فیلم آسمان سرخ خونین (با عنوان اصلی Blood Red Sky) به کارگردانی پیتر توروارث در ژانر وحشت ساخته شده، ولی گرچه موضوع جذابی مثل هواپیماربایی دارد، اما آنطور که باید به آن پرداخته نشده و داستان فیلم خام به نظر میرسد. از سوی دیگر، آسمان سرخ خونین که محصول آلمان است کمی طولانی به نظر میرسد و ممکن مخاطب را خسته کند. برای نقد این فیلم با ما همراه باشید.
آسمان سرخ خونین از همان ابتدا با حالتی اضطراری آغاز میشود و ما متوجه میشویم برای مسافران این هواپیما، که از آلمان به سمت نیویورک میرفتهاند، اتفاقی افتاده است. هواپیما در پایگاه هوایی RAF اسکاتلند به شکلی ناشیانه فرود میآید. پسر کوچکی به نام الیاس (با بازی کارل آنتون کوچ) درحالیکه خرس عروسکیاش را در دست گرفته از کابین پیاده میشود و ادامۀ فیلم، فلاشبکی است که به ما نشان میدهد چه بر سر این هواپیما و مسافرانش آمده است.
اولین چیزی که به آن پی میبریم این است که نادجا (مادر الیاس) ارتباطی با این اتفاق داشته است. نقش نادجا را پری باومایستر ایفا میکند و بازی درخشان او کمک میکند تا حفرههای فیلمنامه کمتر به چشم بیایند. الیاس به مرد غریبه و مهربانی که در گیت فرودگاه با او صحبت میکند میگوید که مادرش دارد به آمریکا میرود تا بیماریاش را درمان کند، اما اسمی از سرطان به میان نمیآید. با این حال، دارویی که نادجا در دستشویی فرودگاه مصرف میکند نشان میدهد که وضعیتش چندان خوب نیست. پس از سوار شدن، عدهای از تروریستهای سفیدپوست هواپیما را میربایند تا آن را به آنسوی آتلاتنتیک ببرند و به شکلی وحشیانه به مسافران حمله میکنند.
معمولاً چنین فیلمی کمی صبر میکند تا حرکت سوم را نشان دهد و بیننده را شوکه کند، اما به نظر میرسد که سازندگان آسمان سرخ خونین علاقهای به عنصر غافلگیری نداشتهاند. البته بخشی از این موضوع هم برمیگردد به تیزر فیلم که نقطۀ اوج داستان را لو میدهد. با اتفاق افتادن این هواپیماربایی، رازی بزرگ برای ما آشکار میشود: اینکه بیماری خونی نادجا ارتباطی به سرطان خون نداشته است. او در تمام این سالها خونآشام بوده و سعی میکرده که این حقیقت را از پسرش پنهان کند.
زمانی که ربایندگان به سمت نادجا شلیک میکنند و پسرش را با خودشان میبرند، فکر میکنیم که بازی تمام شده است؛ اما نادجا نمیمیرد و برای نجات جان الیاس تبدیل میشود به همان هیولایی که تمام این سالها انکارش میکرده. با این حال، احساسی که در درون او وجود دارد این است که نمیخواهد پسرش او را در این وضعیت ببیند و تصور این رویارویی مدام آزارش میدهد.
شخصیتپردازی پری باومایستر یکی از نقاط قوت فیلم محسوب میشود و او در ایجاد کاراکتر یک مادر فداکار و مهربان و یک هیولای خونآشام عالی عمل میکند. البته باید به بازی خوب دومنیک پورسل و الکساندر شیر در نقش ربایندگان هواپیما نیز اشاره کرد. دومنیک پورسل را پیش از این در سریال فرار از زندان دیده بودیم که اتفاقاً با همان نقش هم به شهرت رسید. بازیگر خردسال فیلم یعنی کارل آنتون کوچ نیز بازی هوشمندانه و جذابی ارائه داده است.
فیلم آسمان سرخ خونین فیلمی زامبیمحور و دلهرهآور است که با اکشن ترکیب شده و در فضاسازی و القای کلاستروفوبیا و احساس خفقانآور درون هواپیما به بیننده موفق عمل کرده است. موضوع که ربایش هواپیما، که به خودی خود میتواند محور یک فیلم باشد، با ایدهای ترسناک ترکیب شده بیش از پیش برای مخاطب این ژانر جذاب است.
تلاش برای زنده ماندن و بقا چیزی است که انسان همیشه به دنبال آن است، حتی اگر رازی تاریک را در مورد او افشا کند؛ درست مثل چیزی که در این فیلم میبینیم.