این روزها بازار تماشای سریال در سرتاسر جهان داغ است و پس از اینکه قسمت جدید هر سریالی منتشر میشود، سیل واکنشها نسبت به بخشهای مختلف آن، مثل روند قصه، بازی بازیگران، سکانس خاص آن قسمت و... آغاز میشود. این حجم از توجه نسبت به سریالها، باعث شده که بسیاری از فیلمسازان مطرح (هم در ایران و هم در خارج از کشور) برای مدت زمان محدودی هم شده، از فضای سینما فاصله بگیرند و به سریالسازی روی بیاورند.
واکنش جمعی به سریالهای در حال پخش اگر در ۱۰ تا ۱۵ سال اخیر به یک حرکت اجتماعی در جهان تبدیل شده، در کشور ما سابقه بیشتری دارد. از سالهای پایانی دهه شصت تا ابتدای دهه هشتاد بسیاری از سریالهای تلویزیونی بودند که از شبکههای سیما پخش شدند و فراتر از یک اثر نمایشی، خودشان را به بطن جامعه و اصطلاحاً «کف خیابان» کشاندند.
در سلسله گزارشهای «یادگار جعبه جادو» که به صورت هفتگی منتشر میشود، نگاهی میاندازیم به آثاری که در این دسته قرار میگیرند و در زمان پخش در جذب تماشاگر بسیار موفق بودند.
وقتی که ژانر پلیسی در حال شکل گیری بود
سریالهای پلیسی در دهه هشتاد، در دسته محبوبترین آثار تلویزیونی بودند، سریالهایی همچون «پلیس جوان»، «خواب و بیدار»، «دایره تردید» و... که هرکدام در ژانر خود اثر پیشرویی بودند و در جذب مخاطب نیز عملکرد قابل قبولی دارند. اما موج ساخت سریالهای پلیسی که در دهه هشتاد شکل گرفت و تا دهه نود همه ادامه داشت، از اوایل دهه هفتاد به پا خواست، دورانی که هنوز شناخت کافی از این ژانر در داخل کشور نبود و بیشتر آثار پلیسی، سریالهای خارجی بود که از سه شبکه تلویزیون پخش میشد.
پیش از اینکه احمد نجفی با نقش کارآگاه علوی در سریال «کارآگاه» به چهرهای مطرح تبدیل شود، معروفترین سریال پلیسی سیما «مزد ترس» بود، سریالی به کارگردانی و نویسندگی حمید تمجیدی که تهیهکنندگیاش را اصغر توسلی برعهده داشت و بازیگر نقش اصلی آن نیز عبدالرضا اکبری بود. اکبری در این سریال که در سال ۱۳۷۱ از شبکه دوم سیما پخش میشد، بازیگر نقش سروانن «ناصر محمدی» بود، کارآگاه وظیفهشناسی که به واسطه قتل یک نوازنده ارکستر سمفونیک ما با او و زندگی شخصی و حرفهایش آشنا شده بودیم.
حمید تجمیدی به نوعی کلیدیترین عنصر ساخت این سریال بود. هنرپیشهای که هم کارگردان خوبی بود، هم دستی در نویسندگی داشت، به تهیهکنندگی ورود کرده بود و به اندازه یک تدوینگر حرفهای، توانایی تدوین فیلم و سریالهای مختلف را داشت. او از تمام این توانمندیهایش (به جز تهیهکنندگی) برای مجموعه «مزد ترس» استفاده کرد و یکی از بهترین سریالهای پلیسی – جنایی تاریخ تلویزیون را ساخت. او جدا از اینکه در این اثر بازی کرد، در قصه سریال، به خوبی گرههای ریز و درشتی را در بخشهای داستان ایجاد و قهرمان قصه را برای باز کردن آن گرهها پیشقدم کرده بود. از طرف دیگر شخصیت منفی این سریال یا همان ضد قهرمان داستان که همه چیز زیر سر او بود در این سریال، بسیار پرقدرت و سرسخت به تصویر کشیده شده بود. برخلاف آثار نمایشی آن دوران، قهرمان داستان به سادگی نمیتوانست شخصیت منفی کار را شکست دهد و چالشهای زیادی در مسیرش داشت.
تمجیدی در چهار نقش اساسی
در مسئله کارگردانی هم تمجیدی در این اثر یکی از بهترین تجربیاتش را پشت سر گذاشته بود. او از اواسط دهه شصت سابقه کارگردانی در سینما و تلویزیون را داشت و با بسیاری از چهرههای شناخته شده هنرهای نمایشی کار کرده بود. اما «مزد ترس» به نوعی بهترین تجربه کارگردانی او تا اواسط دهه هفتاد به شمار میرود. انتخاب خوب بازیگران برای نقشهای اصلی و فرعی، بازی گرفتن از هنرپیشهها در مسیر کلی داستان، بیرون نزدن شخصیتها و هدایت دقیق مخاطب برای کشف سرنخهای داستانی، از ویژگیهای جذاب کار تمجیدی در این سریال بود.
نکته دیگری که به عملکرد فنی این هنرمند در سریال «مزد ترس» مربوط میشود انتخاب درست موسیقی و تصاویر جالب فیلمهای مطرح خارجی برای تیتراژهای ابتدایی و پایانی این سریال بود. کمی دقت در تیتراژ ابتدایی این سریال، مشخص میکرد تمجیدی این عکسها را از کدامیک از فیلمهای شاخص سینمای هالیوود انتخاب کرده است. در میان عکسهای این تیتراژ تصاویری از مارلون براندو در فیلم «پدرخوانده»، چارلی چاپلین در «پسربچه»، هنری فوندا در «دوازده مرد خشمگین» و چندین و چند چهره سرشناس دیگر فیلمهای وسترن قرار گرفته است که اسامی عوامل سریال با فونت قرمز روی آن تصاویر قرار میگیرد و موسیقی دلهرهآور محمدرضا احمدیان نیز به عنوان چاشنی به این عکسها اضافه شده است. این ترکیب جذاب، یکی از برگ برندههای اصلی سریال بود که در آن سالها تماشاگران زیادی را به تماشای این اثر پلیسی و جنایی ترغیب میکرد.
گروه بازیگران «مزد ترس» هم یکی دیگر از نکات ویژه و جالب توجه این سریال پلیسی است. عبدالرضا اکبری که در این سریال نقش قهرمان داستان را بازی میکرد، به نوعی یکی از بهترین نقشهای کارنامه هنریاش را در این اثر ایفا کرد، تا جایی که بسیاری از مخاطبان تلویزیون، مدتها بعد از اتمام پخش سریال نیز او را با نام «سروان محمدی» میشناختند. احمد فخر بازیگر نقش «مهران» که ضد قهرمان داستان بود هم یکی از بهترین بازیگران این سریال بود. این هنرپیشه مشهدی که در هنرهای زیادی مثل مجسمهسازی، آهنگسازی و نویسندگی هم آثار قابل تاملی داشت، با این سریال به شهرت رسید، اگرچه پس از آن نتوانست این جایگاه را حفظ کند و در سطح اول بازیگری باقی بماند. احمد فخر اسفند سال گذشته بر اثر عارضه مغزی درگذشت.
اما به جز این قهرمان و ضد قهرمان، هنرپیشههای مطرح دیگری هم در سریال بازی میکردند. به عنوان مثال فریبرز عربنیا که در آن سالها با چند فیلم سینمایی در حال به شهرت رسیدن بود، برای دومین تجربه سریالیاش مقابل دوربین تمجیدی قرار گرفت و در این سریال به ایفای نقش پرداخت. یا علی دهکردی هم که در همان سال پخش این سریال با «از کرخه تا راین» به شهرت خوبی دست پیدا کرده بود، برای دومین بار در یک سریال تلویزیونی نقش بازی میکرد. رقیه چهره آزاد، حمیده خیرآبادی، اسماعیل محرابی و... نیز دیگر بازیگران شناخته شده این سریال بودند که هرکدام در قسمتهای از کار حضور داشتند و بخشی از داستان را آنها جلو میبردند.
«بازی با مرگ» دنبالهای ضعیف از «مزد ترس»
یکی از بزرگترین ضعفهای صنعت سریالسازی در ایران (که البته هنوز راه زیادی برای تبدیل شدن به یک صنعت پولساز و موفق دارد) عدم توجه به دنبالهسازی استاندارد است. بسیاری از کارگردانها بعد از اینکه سریالشان مورد اقبال عمومی قرار میگیرد، به فکر ساخت قسمت جدیدی برای آن میافتند و بدون برنامهریزی قبلی فصلهای دوم، سوم و بعضا بیشتر را برای اثرشان میسازند که معمولا این سریسازیهای شتابزده و بدون برنامه با شکست مواجه میشود. اتفاقی که در تلویزیون ما بارها و بارها رخ داده و هنوز هم فیلمسازان از آن درس نگرفتهاند.
اما یکی از اولین نمونههای شکست در این حوزه، سریال «مزد ترس» بود. حمید تمجیدی بعد از استقبال خوبی که از سریالش شد، تصمیم گرفت فصل اسپین آفی از این سریال با عنوان «بازی با مرگ» بسازد، سریالی که به نسبت فصل اول اثر پرخرجتری بود و بخشهای زیادی از آن در خارج از کشور فیلمبرداری شده بود. در قسمت دوم این سریال هم عبدالرضا اکبری و احمد فخر به عنوان قطبهای مثبت و منفی بار دیگر در آن حضور داشتند و این بار با چهرههای جدیدتری همچون علی اوسیوند، حمیرا ریاضی، لوریک میناسیان و چند بازیگر خارجی مثل جونیت آرکین، برین توپال اغلو، بولنت پولات و... هم بازی شده بودند.
باوجود تمام این اتفاقات جدید اما «بازی با مرگ» نتوانست به اندازه «مزد ترس» تاثیرگذار باشد و خود را به عنوان یکی از موفقترین آثار ژانر پلیسی – جنایی تلویزیون ماندگار کند. «بازی با مرگ» آن سال ۷۷ از شبکه دوم سیما به نمایش درآمد. بعد از دو تجربه که یک پیروزی و یک شکست برای سازندهاش در بر داشت، تمجیدی فیلم «شب بیپایان» را ساخت که آن نیز نتوانست به اندازه کافی موفق شود و تبدیل شد به آخرین تجربه فیلمسازی این کارگردان و نویسنده در کشورمان. او چند سال پس از این تجربه به کانادا مهاجرت کرد و در طول دو دهه اخیر، تنها یک فیلم با عنوان «پرنده مردنیست» را ساخت.