لاله اسکندری از تصادفی گفت که در آن چشمش ۳۳ بخیه خورد و به گفته خودش حدقهاش خُرد شد و آناتومی صورتش تغییر کرد.
لاله اسکندری در برنامهای تلویزیونی در پاسخ به این سوال که آیا تا به حال در زندگیاش معجزهای رخ داده است از خاطره تصادفش در چهار سالگی و هفت مرتبه تصادف مرگبار دیگر گفت.
او با بیان این که «معجزه در زندگیام بسیار رخ داده است. چون از سنین کودکی حادثهخیز بودم» گفت: «سال ۱۳۵۹، چهار سال و نیمم بود و خانهمان در اتوبان مدرس، بیهقی قرار داشت. با ماشینی که ۱۳۵ تا سرعت داشت تصادف کردم. به بیمارستان ۵۰۲ ارتش در خیابان بهار بردندم و ۲۴ ساعت طول کشید تا پدر و مادرم پیدایم کنند. وقتی تصادف اتفاق میافتد، شهریور ۵۹، ساعت چهار و نیم بعدازظهر، سیامک برادر بزرگم به خانه میرود و به مادرم میگوید لاله تصادف کرد ولی نمرد! پدر و مادرم راه میافتند و بعد از تقریبا ۲۰ ساعت پیدایم میکنند.» اسکندری ادامه داد: «جملهای که دکتر به پدرم میگوید این است که معجزه نجاتش داده است چون نه شکستگی داده بودم و نه ضربه مغزی شده بودم.»
او با اشاره به این که «از این اتفاقات در زندگیام زیاد رخ داده است و ۷ بار تصادف کردهام» گفت: «تصادف آخر سر صحنه فیلمبرداری در اتوبان بابایی بود که رانندهمان هم فوت شد. پزشکی که مرا جراحی کرد میگفت این تصادف حداقل کوری میداد، چون چشمم ۳۳ بخیه خورد، حدقهام خُرد شد و هنوز هم بعد از ۱۶ سال آناتومی صورتم به حالت قبل برنگشته است. یکی اسمش را شانس میگذارد، یکی نظرکردگی و یکی حمایت.»