«یوزپلنگانی که با من دویدهاند» کتابی حاوی ده داستان کوتاه از بیژن نجدی با موضوع مرگ است که هر کدام کاملاً مجزا و با نثری خاص نوشته شده اند.
نجدی در این مجموعه داستان، توانسته با زبانی ادیبانه و عارفانه، سبک خاص خود را خلق کند و تحولی در داستان نویسی کوتاه ایران به وجود آورد.
ادغام خیال و واقعیت، تشبیههای گوناگون و پیچیده، همذات پنداری با اشیای بیجان و به کارگیری تکنیک جان بخشی به اشیا، لحن و بیانی شعرگونه از ویژگی های ادبی این مجموعه است.
«یوزپلنگانی که با من دویده اند» شاهکاری ماندگار پر از نماد و نشانه و واقعیت هایی است که با کلمات سرشار از استعاره به نگارش درآمده اند، درد نویسنده درباره انقراض افرادی که برای دستیافتن جامعه به آرمانهای والاتر همواره برای سایر افراد جامعه دویدهاند، در این کتاب به وضوح مشهود است.
نویسنده فقید، تلاش و توان و بلند پروازی این انسان های آرمانگرا را به یوزپلنگ اصیل ایرانی در حال انقراض، تشبیه کرده است.
نجدی مشکل اصلی را در بیخیالی و بیهویتی نسل جدید که آن نیز ناشی از تقابل زندگی سنتی و مدرن است، میداند. نسلی که حاضر نیست تلاشی برای نجات جامعه در حال سقوط پیدا کند و خود را تسلیم مدرنیته از نوع پیروی کورکورانه و زندگی سرد شهری میکند.
محتوای داستان ها با اینکه دلگیر و شخصیت های داستانها عموماً غمگین هستند و یا در نهایت میمیرند، اما تلاش این شخصیتها نشانگر وجود روحیهای سرشار از امید برای تغییر وضع موجود در زندگی خود و دیگران است.
این کتاب سال ۱۳۷۳ توسط نشر مرکز در ۸۸ صفحه به چاپ رسیده است و یک سال بعد برنده قلم زرین «جایزهی گردون» و در سال ١٣٧٩ برگزیده نویسندگان و منتقدان مطبوعات شد.
گفتنی است؛ خواندن این مجموعه داستان به علاقه مندان کتاب های کوتاه فارسی با سبک ساختار شکن و جدید توصیه می شود.