« جادوگر » سریالی است کمدی که در شبکه نمایش خانگی پخش شد به کارگردانی مسعود اطیابی که طی سالهای اخیر پرفروشهای سینمای ایران مثل «تگزاس»، « دینامیت » و «انفرادی» را ساخته. احمد مهرانفر، جواد رضویان، مریم مومن، نسیم ادبی، نادر سلیمانی و... از بازیگران این سریال هستند و داستان دو رفیق کلاهبردار است که تصادفاً پا به یک جزیره میگذارند و در آنجا دنبال کلاهبرداری از مردم هستند. قسمت آخر این سریال چند روز قبل پخش شد و در پرمخاطبترین پلتفرم کشور 87 درصد رضایت زیاد کرد اما از حدود فقط 16 هزار رای. در حالیکه بهطور مثال «زخم کاری» که البته ژانر متفاوتی داشت 94 درصد رضایت کسب کرد اما از 128 هزار رای بیننده. یعنی «جادوگر» با اینکه در ژانر پرمخاطبی بود که فرصت تماشای خانوادگی سریال را به مخاطبان میداد هم رضایت کمتری کسب کرد؛ هم بیننده بسیار کمتری. (حدود یک هشتم زخم کاری) اما علت این شکست چهبود؟
1) ترکیب بازنده
احمد مهرانفر بازیگر خوبی است اما همیشه نقش مکمل دارد. جواد رضویان هم دیگر در حوزه کمدی وزنهای محسوب نمیشود. فرمول موفقیت فیلم و سریالهای داخلی این است که بازیگر خوب بیاور تا فروش تضمین شود؛ حتی اگر فیلمنامه قوی نباشد. اما ترکیب بازیگران اصلی جادوگر طوری نبود که مخاطب سریال را بهخاطر نمک ذاتی یا محبوبیت بازیگر تحمل کند.
2) داستان تکه پاره
مخاطب جذب قلابهای داستانی یک سریال میشود تا آنرا ادامه دهد. در پلتفرم فیلیمو قسمت اول «جادوگر» رضایت 94 درصد از حدود 54 هزار رای داشته. یعنی غیر از کاهش رضایت، خود مخاطب سریال هم تا قسمت پایانی کمتر از یک سوم شده. مهمترین دلیل این عدم همراهی مخاطب داستان تکهپاره و غیر منسجم سریال بود. انگار اطیابی تصور کرده چون سریالهای تلویزیون مخاطبی ندارد؛ همینکه در یک لوکیشن جذاب و خوشرنگ سریال بسازد و دو کمدین را جلوی دوربین بگذارد مخاطبش تضمین شده است و نیازی به فیلمنامه درست و حسابی که مخاطب را اسیر کند ندارد.
3) شوخیهای یخزده
دنیای سریالهای ایرانی هنوز در شوخیهای طنزهای نود قسمتی دهه هفتاد و هشتاد مانده و از خلق یک موقعیت طنز سرراست و جالب عاجز است. درحالیکه مخاطب امروزی برخلاف درجا زدن فیلمنامهها، بهخاطر تماشای فیلم و سریالهای روز دنیا کاملاً بهروز شده و به هرچیزی نمیخندد. «جادوگر» با آن گریمهای ضعیف و تاکیدهای سطحی روی موضوعاتی مثل ازدواج دوم، علاقه مردهای جوان به ازدواج باپیرزنها و.... بهزحمت میتوانست از مخاطبش خنده بگیرد.
4) ریتم پر آفت
دنیای کمدی پیچیده است. برای همین بهترین سریالهای کمدی و سیتکامهای مطرح جهان در اپیزودهای 20 دقیقهای تولید میشوند؛ چراکه مخاطب انتظار خاصی از ژانر کمدی دارد. در ژانرهای دیگر بار قوی تعلیق، درام، اکشن یا هرچیز دیگری مخاطب را حفظ میکند. اما در کمدی، بهخصوص وقتی با ژانر دیگری ترکیب نشده باشد ریتم مسئله مهمی است. وقتی موقعیت طنزی شکل نگیرد طبیعتاً مخاطب کسل میشود چون داستان چندان چیز دیگری برای عرضه ندارد. کل داستان «جادوگر» نهایتاً میتوانست برای یک مینی سریال هشت قسمتی باشد نه بیشتر. اما اصرار بر اینکه از دل یک داستان نحیف و یک کمدی کمزور سریالی 13 قسمتی بیرون بیاید باعث میشود آب بهکار بسته شود و نتیجه شکست پروژه باشد.
5) فرمول تکراری و شکست خورده
یکی از ثابتترین فرمولهای تولید کمدی در کشورمان قرار دادن یک فرد در موقعیت اشتباهی و متناقض با شخصیتش است. مثل «مارمولک» که موقعیت اشتباه بود یا مثل «دینامیت» که موقعیت دو طلبه فیلم، با بقیه ساکنان ساختمان تناقض جدی داشت و بستر کمدی را فراهم میکرد. «جادوگر» میخواست از این فرمول استفاده کند اما نخ نما شدن فرمول، تکراری بودنش و استفاده نکردن از ظرفیتها باعث شد عملاً سکانسهای جادوگری شخصیت اصلی به شدت کسل کننده باشد و برگ برنده سریال به سلاحی علیه خودش تبدیل شود.
با این اوصاف جنبههای مثبتی مثل حضور بازیگران نامآشنای کمدی، لوکیشن زیبا و تعلیق بخشی از داستان، آنچنان برابر این حجم از ضعفهای مشهود کاری از پیش نبرد
تا جادوگر یک سریال شکست خورده باشد که حتی در برهوت کمدی در سینما و تلویزیون هم، مردم به تماشای آن ترغیب نشدند.