چرا «خندوانه» با 8سال سابقه مخاطب را نمی‌خنداند؟

هنر استندآپ کمدی ، تاریخچه‌ای دیرینه دارد و سابقه آن به قرن ۱۸ برمی‌گردد. در عصر جدید بنا به تغییر سبک زندگی، جلوه‌های استندآپ کمدی با تغییرات بسیاری همراه بود و موج جدیدی از کمدی، به ساختار حرفه‌ای این حوزه افزوده شد. در ایران اما نخستین تجربه این اتفاق به سال ۱۳۹۳ و برنامه خندوانه بازمی‌گردد. برنامه‌ای که ساختار اصلی آن بر پایه استندآپ کمدی بنا شده بود و طی آن قرار بود استعدادهای نوظهور این حوزه، کشف و معرفی شوند.

برای «خندوانه»، هم رامبد جوان گزینه مناسبی برای اجرای این برنامه بود و هم شبکه تازه تاسیس نسیم، بستر مناسبی برای حمایت از این اتفاق محسوب می‌شد. استعدادهای فراوان این حوزه که تا آن زمان تریبون مناسبی برای دیده شدن نداشتند نیز استقبال قابل‌توجهی از این حرکت به عمل آوردند تا خندوانه در همان نخستین قسمت‌های خود، با استقبال خیره‌کننده‌ای از جانب مخاطبان مواجه شود.

استقبال از نخستین رئالیتی‌شو در حوزه استندآپ کمدی

برنامه‌ای با ساختار «خندوانه» سرشار از بخش‌های بدیع بود که تا آن زمان در قالب هیچ برنامه‌ای به نمایش درنیامده بود. به همین دلیل، فصول نخست این رئالیتی‌شو، با استقبال بسیاروسیعی همراه شد.

«خندوانه»، آوردگاهی بود میان بازیگران و فعالان این حوزه و رقابت آنها با کشف‌های جدیدی که از میان مردم به عمل می‌آمد. همین قابلیت، دایره مخاطبان برنامه را بیشتر می‌کرد و میزان رضایت‌مندی از آن را بالا می‌برد. به همین دلیل، خندوانه خیلی زود به یکی از برندهای اصلی تلویزیون تبدیل شد که توانسته بود علیرغم جذب مخاطبان بسیار، آمار خوبی به لحاظ میزان رضایت‌مندی آنها کسب کند.

هوشمندی تیم طراح این برنامه، در ترکیب بخش‌های متفاوتی بود که برای آن در نظر گرفته شد؛ بخش‌هایی که از رقابت و اجرای مسابقه گرفته تا دعوت از مهمان و اجرای جناب‌خان را شامل می‌شد و فارغ از این، آیتم‌های کوچکی که به‌واسطه فضای شاد برنامه، معجون خوبی از یک برنامه فرح‌بخش برای مخاطب به حساب می‌آمد. علی‌الخصوص اینکه خندوانه، نخستین مدل برنامه‌هایی از این دست در تاریخ تلویزیون محسوب می‌شد و همین که یک برنامه تلاش می‌کرد تا در تمام لحظات خود، سیگنال‌های مثبت و خوشایندی را به سمت مخاطبان میلیونی خود حواله کند، کافی بود تا درصد زیادی از مردم جامعه، مخاطب این برنامه شوند.

خندوانه

روی دور تکرار؛ انتقادها آغاز می‌شود

«خندوانه»، آوردگاهی بود میان بازیگران و فعالان این حوزه و رقابت آنها با کشف‌های جدیدی که از میان مردم به عمل می‌آمد. همین قابلیت، دایره مخاطبان برنامه را بیشتر کرد و میزان رضایت‌مندی از آن را بالا برد.

انتقادها از «خندوانه» اما از زمانی آغاز شد که این بخش‌ها، روی دور تکرار افتاد. پس از چند فصل خوب ابتدایی، آیتم‌های «خندوانه» طراحی‌های نوینی را به خود ندید و به‌نوعی تکرارمکررات فصل‌های قبلی شد. این برنامه هر چه به جلو پیش رفت، از اهمیت مهمانان آن کاسته شد و گاها به دور تکرار افتاد. ضمن اینکه فضای شوخی‌ها و تکیه‌کلام‌های رایج این برنامه نیز جذابیت ابتدایی را برای مخاطب نداشت و برای آنها عادی شد. از اینجا به بعد بود که خندوانه، نه‌تنها همراهی آن حجم مخاطب را به خود ندید بلکه حساسیت‌هایی را بابت تکرار برخی تکیه‌کلام‌هایش از جانب مردم تجربه کرد. برخی حواشی بیرون از برنامه نیز دست به دست هم دادند تا نخستین استندآپ کمدی تاریخ تلویزیون، دیگر آن محبوبیت روزهای نخست را به خود نبیند.

این جریان متاسفانه تا به امروز نیز تداوم یافته و خندوانه همچنان نتوانسته طراحی‌های نوینی را برای خروج از این فضای ایزوله پرانتقاد اندیشه کند. این روزها «خندوانه» درحالی هشتمین سالگرد اجرای خود را به جشن نشسته که مهم‌ترین بخش‌های آن را، همان مسابقه قاتی‌بازی با ساختار همیشگی، دعوت از مهمانان نه‌چندان سرشناس و مورد خواست مردمی و اجرای بازی‌هایی چون اسم و فامیل یا اسم شهر و حیوان و . . . خلاصه می‌شود.

بنابراین برنامه‌ای که قرار بود هم‌زمان با موج جهانی استندآپ کمدی، حاوی بدعت‌های نوین این حوزه باشد، به تکرار آیتم‌های قدیمی و کلیشه‌ای چون اسم و فامیل گرفتار شده است و قابل تامل‌تر آن‌که، بر روی این گزاره، تاکید هم دارد. این شکل برنامه‌سازی، منافات گسترده‌ای با اهداف عالیه آن در نخستین فصل‌های تولیدی دارد و نمی‌تواند یک حرکت رو به جلو یا ترقی‌خواهانه در هشتمین سال برنامه‌سازی آن تلقی شود.

ضرورت دگردیسی

انتقادها از «خندوانه» زمانی آغاز شد که این برنامه، روی دور تکرار افتاد. پس از چند فصل خوب ابتدایی، آیتم‌های «خندوانه»، طراحی‌های نوینی را به خود ندید و به‌نوعی تکرارمکررات فصل‌های قبلی شد.

«خندوانه»در آستانه پخش حدود ۹۰۰ قسمت، نیاز به یک هوای تازه دارد. رامبد جوان در سالگرد هشتمین سال پخش این برنامه، در ویدئویی، از این آرمان خود سخن گفت که کاش این برنامه به‌صورت سه نوبت در هفته به روی آنتن برود اما در تمام طول سال ادامه داشته باشد. به این سخن جوان باید به چشم آسیب‌شناسانه‌ای نگاه شود چرا که پخش روتین و هرشب این برنامه، به پاشنه آشیل آن تبدیل شده و خستگی را به‌راحتی می‌توان در کلیت این برنامه و عوامل آن مشاهده کرد.

وقتی تیم ایده‌پرداز «خندوانه» در ابتدای آغاز هر فصل، طراحی خاصی برای آن نداشته باشند و تمام تخم‌مرغ‌های خود را در سبد رقابت میان گروه‌های استندآپ کمدین قرار دهند، مشخص است که اقبال خاصی نصیب این برنامه نمی‌شود. علی‌الخصوص آن‌که شاکله این تیم‌ها، متشکل از همان نفرات تکراری است که طی دوره‌های گذشته این مسابقات، به خندوانه آمده و از چسب کافی برای راضی کردن مخاطب برخوردار نیستند.

در چنین شرایطی است که انتقادها به خندوانه بیشتر می‌شود. برنامه‌ای که در فصول ابتدایی خود، نقش قابل‌توجهی در شاد کردن جمع بزرگی از مردم اجتماع داشت، حالا از معضل بزرگ ایده‌پردازی رنج می‌برد و در شرایطی که خنداندن مردم، هر روز سخت‌تر از روز گذشته می‌شود، با یک حرکت رو به عقب، نمی‌تواند سهم چندانی در شادی عمومی و ارسال سیگنال‌های مثبت داشته باشد.

بنابراین آنچه «خندوانه»در شرایط فعلی به آن نیاز دارد، یک فراغ‌بال برای رسیدن به بخش‌های جدید است. بخش‌هایی که قطعا باید همگام با نیاز روز جامعه و حتی جلوتر از آن باشند تا بتواند با اعتمادسازی مجدد، زمینه استقبال حداکثری مخاطب را فراهم کند. پارامتری که با توجه به روحیه بالای رامبد جوان و تیم ایده‌پرداز این برنامه، قابل دسترسی است. فرصت تعطیلی دوماهه این برنامه در محرم و صفر، زمان بسیار خوبی برای این دگردیسی و رسیدن به آن درجه‌ از حرفه‌گری است که از این برنامه انتظار می‌رود.