ماجرای لباس عروس دویست هزار تومانی

سارا بطری آب گرم شده‌اش را سر می‌کشد و دست را سایه بان سر، تا تیغ آفتاب را دست به سر کند. خرداد است اما انگاری مرداد و از آسمان آتش می‌بارد، از دور حسین با لبخند و آب میوه خنک به سمت سارا می‌ آید. وجودشان که جلا گرفت لیست مسیرها و خیابان های دفترچه موبایل سارا را با هم بالا و پایین می‌کنند.

 میرداماد، کوچه برلن ،کوچه رفاهی، نازی آباد، امام زاده حسن،  پاسداران ، هفت حوض ، سلسبیل، میدان محسنی. همه تیک خورده‌اند. چهار راه امیر اکرم را هم حسین تیک می‌زند و می‌گوید: «این دیگه آخریش بود، حالا می‌گی چی کار کنیم سارا جان؟» سارا لبخند زنان جواب می‌دهد: «خب فوق فوقش یه  لباس سراپا سفید می‌پوشم، حالا مگه همه عروس‌ها باید لباس عروس داشته باشن؟ »فکرهایش را پشت لبخندش پنهان می‌کند قیمت خرید و کرایه لباس عروس و پس اندازشان برای عروسی را که مقایسه می‌کند، این بار بلندتر از قبل می‌گوید:« آره عزیزم، همین که سفید باشه و بهم بیاد کافیه».
 حسین که کلافه صفحه جست‌وجوی اینستاگرام را بی هدف چک می‌کند، یک دفعه چشم‌هایش برق می‌زند و روی یک صفحه متوقف می‌شود، صفحه آینه و شمعدون ayeneh_shamdon با شرحی تحت عنوان «آینه و شمعدان. آینه باشیم برای انعکاس نور زندگی. طرح وقف لباس عروس، نامزدی و مجلسی». با شماره ای برای تماس.
 سارا و حسین نگاهشان با هم حرف می‌زند هر دو راضی به زنگ زدنند، شماره را می‌گیرند، چند زنگ می‌خورد و خانمی با خوشرویی جواب‌شان را می‌هد. رفتن به خیابان شهدای گمنام مینی سیتی  همان و لباس‌های عروس را دیدن و پرو کردن همان. 
سارا برای چندمین بار با جزئیات همه خاطرات چند هفته پیش را مرور می‌کند و حالا با لباس عروسی آراسته و زیبا و لبخندی عمیق از رضایت کنار حسین ایستاده و آینه ای تصویرشان را قاب کرده. 
داستان سارا و حسین تنها قصه یکی از زوج های جوانی است که عروسی‌شان را با لباس عروس وقف در گردش برپا کرده‌اند، بعضی دیگر لباس عروس‌شان را بعد از مراسم تمام و کمال آورده‌اند و اهدا کرده‌اند، عده‌ای چند دست لباس عروس به روز و عالی را بی هیچ مراسم و مناسبتی خریده‌اند و آورده‌اند تا در شادی تازه عروس و دامادها که می‌خواهند به خودشان و بقیه آسان  بگیرند سهیم شوند. هر کسی به نحوی گوشه کار را گرفته و طرحی که با یک لباس عروس شروع شد حالا تعداد زیادی دختر و پسر را برای مهمترین شب عمرشان و برای شروع زندگی مشترک خیال راحت می کند از لباس عروس.

ماجرای لباس عروس دویست هزار تومانی

لباس عروس دویست هزار تومانی 
 «معصومه محمودی»؛ مسئول طرح آینه شمعدون در این باره می‌گوید: «ما چند دوست از فارغ التحصیلان دانشگاه علوم تحقیقات بودیم که صورت خودجوش  به سرپرستی خانم عصارزاده دور هم جمع شدیم و  هیأتی به نام « زمینه سازان ظهور »را تشکیل دادیم و کم کم شروع کردیم به انجام کارهای فرهنگی متنوع و گسترده‌ای از جمله اقداماتی در جهت ازدواج آسان و تسهیل گری ازدواج.
وی ادامه می‌دهد: «جرقه حدود 10 سال پیش، درست زمانی زده شد که خانم عصارزاده برای عروسی‌شان دنبال لباس عروس می‌گشتند، آن زمان یک لباس خیلی عالی حدود یک میلیون تومان بود، اما ایشان با وجود اینکه دغدغه مالی نداشتند، گشتند و گشتند یک جایی را پیدا کردند لباس عروس دوختند دویست هزار تومان.
 اعتقادشان این بود واقعا برای یک شب چرا باید اینقدر هزینه شود، در حالی که می‌شود پولش را جای دیگری خرج کرد. همین لباس شروع کرد به گردش افتادن به این دوست و آن دوست و عروسی که لباس عروس لازم‌داشت، رسید. چند سال بعد دوستی ماجرا را شنید و لباس عروسی دیگر هدیه داد و وقتی دیدیم لباس ها در تعداد لباس‌های عروس‌مان زیاد شد و حدود ۳۰ دست لباس داریم، طرح آینه شمعدون را شروع کردیم ولی جای مناسبی برای نگهداری و پرو لباس‌ها نداشتیم تا بالاخره خدا یاری مان کرده،  پایگاه شهید شلیله شهرک شهید محلاتی مکانی را در اختیارمان قرار دادند و دل ما برای انجام بقیه کارها قرص شد».

  فقط با یک کارت ملی
 در مورد شرایط و هزینه‌های احتمالی گرفتن و امانت لباس عروس که حرف به میان می‌آید، معصومه محمودی می‌گوید:« این طرح شامل همه افراد است، چه با درآمد عالی چه با درآمد کم. زوج‌ها می‌توانند در صفحه اینستاگرام ما مدل تعدادی از لباس ها را ببینند. در آنجا پیام بدهند وبا شماره‌ای که در صفحه قرار دادیم تماس بگیرند. این شماره را خودم جواب می‌دهم. اگر اشغال بود هم کمی صبور باشند تا نوبت‌شان شود. بعد بهشان وقت می‌دهیم بیایند و لباس‌ها را ببینند و انتخاب کنند، خودمان هم کمکشان می‌کنیم، نیم ساعتی هم وقت می‌دهیم عروس خانم و آقا داماد در خلوت و سکوت لباس پرو شده را ببینند‌. 
در مورد هزینه هم باید بگویم، ما هیچ هزینه‌ای دریافت نمی‌کنیم، شرط امانت لباس‌هایمان فقط یک کارت ملی دیجیتال متعلق به عروس خانم است و اگر برای مراسم یا مواردی به آن نیاز داشته باشند کارت ملی یکی از اقوام درجه یک عروس هم قابل قبول است. ما کارت ملی را می گیریم و نام و نام خانوادگی عروس خانم را در دفتر مخصوص زمینه سازان ظهور می‌نویسیم و دیگر تمام. لباس عروس را پسندیدند و بردند تا ۱۵ روز دیروز، تمیز به ما برمی‌گردانند و همه چیز بر پایه اعتماد طرفین شکل می‌گیرد. البته ممکن است در آینده قراردادی بنویسیم که وجهه قانونی بیشتری داشته باشد اما در حال حاضر فقط همان کارت ملی دیجیتال و توافق و اعتماد کلامی برای امانت گرفتن لباس عروس کفایت می‌کند.
مگر اینکه خود عروس ودامادها بخواهند مبلغی اهدا کنند. که آن هزینه هم در مجموعه برای مراقب از لباس عروس‌ها یا تهیه جهیزیه، سیسمونی یا هزینه های جاری هیات  به گردش در می آید.

ماجرای لباس عروس دویست هزار تومانی

عروس کشان از اقصی نقاط ایران
این فعال اجتماعی در ادامه توضیحاتش می ‌گوید:« ما الان در این شعبه حدود ۱۵۰ دست لباس عروس داریم برای امانت دادن. تنوع لباس‌ها زیاد است. از سایز ۳۶ تا ۴۶ همه نوع لباس عروس به روز و قشنگ و مجلسی و ساده در مجموعه مان پیدا می‌شود. و فقط فعلا لباس سایز ۴۶ به بالا کم داریم. کت و شلوار و پیراهن هم برای آقا دامادها هست‌.
یک شعبه دیگرمان در همدان و شهرستان ملایر است. آنجا فضای بزرگتری داریم و با ۱۵۰ دست لباس عروس. جمعا ۳۰۰ دست لباس عروس هست برای امانت دادن.
 بعد از اینکه کارمان گسترش پیدا کرد، دیدیم هزینه لباس های مجلسی همراه‌ها عروس هم کم نیست و شاید کسانی باشند که این هزینه برایشان سنگین باشد یا افرادی که ساده زیستند. ما هم که هدفمان تسهیل ازدواج و مبارزه با تبرج گرایی و مصرف زدگی بود شروع کردیم به تهیه و جمع آوری لباس‌های مجلسی اهدایی.
تا الان از تهران و اصفهان، کاشان، مشهد، قزوین، خراسان جنوبی، خراسان شمالی، خوزستان زوج‌هایی بودند که آمدند لباس امانت گرفتند و مراسم‌شان را برگزار کرده‌اند و خوشحالی و تسهیل اردواج این زوج ها باعث خوشحالی و سادت ماست».

سفر بین قاره‌ای لباس عروس‌ها
 محمودی در ادامه توضیحاتش می گوید: «ما مدام در بازار هستیم تا طرح لباس‌هایی به دور از تجمل گرایی اما به روز و زیبا را پیدا کنیم، تا در  شان عروس خانم ها باشد.  مورد داشتیم یک نفر 14 لباس عروس اهدا کرده، تقریبا از سراسر ایران برایمان لباس اهدا و ارسال شده، از مشهد لباس عروس و نامزدی برایمان آمده.

لبخند روی صورت خانم محمودی می‌دود و می‌گوید:«در حقیقت از سراسر دنیا هم لباس داشته ایم. یکی از لندن برایمان رسید یکی دیگر از ترکیه فرستادند، یک لباس هم از لس آنجلس رسیده و در شرف اهداست‌. ماجرا هم این طور است عروس خانم‌ها که در خارج از کشور بوده‌اند همان جا لباس عروس‌شان را تهیه کردند و آمدند ایران جشن گرفتند و بعد از جشن، لباس‌ عروش‌شان را به ما اهدا کردند.

 

 یک زوج لبنانی هم ۱۰ دست لباس عروس بسیار فاخر و زیبا و‌پوشیده به  مجموعه به صورت وقف اهدا کردند و گفتند تا وقتی قابل استفاده است، بماند، و وقتی قابل استفاده نبودند برایمان بفرستید.
الان که لباس عروس هایمان زیاد شده، چیزی که می‌خواهیم این است که عروس و دامادها بیایند و از لباس و امکانات استفاده کنند و این کار هرچه بیشتر به جریان بیفتد.
 ما هفته ای 14 تا عروس را تقریبا می‌پذیریم بعضی از موارد بیشتر هم می‌شود به بیست سی تا هم می‌رسد تا زمانی که توانایی مان باشد عروس می‌پذیریم. و در یک سال و نیم که صفحه مجازی مان را راه‌اندازی کردیم و افراد ثبت نام کردند تا کنون 80 تا 90 نفر از طرح استفاده کردند».
 
مسئول طرح آینه و شمعدان به  تنوع لباس‌ها و شکیل بودن آن ها  اشاره می کند و توضیح می دهد:«همین هفته ی گذشته، عزیزی پیام داده بودند که من و دوستانمان فکر می‌کردیم الان می‌آییم  و با یک جای داغون و یک سری لباس‌های نامناسب مواجه می‌شویم ولی وقتی آمدیم  یکی از بهترین لباس هایی که در بازار دیدم را از بین لباس‌هایتان دیدم و انتخاب کردم».

ماجرای لباس عروس دویست هزار تومانی

 از تهران تا مشهد با عروس قروینی
محمودی در ادامه با شعف خاصی از عروس و دامادهای که با لباس‌های آینه و شمعدون عروسی‌شان را برپا کرده‌اند حرف می‌زند و می‌گوید: اینجا بیشتر آدم‌ها در جریان بهترین لحظات زندگی‌شان به سراغ ما می‌آیند و در این سه سال که کارمان به طور رسمی‌تر شروع کرده‌‌ایم اتفاق خوب و شگفت‌انگیز کم نبوده. مثلا آخرهای زمستان سال پیش، یک عروس خانم و آقا داماد از قزوین آمدند اینجا لباس بگیرند. ما دو پایگاه داشتیم یکی پایگاه شهران، یکی شهدای گمنام.  اول به اشتباه آدرس شهران را دادیم.
 آنها که به تهران رسیدند رفتند شهران، ما آنجا را جمع کرده و آمده بودیم محلاتی. با اینکه خیلی راهی نبود اما آنها اهل قزوین بودند و تهران را بلد نبودند، خیلی سخت‌شان شد.
منتظر دیدن چهره‌ عصبانی شان بودیم که آمدند، و چه آمدنی. دیدیم ماشالله چه قدر خوش اخلاق هم عروس خانم هم آقا داماد، گفتند لباس ساده و پوشیده می خواهیم. هر چه گفتیم حالا یک لباس یک ذره خاص تر بردارید، با خوش‌رویی رد کردند و گفتند: نه، ما نیت کردیم برای عروسی‌مان برویم حرم امام رضا(ع)، برای همین می‌خواهیم لباس عروس ساده و سفید باشد، پف نداشته باشد، رویش چادر بندازیم برویم حرم امام رضا. عروس ۲۲ ساله بود و داماد ۲۷ ساله می‌گفتند خانواده‌هایشان با این مدل عروسی گرفتن مخالف بودند، ولی آنها به امام رضا توسل کردند تا هم آنها راضی شوند هم خودشان در جوار حرم امام رضا(ع) پیمان ببندند.
 مراسم‌شان قبل از عید بود و می‌خواستند دقیقا زمان برگزاری مراسم دوباره از قزوین به تهران بیایند، لباس را بگیرند و به مشهد بروند، تا در این فاصله زمانی بقیه هم از لباس عروس استفاده کنند، ما راضی‌شان کردیم که لباس عروس را همان موقع ببرند. آنقدر خوب و بی ریا و خوش ذوق بودند که اندازه نداشت. رفتند و مراسم‌شان در حرم امام رضا(ع) برگزار کردند و یک ویدئوی قشنگ هم برای ما فرستادند، بعد متوجه شدیم تمام هزینه ازدواج‌شان به زوجی دیگری اهدا کردند‌ و ما تا همین الان هم از این همه خوش فکری و خوش یمنی یاد می کنیم و حظ می بریم.

حال خوب از یک طرح خوب

 خانم محمودی از بین همه خاطرات خوبی‌که برای عروس و دامادها رقم زده به برخی نامرادی‌ها هم اشاره می‌کند و می‌گوید: « البته در هر کاری مشکلاتی هم پیش می آید ولی اینکه می بینید ما به لطف خدا پای کار ایستادیم و جهادی ادامه می‌دهیم مربوط به مدیریت خوب مجموعه است.افرادی که با ما کار می‌کنند  دغدغه مند هستند  و با نگاهی متعهدانه  همه چیز آسان تر می‌شود. با همه سختی‌هایی که ممکن است در زندگی شخصی اعضائ گروه ما پیش بیایدواقعا حال خیلی خوبی داریم  اینکه می‌بینیم یک عروس و داماد می‌آیند، چه قدر خوشحال می شوند وقتی لباس می‌پسندند ذوق چشمان داماد وقتی عروس را در لباس عروسی می بینند، دیدنی است.»
و این ذوق و شعف به همین جا ختم نمی شود، چه بسا این اقدامات در جهت تسهیل در ازدواج باعث و بانی افزایش ازدواج سالم و دور از تجمل گرایی شود و این تفکر و سبک زندگی را هر چه بیشتر و نسل به نسل شاهد باشیم.