به گزارش افکارنیوز، قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، یکی از رنجهای امام خمینی (ره) که در آثارشان مشهود است را خطوط انحرافی در حوزهها می داند و می گوید: امام از نضج گرفتن تفکر مخالف با عقلانیت، فلسفه و عرفان در حوزه های تشیع به تلخی یاد می کند. امام خمینی اندیشهای که تنها به ظواهر توجه میکند و نسبت به سیاست و مفاهیم اصیل سیاسی و اجتماعی اسلام بی تفاوت است را نیز از زوایای انحرافی می دانستند.
حمید انصاری در ادامه گفت وگو با شفقنا درمورد برخورد امام خمینی(ره) و عکسالعمل ایشان درباره خرافه، آرایهها و پیرایههایی که به دین چسبانده میشوند، اظهار می کند: متأسفانه بخش عمدهای از مسایلی نظیر نزاعها، جنگهای فرقهیی که در ادیان مختلف از جمله در دین اسلام هم وجود داشته است و حتی در درون هر یک از مذاهب که قرائتهای متفاوتی از دین دارند هم وجود دارد، به مسایلی بازمیگردد که صرفاً ظاهر، نماد و شعار هستند. به عبارتی نزاع بر سر لباس و پوسته است به جای اینکه به آن حقیقت اصلی و ذات دین که مورد هدف است، پرداخته شود لذا در همین عصر هم بسیاری از مواردی که ما در
جامعه به عنوان نمادهای مثلاً آیین دلدادگی به مکتب تشیع میبینیم، تنها از ظواهر مکتب اهل بیت(ع) است، آن هم در حالی که گوهر اندیشه در این میان گم است و اصلاً صحبتی در مورد آن نمیشود.
خرافات زمانی آغاز میشود که تعقل و پیوند عقلانی با مکتب تشیع رنگ میبازد
او می افزاید: فرض کنید در جامعه شیعی خودمان اگر نسل جوانمان در طول سال، فرصتهایی را برای شرکت در مراسمی مذهبی پیدا کنند تا به تفکر و اندیشه شیعی وصل شوند، تا چه اندازه در این مراسم ها و مناسبتها در مورد گوهر این اندیشه صحبت میشود و چه مقداری از آن صرفاً به مسایل ظاهری و نمادین بازمیگردد. متأسفانه خرافات از آن جایی آغاز میشود که ارادتمندی همراه با تأمل و تعقل و ارتباط و پیوند عقلانی با مکتب تشیع و ائمه(ع) رنگ میبازد.
مداحی حرفه یی پردرآمد شده است و مداحان کم سواد میدان دارند
قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) تاکید می کند: عزاداری و سوگواری بر اهل بیت(ع) تا آن جایی بجاست که اگر تمام زندگی خود را متأسف و متأثر باشیم و خون گریه کنیم نیز کم است ولی در مراسمی که برگزار می شود فراخوان برای تأمل به اینکه اصلاً چنین اتفاقات تلخ و ناگواری چرا رخ داد، خیلی کم است؛ البته در دورهای، آن هم یکی، دو سال مانده به انقلاب با توجه به اینکه رویکرد امام به اسلام ناب از منظر نگاه شیعی و احیای آن ارزشهای اصیل بود، توجه به این نوع محافل بسیار رخ نموده بود که توسط اندیشمندانی نظیر مرحوم شریعتی و مرحوم مطهری صورت میگرفت و گفتمانها رفته بود به سمت
چیستی اندیشه دینی، شیعی و پیامهای عاشورا؛ اما به تدریج و بعد از امام، پرشتاب به همان جایی بازگشتیم که همواره در تاریخ با آن مواجه بوده ایم؛ یعنی آن جا که حتی افرادی در جوامع شیعی در ابراز احساسات نمادین حاضر هستند خود را در آتش افکنند و بر فرق خویش قمه وارد کنند اما وقتی از آنها میپرسیم که شیعه چه میگوید؟ فلسفه این همه شور و فغان چیست؟ تأثیر در رفتارهای عملی و اخلاق و روابط پیروان کجاست؟ اطلاعات اندک و نزدیک به هیچ است! چون همه چیز در همین مراسم و علم و کتل خلاصه می شود. مداحی حرفه یی پردرآمد شده است و مداحان کم سواد میدان دارند و اندیشمندان و روضه شناسان و
روضه خوانان واقعی، منزوی هستند.
گام اول مبارزه با خرافه تأمل بر سر چرایی فعالیتهای ائمه(ع) و قیام عاشوراست
او گام اول برای مبارزه با خرافه را تأمل بر سر چرایی فعالیتهای ائمه(ع) و قیام عاشورا و اینکه اصلاً انبیاء برای چه آمدند می داند و می افزاید: اگر سخنرانیهای امام را بشنویم، میبینیم که از حضرت ابراهیم(ع)، حضرت موسی(ع)، حضرت عیسی(ع) و پیامبر اکرم(ص)، مکرر، استناد می آورد.
یکی از رنجهایی که امام میبردند و در آثارشان مشهود است خطوط انحرافی در حوزهها بود
امام از نضج گرفتن تفکر مخالف با عقلانیت، فلسفه و عرفان در حوزه ها به تلخی یاد می کند
انصاری می گوید: دین به هر حال باید کارکرد خود را در سراسر زندگی بشر، نشان دهد و رابطه و نسبت خود را با یکایک مسایلی که انسان با آنها مواجه است، مشخص کند. از این زاویه امام همواره موضع داشتند. یکی از رنجهایی که امام میبردند و در آثار ایشان هم مشهود است همین خطوط انحرافی در حوزهها بود. امام از نضج گرفتن تفکر مخالف با عقلانیت، فلسفه و عرفان در حوزه های تشیع به تلخی یاد می کند. همچنین امام خمینی اندیشهای که تنها به ظواهر توجه میکند و نسبت به سیاست و مفاهیم اصیل سیاسی و اجتماعی اسلام بی تفاوت است را نیز از زوایای انحرافی می دانستند که همواره در تاریخ وجود
داشته است.
او می افزاید: اگر بخواهیم روشنتر به این موضوع بپردازیم، میتوانیم به موارد دیگری هم اشاره کنیم، منتها باید از ایجاد اختلافات پرهیز کنیم. مظاهر زیادی هم در پیش از انقلاب وجود داشت که محل اختلاف و تفاوت دیدگاه امام با برخی از آقایان و مراجع یا مکتبهای فقهی دیگر به شمار می رفت.
انصاری در ادامه جامع الاطراف بودن حضرت امام(ره) را ناشی از نگاه قرآنی ایشان عنوان می کند و می افزاید: تمام زندگی، آثار و کتابهای امام به همان روح قرآن و توجه ایشان به نصّ قرآن بازمیگردد. امام خمینی آفت این نگاه عمیق به فرهنگ قرآنی و فرهنگ اسلام ناب را نیز، همان ظاهرگرایی می دانست و این مساله، مساله بسیار تلخ و دردناکی است که همواره بشر درگیر آن بوده است؛ یعنی جنگ و جدلهای فرقهیی که از ظواهر قضیه نشأت میگیرد در تمامی ادیان وجود داشته و دارد در حالی که این پوسته و لباس و ظواهر خودشان موضوعیت ندارند و به اصطلاح فقها طریقت دارند و اینها روح دین نیستند و اصل
گوهر دین، در واقع آن چیزیست که اینها برای دفاع از آن ایجاد شده است.
قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام، واقعه عاشورا را تقابل جدی دو اندیشه و دو مشی سیاسی می خواند که ما برای بازشناسی آن باید شناخت از این تقابل را توسعه دهیم در حالی که هیچ خبری از این مهم نیست.
کارکرد دین توسعه شاخصههای اخلاقی است
او با ابراز تاسف از اینکه ما تنها جامه تظاهر به تن میکنیم، ادامه می دهد: چند سفر زیارتی مذهبی ترتیب میدهیم، در هیات شرکت میکنیم و فکر میکنیم که مسوولیتمان را انجام دادهایم در حالی که دین، اینها نیست بلکه این است که زندگیمان الهی شود، همان کاری که انبیاء میکردند حتی پیش از اینکه مبعوثشوند. ایشان پیش از بعثت هم انسانهایی راستگو، درستکار، صادق، امین، فداکار و جسور در مقابل ستمگر بودند. در واقع کارکرد دین هم توسعه این شاخصههای اخلاقی است تا انسانها الهی بار بیایند و منشأ خیر باشند. تفاوت دیدگاه امام با بسیاری از کسانی که مخالف بودند و هستند، یکی
همین جامعیت است و دیگر، بازگشت به اینکه کارکرد دین در جامعه چه باید باشد و اینکه، یک فقیه، یک اسلام شناس و مرجع تقلید، در اصل، کارش این است که خود، راه انبیاء را برود و این مسیر را برای دیگران نیز هموار کند.
انصاری می گوید: متاسفانه، امروزه جوهر و ندای اصلی دعوت ادیان الهی که ائمه ما هم جان خود را در این راه گذاشتند، گم است و اصلاً صحبتی در موردش نمیشود، همه چیز در ظواهر خلاصه شده است.
مشکل امروز غفلت از عمق و محتوای دین و توجه صرف به ظواهر و نمادهای ظاهری است
او ادامه می دهد: مشکل امروز ما غفلت از عمق و محتوای دین و توجه صرف به ظواهر و نمادهای ظاهری است. مثلاً وقتی میخواهیم ایام فاطمیه را پر رونق کنیم باز به جای پرداختن به زندگی و اخلاق و منش حضرت زهرا(سلام الله علیها) غلبه برنامه ها با جنبه های ظاهری است تا محتوایی که متأسفانه در برخی از محافل با روش ها و گفتارهای تفرقه آمیز فرقه یی نیز توأم شده است. حضرت فاطمه(ع) دختر پیامبر اکرم(ص) و پاره تن نبی رحمت(ص) و از بزرگ ترین زنان ملکوتی عالم بشریت بودند که تمامی فرق اسلامی به بزرگی ایشان و نصوصی که پیامبر اکرم در مورد ایشان فرموده اند، اتفاق نظر دارند. ترویج نام و یاد آن حضرت
می بایست به عنوان ترویج کوثر هدایت تمام بشریت و جمیع مسلمانان و ارائه الگویی از تجلی اخلاق نبوی و حیات طیبه قرآنی باشد ولی آن ترویجی که امروز شاهدیم، کمتر ترویج و توسعه فرهنگ علوی و فاطمی در جامعه است و متأسفانه غلبه با همان ظاهرگرایی هاست و این ظاهرگرایی آفت بسیار بدی است. بنی عباس و بنی امیه از همین رهگذر خودشان را تحمیل کردند و بدترین و دیکتاتورترین شیوههای سلطنتی را به نام خلافت اسلامی، بر پا کردند و همچنین بنی عباس بدترین جنایات را به نام اسلام و تشیع و طرفداری از اهل بیت(ع) انجام دادند.
امام میفرمودند به جای میلیون، میلیون قرآن چاپ کردن به روح قرآن و پیام آن توجه شود
انصاری درمورد دیگر ویژگی های اندیشه دینی امام خمینی اظهار می کند: امام میفرمودند دولت های اسلامی به جای پرداختن به ظواهر و میلیون، میلیون قرآن چاپ کردن به روح قرآن و پیام آن توجه کنند و آن را در زندگی خود جاری و ساری کنند. همچنین فهم و عمل به نهجالبلاغه و شناختمان از زندگی ائمه(ع) و سیرت ایشان را باید گسترش دهیم در حالی که امروزه، شناخت ما از ایشان، تنها منتهی به یک نام و نشان و اطلاعاتمان از این بزرگواران بسیار محدود و اندک است.
شیعه واقعی از رذایل اخلاقی به دور است
او با بیان اینکه شیعه واقعی از رذایل اخلاقی به دور است، می گوید: اهل بیت(ع) فرمودند، " با اعمال و رفتارتان، زینت ما و منادی دعوت به راه ما باشید " و زینت بودن این است که رفتارمان درست باشد. اگر فردی مومن، امین و راستگو و دارای رفتار و منشی درست و سالم باشد، در عین دوری از زورگویی در مقابل ظالم ایستادگی کند، دستگیری از گرفتاران را از وظایف خود بداند، از ریا و ربا و دروغ و غیبت و فساد پرهیز کند و در مجموع خصلتهای خیری که میتوان برای یک انسان درستکار برشمرد را دارا باشد، چنین فردی بهترین مبلّغ تشیع و مکتب شیعه است. در حالی که اگر ما منادی دفاع از تشیع باشیم و در زندگی
شخصی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و در حکومت و مدیریتمان ناعادل باشیم و آن ویژگیهای مثبت انسانی را در نظر نداشته باشیم، بدون تردید با شیعه واقعی فاصله زیادی داریم. امام میفرمود " درست است که ما نمیتوانیم آن نوع حکومت علیوار را عینا تشکیل دهیم اما همه تلاشمان این است که در همین مسیر حرکت کنیم. " بالاخره باید در عرصه حکومت، نوع حکومت ما تابلو و نمادی از این رفتار علوی و فرهنگ دینی و الهی باشد.
انصاری در توضیح اخلاق از منظر شیعه و زندگی اخلاقی، انتهای همه اهداف را رسیدن به جامعه و انسان اخلاقی کامل و کمال یافته می داند و می افزاید: اصلاً فلسفه بعثت انبیاء، پیرو فرمایش پیامبر(ص) تکمیل مکارم اخلاق است و اگرچه فطرت انسان، او را به اخلاق میخواند اما انگیزهها و هوای نفسانی او را از رسیدن به اخلاق بازمیدارد. خوشبختانه در سیره ائمه(ع) حکایتهای بسیاری از جانب ایشان به چشم میخورد و شنیده میشود که سرشار از مفاهیم اصیل اخلاقی است که گذشت، فداکاری، ایثار، بخشش و دستگیری از دیگری، مهم ترین آنها برشمرده میشود. ما هم باید دست به ترویج و توسعه مکارم اخلاق
بزنیم که اگر این چنین کنیم به حقیقت گوهر تشیع نزدیک شدهایم و من فکر میکنم بیشتر از این ها باید مبلغ مفاهیم یاد شده باشیم.
آیا حکومت و پست و مقام برایمان فی نفسه موضوعیت دارد و هدف محسوب میشود؟
قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) تاکید می کند: نگاه به حکومت اگر اخلاقی باشد بدون تردید، تنها ابزاری است برای خدمت به خلق خدا وگرنه خودش فی نفسه به تعبیر حضرت علی(ع) از آب بینی بز هم بیارزشتر است. اما آیا امروزه واقعاً ما در فعالیتهای سیاسیمان، فعالیتهای احزاب یا در حکومت داری اینگونه هستیم؟ و این چنین به حکومت نگاه میکنیم؟ یا خود حکومت و پست و مقام برایمان فی نفسه موضوعیت دارد و هدف محسوب میشود که برای استمرار آن دست به هر اقدامی میزنیم؟
جامعه اخلاقی، یک جامعه فداکار است
انصاری در ادامه به نقل جمله ای از امام می پردازد و می گوید: امام میفرمود(نقل به مضمون) " هر کسی در خلوت خود بنشیند و به حسابش رسیدگی کند، میفهمد که چه کاره است و واقعاً در مسیر اخلاق حرکت میکند یا خیر ". جامعه اخلاقی، یک جامعه فداکار است، جامعهای است که گذشت در آن موج میزند. ما سالیان اوایل انقلاب و دوران جنگ را دیدیم که وقتی پرتوی از روح دین در جامعه تابیده بود، چگونه جامعه در مسیر مثبت و خیر حرکت میکرد و آن زمان، اصلاً این پرخاشگریهایی که امروزه در جامعه میبینیم و بیتفاوتیها نسبت به سرنوشت همدیگر و امثال اینها به چشم نمیخورد.
او با بیان اینکه اگر مفاهیم اخلاقی در زندگی حاکم شود، کاملاً تعالی روح یک جامعه را میبینیم و نشاط، حرکت، همدلی، همصدایی، تلاش و ایمان و تأثیر آن را حس میکنیم، ادامه می دهد: امروزه متأسفانه به خاطر غلبه ظواهر، این ویژگیها رنگ باخته است و آن اخلاقیات ائمه(ع) که اساس زندگی ایشان را تشکیل میداد، کمتر دیده میشود.
انصاری اضافه می کند: به جای اینکه انتظار ظهور حضرت صاحبالزمان(ع) ما را به سمت اصلاح فردی چه در زندگی شخصی و چه در زندگی اجتماعی و همچنین به سمت الهی شدن و رشد شاخصههای خیر در نفس خود و در جامعه هدایت کند، در این مسأله مهم هم باز میرویم دنبال مسایل ظاهری و نمادین و غفلت از روح و فلسفه انتظار.
او درباره پرهیز امام از دامن زدن به اختلافات می گوید: در تفسیر سوره حمد، امام، عالیترین مفاهیم اخلاقی و عرفانی را بیان میکردند، منتها به محض اینکه احساس کردند شاید همین موضوع به خاطر وجود افرادی که مخالف عرفان هستند، زمینهای برای اختلاف در حوزه شود، دیگر به کل از ادامه آن منصرف شدند و هر چقدر هم دیگران اصرار کردند، ایشان نپذیرفتند.
انصاری در پاسخ به این پرسش که در بحثاجتهاد، گویا حضرت امام بر عدم کفایت اجتهاد مصطلح در حوزه، تأکید داشتند و زمان و مکان را در این حوزه بسیار تعیین کننده میدانستند و منظور ایشان چیزی فراتر از مقتضیات زمان و مکان بوده است، اظهار می کند: امام طرح مساله کردند و متأسفانه در زمان خودشان، آن طور که باید و شاید به این مهم پرداخته نشد. بعد از رحلت امام، کنگرهای از سوی موسسه در قم برگزار شد که بحثهای خیلی خوبی هم انجام شد ولی خب، امروزه اصلاً حق مطلب ادا نشده است. منظور حضرت امام از تأثیر زمان و مکان بر اجتهاد و اینکه فقه مصطلح در حوزهها، برای اداره جامعه کافی نیست،
به درستی فهم و درک نشده است. برخی، حتی از بزرگان، این را محدود کرده اند به احکام به اصطلاح ثانویه و در مورد برخی فروعات در حالی که امام، شأن خاصی برای دین در عرصه جامعه و حکومت دینی قائل بود و از این زاویه هرچند که بسیاری از احکام الهی که در نصوص و فتواهای فقها بیان شده است همیشگی و دائمی است اما در بخش اجتماعیات امام معتقد بود که به ید حاکم است که با رعایت اصول اجتهاد و با عنایت به نقش زمان و مکان بر مدار مقاصد اصلی شریعت و مدار مصلحت تعیین می شود.
او می گوید: در واقع، دامنه حوزه بحثمباحات و سایر احکام تغییر میکند، یعنی یک چیزی در دورهای میتواند مجاز یا ممنوع باشد و در عصر دیگری که کارکرد آن و فلسفه آن تغییر میکند، حکم دیگری مییابد و نهایتاً همه این ها بازمیگردد به کارکرد دین در زندگی یعنی اگر قرار باشد یک مقولهای تأثیر خلاف بر هدف کلان دینی بگذارد، از نگاه امام این نمیتواند مشروع باشد البته که این بحث، بحثدشواری است و بدون تبیین مشخص و واضح، دچار مشکل میشویم.
انصاری، ولایت فقیه را یکی از همین مواردی می خواند که امام(ره)، فقه مصطلح را درمورد آن کافی نمیدانست و می افزاید: حداکثر چیزی که درمورد ولایت فقیه در انظار و آرای فقهای پیشین به چشم می خورد، این بود که یا امور حسبیه است یا اگر توسعه هم میدادند در همان محدوده احکام اولیه بود در حالی که امام معتقد بود که مطلق است؛ البته مطلق به معنای اطلاق در مقابل احکام اولیه نه چیز دیگری که برخی فکر کنند، اطلاق من جمیع جهات است و ولی فقیه میتواند خلاف عقل یا خلاف شرع انجام دهد.
انصاری ادامه می دهد: برخی احکام اولیه، تخصیص میخورد با ضرورتهایی که ولی فقیه هر عصری بر حسب مجموع نیازسنجیها و مصالح و شرایطی که تشخیص می دهد. لذا، همه احکام اولیه و فروعات نمیتوانند تعیین کننده دامنه اختیارات باشد. اختیار حکومت در وضع قوانین متناسب با مصالح مردم و مقاصد اصلی شریعت، خود از مهم ترین احکام اولیه اسلام است و حاکم بر احکام معارض و این تأثیر زمان و مکان را باید با نگاه اجتماعی و سیاسی بودن دین، ضرورت تشکیل حکومت دینی، به روز بودن دین و پاسخگو بودن دین به همه نیازها ببینیم. این مجموعه مؤلفهها را اگر در نظر بگیریم، چارهای جز این نداریم که
مفهوم اجتهاد را بسیار وسیع تر از تعاریف مصطلح بدانیم چون در غیر این صورت یا به التقاط منتهی میشویم یعنی همان که اخباری ها و احتیاطیون به آن میرسند از آنرو که دین را محدود میکنند به فهم ظاهری متون و نصوص بدون توجه به عنصر اجتهاد یا به عقیده باطل ناکارآمدی دین در عرصه اجتماع. این مبحثفوقالعاده مهم است.
اگر بخواهیم به فقهی برسیم که بتواند جامعه را اداره کند، نیازمند یک بازنگری جدی هستیم
او در پاسخ به این پرسش که امام، فقه را فلسفه عملی حکومت برای اداره جامعه میدانستند، حال با توجه به اینکه حکومتها در طول تاریخ در جوامع شیعی متکی و مبتنی بر فقه نبودند، آیا امام فقه جدید را مدنظر داشتند یا یک تحول بنیادین در این منظومه معرفتی را ضروری میدانستند، به شفقنا می گوید: یقینا وقتی امام میفرمایند فقه، راه اداره جامعه است و در زندگی شخصی نیز از گهواره تا گور برنامه دارد و همچنین تئوری مدیریت جامعه را ارائه میکند، مطمئناً همان فقه زمان شناسانه و همان فقهی است که خودشان معتقد بودند برای رسیدن به این فقه، اجتهاد فراتر از آن اجتهاد رایج در حوزه را
میطلبد. بنابراین اگر بخواهیم به فقهی برسیم که بتواند اداره جامعه را در دنیای پیچیده امروزی جواب گو باشد، باید یک بازنگری جدی در اساس فقه و ارکان و نگرشهای فقهی با رعایت آن کلیت اسلوب اجتهاد شیعی داشته باشیم.
اجتهاد آزادانه در حوزهها پاسداری شود
انصاری تصریح می کند: یکی از همان مواردی که زمان و مکان شناس بودن دین و فقه را تضمین میکند، این است که اجتهاد آزادانه در حوزهها پاسداری شود. بنابراین امام، تصلب بر یک روش و مقابله با نگرشهای نوآورانه مجتهدینی که ممکن است با یک مبنای دیگری، فتوایی بدهند را برنمیتابید، خیلی هم تأکید داشت که این اجتهاد آزاد که در طول تاریخ وجود داشته حفظ شود.
او اظهار می کند: متأسفانه به واسطه عملکردها یا دفاعهای نادرست و تبیینهای اشتباه تئوریک یا قوت امکانات مخالفان تفکر امام و دشمنان انقلاب، به طور جدی اندیشه حاکمیت و حکومت دینی در عرصه سیاست تا ولایت فقیه در حوزه حاکمیت، مورد چالش و پرسش قرار گرفته است تا جایی که برخی از معتقدان جدی این اندیشه، امروزه دچار تردید شده اند و این واقعیتی است که آن را نمیتوان کتمان کرد اما اینها هرگز دلیل نمیشوند که ما راه حل خروج از بحران را در پاک کردن صورت مساله ببینیم. اگر چنین باشد حقانیت بسیاری از ادیان و حرکت های اصیل به خاطر بروز مشکلات بعدی زیر سوال می رود؛ پس این دلیل
نمیشود که اصل ایده و نظریه را نادرست بخوانیم.
قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام می افزاید: واقعیت این است که در بستر زمان و با کسب تجربه هر چیزی به ثمر میرسد. فکر میکنم کار بر روی یک نظریه، کسب تجربه، کنترل و اصلاح آن، میتواند به پختگی آن نظریه کمک شایانی کند تا اینکه ما در کل صورت مساله را پاک کنیم. یقین دارم که مبنای حضرت امام در این موضوع مشکل ندارد، باید ببینیم اشکالات کجا بوده است. در بخش تئوریک هنوز مشکل عدم تبیین کافی داریم و ساختارهایمان نیز متناسب با آن تبیینی که از این نظریه داریم، هنوز به درستی شکل نگرفته است. همچنین، تعبیه مکانیزمهای پرسشگری و نظارت عمومی و ضابطه مند میتواند به رشد و نمو
این ایده در مسیر درست کمک کند.
انصاری ادامه می دهد: به عنوان نمونه، ببینید وقتی جمهوریت در اندیشه غرب آمد، در ادوار اولیه در خود فرانسه تا جمهوری چهارم یا پنجم این کشور، چه اتفاقاتی افتاد که این دلیلی بر ناکارآمدی یا ضعف آن نظریه نیست. کارهای بزرگ به تعبیر حضرت امام هزینههای خودش را هم داراست حال اگر ارزش حرکت دارد نباید هراسی از این مخاطرات به دل راه دهیم. ضمن اینکه باید عقلانی و درست پیش برویم، تضمین گفت وگوهای آزاد در تقویت این نظریه بسیار ضروری است.
نباید از آزادی برداشتی به عنوان هرج و مرج فکری داشته باشیم و از آن بترسیم
او درباره مفهوم آزادی می گوید: نباید از آزادی برداشتی به عنوان هرج و مرج فکری داشته باشیم و از آن بترسیم چرا که هرگز اینگونه نیست. شیعه به شکل اتفاقی مدیون دو، سه مقطع تاریخی است که ائمه(ع) ما یک آزادی عملی پیدا کردند و در آن مقاطع توانستند مفاهیم ارزشمند اسلام ناب را از زبان خودشان بیان کنند. بزرگ ترین منابع شیعی در دورههایی پدید آمده است که ائمه(ع) به واسطه حوادثی از آزادی گفتاری نسبی برخوردار بودند بنابراین آزادی بیان و عقیده مقوله ارزشمندی است و نباید از آن بترسیم.
مهم ترین تضمین تداوم یک اندیشه صحیح، آزادی بیان و طرح آرای تازه و جدید است
انصاری در پایان با تاکید بر اینکه حرف حق و راه درست در آزادی از بین نمیرود، می گوید: به نظر من مهم ترین تضمین تداوم یک اندیشه صحیح آزادی بیان و طرح آرای تازه و جدید است. این طور نیست که فکر کنیم با آزادی، سنگ روی سنگ بند نمیشود به هر حال مسلمانان عمق اعتقادهایشان به دین و باورهایشان به اهل بیت (ع) از کودکی شکل گرفته و تا لحظه مرگ هم در وجودشان جاری است لذا هر چه دین را آزادانهتر و عقلانیتر کنیم، پیوند آن با آدمی مستحکمتر میشود تا اینکه فکر کنیم، انسان بر اثر آزادی از دین و مسلک خود رها میشود.
شناسه خبر:
۱۱۱۷۲۳
انصاری: مداحی حرفه پردرآمدی شده است
حمید انصاری گفت: مداحی حرفه یی پردرآمد شده است و مداحان کم سواد میدان دارند و اندیشمندان و روضه شناسان و روضه خوانان واقعی، منزوی هستند.
۰