با خروج ناگهانی سریال «آتش سرد» ساخته رضا ابوفاضلی از کنداکتور شبکه دو در آستانه پخش، دو مجموعه جدید دیگر تلویزیون یعنی « بینشان » ساخته راما قویدل و « راز ناتمام » کاری از علی امانی به ترتیب از جمعه و شنبه روانه آنتن شبکه یک و سه شدند. سریال «راز ناتمام» ابتدا از زمان حال و پرداختن به ماجرای امنیتی قصه آغاز شد و برای ارزیابی آن زود است، اما قصه «بینشان» از همان قسمت اول شروع شد و مخاطب در جریان فضای کل قصه و شخصیتها قرار گرفت. در قسمت اول و دوم سریال جدید راما قویدل چه گذشت؟
قصه کنجکاویبرانگیز
سریال «بینشان» درباره «شهاب ادهم» سردبیر یک سایت خبری و خبرنگار پیش کسوت است که دغدغه مبارزه با فساد اقتصادی را دارد، به مشکلات اقتصادی مردم میپردازد و شخصیت درستکار و جسوری است. موازی با این موضوع، ماجرای ازدواج دختر «شهاب» با جوانی به نام «مسعود» که خانواده ثروتمندی دارد نیز روایت و به چالشهای این ازدواج پرداخته میشود. فعالیتهای «شهاب» برای افشای فسادهای اقتصادی و از طرف دیگر نفوذ برادرزاده او به پشت پرده زندگی سلبریتیها میتواند مخاطب عام تلویزیون را با خود همراه کند. مضاف بر این که پرداختن به فساد و رانت، هرچند بدون ذکر نام و نشانی، همواره جذابیت خاص خود را برای بیننده دارد که در این مورد نیز به نظر میرسد برگ برنده اصلی سریال تازه راما قویدل، همین موضوع است.
لطمه شعار و مستقیمگویی به سریال
یکی از ایرادهای مهم سریال «بینشان»، انتقال حرف و پیامهای قصه با شعار و به صورت کاملا رو و مستقیم است. این شعارزدگی و مستقیمگویی از نام خبرگزاری قصه یعنی «بیدارنیوز» گرفته تا دیالوگها و اتفاقات در اجزای مختلف سریال دیده میشود. در یکی از سکانسهای قسمت اول، شخصیت «شهاب» سراغ خواهرزادهاش می رود که به دنبال اخبار زرد و افشاگری درباره سلبریتیهاست. او «متین» را نصیحت میکند، باید و نبایدهای پرداختن به این اخبار و راه و رسم کار برای «مردم» را به او میآموزد. نصیحتها در دیالوگهای «متین» هم به شیوه دیگری ادامه پیدا میکند و او در پاسخ میگوید، هدفش این است که مردم از سلبریتیها بت نسازند و هویت واقعی آنها را بشناسند! طبیعتا مطرح کردن این موضوعات با شعار و به صورت مستقیم، جذابیت خاصی برای مخاطب ندارد.
تصویر پرهیجان از خبرنگاری
نقطه ضعف دیگر «بینشان» تصویر غیرطبیعی از حرفه خبرنگاری است. «شهاب» به عنوان یک فرد کارکشته و باسابقه، بدون مستندات و مدارک کافی درباره منشأ ثروت اشخاص صحبت و آنان را به استفاده از رانت متهم میکند. استقبال کاراکتر «شهاب» از دردسر و دادگاهی شدن، کار کردن تا دیروقت در تحریریه سایت به تنهایی نیز از مواردی است که کاراکتر او را به شخصیتی اغراقشده و غیرقابل باور تبدیل کرده است. در عین حال افشاگریهای «شهاب» علیه رانت، واجد نوعی هیجان است که جذابیتهایی برای تماشاگر دارد. شخصیتی که البته برای مبارزه با فساد، هزینه میدهد و بازداشت میشود و میتواند به نوعی یک قهرمان در امر مبارزه با فساد اداری و اقتصادی لقب گیرد. این شخصیت مسئولیت سردبیری «بیدارنیوز» را برعهده دارد، اما در دو قسمت ابتدایی سریال دیدیم که بیشتر وظایف یک خبرنگار را انجام میدهد. تصویری که از خانواده «شهاب» نشان داده میشود نیز همراه با اغراق و کلیشههاست. او در کنار همسر و دخترش زندگی خوبی دارد و مخاطب شاهد خانوادهای خوشبخت است که مدام با مهربانی و آرامش با یکدیگر صحبت میکنند.
بازی متوسط بازیگران
در چنین شرایطی و با وجود ایراداتی که درباره شخصیتپردازی کاراکترها وجود دارد، انتظار نمیرود بازیگران سریال نیز عملکرد عجیب و غریبی داشته باشند. به عنوان مثال، طبیعتا شعارزدگی شخصیت «شهاب» و رفتارهای غیرقابل باور این کاراکتر، روی بازی پرویز فلاحیپور بیتاثیر نخواهد بود، بنابراین نمیتوان کار این بازیگر باسابقه در «بینشان» را جزو بازیهای خوب او به حساب آورد. کاراکتر مریم کاویانی نیز در نقش مادر مهربان و آرام خانواده، از تصویری که از نقشهای او در ذهن مخاطب نقش بسته، دور نیست. نیلوفر پارسا و مجید واشقانی نیز نقش پیچیده و سختی نداشتهاند بنابراین نمیتوان بازی بازیگران سریال را امتیاز ویژهای برای «بینشان» دانست.