریخته و دانشجویان را به اعتراض تحریک میکند و بجای آنکه آنان را به سادهپوشی و درس خواندن نصیحت کند آنها را به بینظمی و شلوغکاری تشویق مینماید. حس مادرانه او نیز در داستان بسیار کمرنگ است و رابطه محبتآمیزی با فرزندانش ندارد.
«آنتن» سرشار از لحظات و دیالوگهای زائد هست، بهعنوانمثال فیلمساز برای معرفی شخصیت «آفرین»، مدتزمان زیادی را به نمایش طبیعت شمال میپردازد و یا سکانس دعوای مامان و بابای «سارا» کاملاً اضافی است جز اینکه فیلمساز اصرار کند تا موضوع خیانت را بر نحوی در داستانش بگنجاند.
در پایان باید گفت سید ابراهیم عامریان که تهیهکنندگی آثار طنز پرفروشی «من سالوادور نیستم»، «تگزاس»، «تگزاس ۲» و «دینامیت» را در کارنامه کاری خود دارد در دومین تحربه کارگردانی خود، با استفاده از الگوهای تکراری آثار گذشتهاش چون استفاده از پژمان جمشیدی، تمسخر افراد مذهبی، خلق موقعیتهای اغراقشده، استفاده از شوخیهای سخیف، استفاده از تیپهای کلیشهای با حرکات ابلهانه یادمان بیاید کارهایی که خلیل برای نرفتن مادرش به دانشگاه انجام میدهد چون آتش زدن خود، سعی دارد تا بتواند در شبکه نمایش خانگی نیز خوب بفروشد و مخاطب را جذب نماید اما باید بداند مخاطب همیشه فریب نام کمدی و بازیگران طنز را نخواهد خورد و داستان جذاب و سیر منطقی فیلمنامه برای بیننده مهم هست و مخاطب هوشیار در مقابل هرگونه تهاجم فرهنگی و ترویج اباحهگری به بهانه طنز و خنداندن خواهد ایستاد.