قربان نجفی که پیش از این با سریال امنیتی «خانه امن» کاری از احمد معظمی در نقش یک داعشی در تلویزیون دیده شده بود، با ساخته جدید این کارگردان یعنی «سرجوخه» به تلویزیون آمده است و اکنون این سریال را از شبکه سه روی آنتن دارد. او در این مجموعه با ایفای نقش شخصیت «رامین کشمیری» که فعالیت جاسوسی انجام میدهد، تجربه متفاوتی داشته است. به بهانه پخش مجموعه «سرجوخه» درباره بازی در این سریال و آثار امنیتی، حضور در سریال «خاتون» و آخرین فعالیتهای قربان نجفی، با این بازیگر گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
چه چیزی باعث شد بازی در سریال «سرجوخه» را بپذیرید؟
قبل از این سریال، یک سابقه همکاری دیگر با آقای معظمی در «خانه امن» داشتم. میدانستم که کار کردن با احمد معظمی خوب است، بازیگر فرصت تجربه کردن و خلاقیت دارد، با هم به یک نتیجه خوب میرسیم و این اتفاق هم افتاد. علاوه بر اعتمادی که به یکدیگر داشتیم، متوجه شدم اسکلت نقش هم طوری است که جای کار دارد.
شخصیت «رامین کشمیری» از یک نمونه واقعی گرفته شده است؟
احتمال دارد ریشه در یک شخصیت واقعی داشته باشد و از یک پرونده استخراج کرده باشند، اما برای من محلی از اعراب ندارد، چون بدون این که بدانم و نمونه عینی و خارجی را دیده باشم، آن را بازی کردم.
یعنی وقتی نقش به شما پیشنهاد شد، توضیحی ندادند که این شخصیت در واقعیت وجود دارد؟
نه این طور نبود.
بعد از سریال «خانه امن»، در مجموعه «سرجوخه» هم با نقش منفی دیده شدید، نقشهای منفی برایتان جذابتر است یا مثبت؟
برای من فرقی نمیکند و هیچ کدام برایم جذابتر نیست. نقشهای خاکستری برایم جذاب است و نقش «رامین کشمیری» هم خاکستری است. نقش منفی، مثبت، سیاه و سفید وجود ندارد، چون تمامی آدمها خاکستری و مجموعهای از اینها هستند.
میشود گفت نقشهای منفی و خاکستری چالش برانگیزتر هستند؟
بله، چون در هر لحظه این فرصت را داری که عملکرد دلخواهت را داشته باشی و آدمهای خاکستری هر لحظه غیرقابل پیشبینی هستند، این برای نقش جذابیت ایجاد میکند.
برای ایفای نقش «ابو عامر» با چالشهای بیشتری مواجه بودید یا نقش «رامین کشمیری»؟
فرقی نمیکند. من برای هر دو نقش به یک اندازه ارزش قائل هستم، هرکدام موقعیتهای خاص خودشان را داشتند.
من واقعا به شخصیتها فکر نمیکنم، به موقعیتی که شخصیت در لحظه در آن قرار دارد فکر میکنم و آن را میسازم.
بعد از «خانه امن» دوباره در سریال امنیتی «سرجوخه» بازی کردید، نگران نبودید که در ژانر امنیتی ماندگار و تکراری شوید یا نقشها متفاوت هستند و این اتفاق نمیافتد؟
بله، نقشها متفاوت هستند و کار ما همین است. از شانس من نقشهای کمدی که اتفاقا به نظرم خیلی هم در اجرایش مستعد هستم، به من پیشنهاد نشده، ولی هر نقشی پیشنهاد شود، اگر اسکلتبندی کاراکتر در قصه خوب باشد، برایم فرقی نمیکند. واقعیت این است که دیگر دوره این هم گذشته که مثلا فکر کنند این بازیگر در فلان ژانر کار کرده و در ژانر دیگر نمیتواند کار کند! کسی که این طور فکر کند، از بازیگری و کارگردانی هیچ چیزی نمیداند و بهتر است اصلا با او کار نکرد.
سریالهای آقای معظمی مانند «ترور خاموش» و «خانه امن» مخاطبان زیادی داشتند، به نظرتان علت موفقیت آثار ایشان چیست؟
آقای معظمی برای کارش انرژی میگذارد و آدم خیلی خوشفکری است. به عوامل کار و خلاقیت آنها بها میدهد. یعنی این فرصت را برای آنها ایجاد میکند که بتواند از استعداد افراد و بازیگرانش چیز جدیدی کشف کند، نه این که فقط به آن چه در قصه و فیلم نامه نوشته شده اکتفا کند. احمد معظمی خیلی با حوصله کار میکند و در این زمینه آدم خلاقی است، به همین دلیل مخاطب را هم درگیر میکند.
به تازگی با سریال «خاتون» در نمایش خانگی حضور داشتید، به دلیل شباهت ظاهری برای نقش «آرسن میناسیان» انتخاب شدید؟
بله دقیقا. خانم پاکروان از هم دانشگاهیهای قدیم من هستند، هیچ وقت فرصت همکاری پیش نیامده بود. در سریال «خاتون» به دلیل شباهت ظاهری که باعث میشد من به «آرسن» نزدیکتر باشم، انتخاب شدم و کار کردم.
از قبل با این شخصیت آشنا بودید؟
نخیر، با شخصیت آرسن آشنایی نداشتم. چون جزو اقلیتهای مذهبی بوده، یک مقدار مهجور است.
برای نزدیکی به این شخصیت مطالعه و تحقیق خاصی داشتید؟
تلاش کردم که حواشی او را کمی مطالعه کنم، جست وجو کنم و عکسهایش را ببینم. بیشتر از این منبع دیگری مثل فیلم، پیدا نکردم.
تجربه بازی در نقش یک شخصیت واقعی چطور بود، نسبت به دیگر نقشها متفاوت بود؟
با وجود این که آرسن مدت زمان زیادی هم در سریال حضور نداشت، البته معتقدم که جای پرداخت بیشتری در قصه داشت، اما دیده شد و مردم نسبت به او واکنش بسیار خوبی داشتند. برایم تجربه جالبی بود. البته آدم کمی نگران است که چقدر میتواند به شخصیت نزدیک شود و این نگرانی وجود دارد، چون هیچ فیلمی از او نداری که حرکات یا صحبت کردنش را آنالیز کنی. یک شخصیت واقعی است و شاید هنوز پیرزنها و پیرمردهایی باشند که او را به یاد داشته باشند. این که باید به شخصیت نزدیک و در نقش پذیرفته شوم کمی آدم را نگران میکند، تنها تفاوتش همین است.
همکاری با خانم پاکروان چطور بود؟
خیلی خوب بود، با توجه به این که سابقه آشنایی از دوران دانشکده داشتیم، هومن بهمنش هم همین طور، او هم از دوستانمان است. خیلی با دقت و وسواس زیادی کار را ساختند، آرامش بسیار خوبی در کار وجود داشت و خیلی تجربه دلانگیزی بود.
بیشتر با سریال «ستایش» نزد مخاطبان شناخته میشوید، به نظرتان این مجموعه ظرفیت ادامه در فصل چهارم را داشت؟
البته بعضی از مخاطبان هنوز من را با سریال «عید آن سالها» کار آقای سعید ابراهیمیفر میشناسند، اما خیلی از افراد هم با «ستایش» میشناسند. ابتدا قرار بود فصل چهارم سریال ساخته شود، اما نمیدانم علتش چه بود که نساختند و به نظرم اشتباه بود. چون شخصیتها درآمده، مردم آنها را پذیرفتهاند و نیازی نیست چند قسمت بگذرد تا مردم آنها را بشناسند. به همین دلیل به نظرم عاقلانه است وقتی سریالی جا میافتد و بستر ادامه قصه فراهم است، آن را ادامه بدهند.
«ستایش» مخاطبان فراوانی داشت، اما مورد انتقاد هم بود، به عنوان بازیگر سریال انتقادات را قبول داشتید؟
بله انتقادها به جا بود، اما آدم از انجام بعضی خطاها ناگزیر است و چارهای نیست، ولی چون سریال است، بیننده کم کم با آن همراه میشود. انتقادات درست بود و قبول داشتم، مثلا گریم ستایش به ویژه در فصل دوم یا رامسین کبریتی ایران نبود و فرد دیگری به جای او آمد و روند قصه طور دیگری شد. ما این فرصت و بودجه را نداریم که مانند بعضی از کشورها سریالی بسازیم که با آن زندگی کنیم. 20 سال، 40 سال کار کنیم، با سریال پیر بشویم و بچه بزرگ شود. بنابراین مجبوریم کلکهایی بزنیم و گریم کنیم. این انتقاد به بعضی اتفاقاتی که در سریال میافتد وارد است، اما ما هم به عنوان گروه کار ناگزیر هستیم. گاهی هم انتخابها متناسب نیست، مثلا من و خانم فریبا نادری که کنار یکدیگر قرار میگرفتیم، خیلی دختر و پدر نبودیم، واقعا تلاشمان را کردیم و ایشان هم نقششان را خیلی خوب بازی کردند، منظورم تناسب نقشهاست. اتفاقاتی از این دست ناگزیر است.
در حال بازی در کار جدیدی هستید؟
بله، مشغول بازی در سریال تاریخی «مستوران» هستم.
نویسنده : مائده کاشیان