سحر دولتشاهی ، از سال هشتاد فعالیت در تئاتر را شروع کرد. در «چهارشنبهسوری» اصغر فرهادی در نقشی کوتاه ظاهر شد و این حضور حاشیهایاش در سینما تا «طلا و مس» همایون اسعدیان ادامه داشت. و این موفقیت تا عصر یخبندان و عرق سرد و این اخیرا نیز با پذیرفتن نقش های اصلی نیز ادامه داشته است.
اما اولین فعالیت او در نمایش خانگی به فصل سوم قلب یخی در نقش سامیه بر می گردد ، حضوری کوتاه اما گیرا و تاثیرگذار که لازمه یک نقش مکمل را به خوبی به نمایش گذاشته است ، پس از آن در عالیجانب و فصل دوم ساخت ایران نیز حضور داشت اما مهمترین حضور او در نمایش خانگی به قورباغه و می خواهم زنده بمانم برمی گردد.
دولتشاهی با نقش فرانک با ورودش از قسمت پنجم ، فضا و رنگ و بوی خاصی را به سریال منتقل کرده است ، کافی است تا قبل و بعد از حضور او را در سریال مشاهده کنید. تا متوجه این امر شوید ، کارکتری با ویژگی های ذکاوت، دلمردگی، شرارت، کارایی،در تنگنا قرار گرفتن، احساس سرشاری و عمگرایی که گویی رگ خواب مخاطب را بخوبی در دست دارد.
اما در می خواهم زنده بمان جهش بسیار متفاوتی را شاهدیم که درست در نقطه مقابل قورباغه قرار دارد ، شاید در برخی ویژگی ها شباهت وجود داشته باشد اما محوریت به طور کل فرق دارد.پیچیدگی داستان سریال و آنچه پیش روی هما قرار گرفت، آنقدر غریب و ترسناک بود که مخاطب سریال حتی با لحظهلحظه همذاتپنداریاش نیز نمیتوانست دقیقهای جای هما باشد و ضمن فراموش کردن ظلمی که در حقش شده، منطقیترین و درستترین تصمیم را بگیرد.
سحر دولتشاهی با جان بخشیدن به کاراکتر هما حقی در می خواهم زنده بمانم و آنچه پیچیدگیهای فیلمنامه برای او ترسیم کرده بود، در این قاب به قلهای که مسیرش را حدود دو دهه قبل آغاز کرده بود، نزدیک شد.
شماکدام یک از نقش آفرینی های او رادر نمایش خانگی بیشتر می پسندید؟
۱. قلب یخی (سامیه)
۲. عالیجناب (ژانت آناهیتا نورتبرگ)
۳. ساخت ایران (بیتا)
۴. قورباغه (فرانک بهرامی)
۵. می خواهم زنده بمانم (هما حقی)