« مو یان » به عنوان یکی از موفقترین نویسندگان معاصر چین تاکنون رمانهای زیادی نوشته که به طور گسترده منتشر شده و افتخارات و جوایز متعددی را برای او در داخل و خارج از کشورش به ارمغان آورده است. اما او شهرت اولیه خود را مرهون موفقیت خیرهکننده اقتباس سینمایی از رمان عاشقانه «ذرت سرخ» است که برای اولین بار در سال ۱۹۸۶ ساخته شد و «ژانگ ییمو» کارگردان تحسینشده بینالمللی یک فیلم چشمگیر بر اساس رمان سینمایی و تعلیقآمیز «مو یان» به سینما آورد. این فیلم در گیشه نیز به موفقیت بزرگی دست یافت و حتی در سال ۱۹۸۸ جایزه خرس طلای بهترین فیلم جشنواره برلین را به خود اختصاص داد.
او از اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی به تدریج مسیر خود را از جریان اصلی ادبیات چین جدا کرد تا سبکی منحصر به خودش را پیش بگیرد. کمیته نوبل ادبیات از او به عنوان کسی که با رئالیسم توهمآمیز داستانهای عامیانه، تاریخ و دوره معاصر را ادغام میکند تمجید کرد، اگرچه خود «مو یان» اذعان میکند که به نوعی از سبک رئالیسم جادویی «گابریل گارسیا مارکز» در نویسندگی الهام گرفته اما در عین حال اصرار دارد که در مسیری مستقل از «مارکز» پیش میرود.
«مو یان» که نام مستعار «گوان مو» است در سال ۱۹۵۵ در یک روستای کوچک در استان شاندونگ در شرق چین متولد شد. زادگاه روستایی او محیط داستانی اغلب داستانهایش را شکل میدهد.
«مو یان» در گفتوگویی جدید با شبکه جهانی تلویزیون چین (CGTN) میگوید: «عمیقا تحت تاثیر ادبیات عامیانه بودم، در کلاس پنجم مدرسه را رها کردم و پس از آن سالها با عموهایم برای انجام کارهای مزرعه کار کردم. در حالی که همسن و سالانم با چشم میخواندند، من با گوشهایم میخواندم و به داستانهای خدایان و ارواح، افسانههای تاریخی و حکایات بزرگسالان گوش میدادم».
او در آثارش نیز از داستانهای عامیانه سنتی چینی استفاده کرده است. داستانهای «مو یان» آمیزهای از رئالیسم و سوررئالیسم است و با نگاهی تند به جنبههای تاریک زندگی هدفش کالبدشکافی بیبدیل انسانیت است. او به CGTN گفته که هنگام نوشتن آخرین رمان خود «قورباغه» که برای اولینبار در سال ۲۰۰۹ منتشر شد، طوری مینوشته که گویی خود گناهکار است. او معتقد است نویسنده باید بینایی و چشمهای خود را به سمت داخل بچرخاند و به قلب خود نگاه کند.
جدا از داستانهای سوررئال «مویان»، وجههای را که او به قهرمان زن خود میدهد نیز به سختی میتوان نادیده گرفت. نویسنده مردی که زمانی در یک مصاحبه اعتراف کرد که فمینیست است و شخصیتهای زن سرسخت و یاغی متعددی خلق کرده است.
«مو یان» از سرنوشت بدبخت زنان چینی در جامعه فئودالی ابراز تاسف میکند و شخصیتهای زن آثار او در برابر ظلم و ستم ایستاده و برای برونرفت از ناامیدی مبارزه میکنند. او معتقد است زنان از نظر جسمی علیه نظام فئودالی قیام کردند و بدن آنها تنها چیزی بود که بر آن قدرت داشتند.
«مو یان» عاشق پرشور عشق مادرانه است، به طوری که معتقد است مادر بودن بخشی از هویت زن را مشخص میکند. او برخورد با مادر دوقلوها و تضاد شدید بین ظاهر خسته مادر و گونههای گلگون دوقلوهایش را که به شدت او را تحت تأثیر قرار داده در یکی از داستانهایش اینگونه روایت میکند: «خورشید در حال غروب بود و پرتو نور بر آنها تابید، احساس کردم گویی به یک عکس مقدس نگاه میکنم».
«کیل اسپمارک» رئیس سابق کمیته نوبل ادبیات یکبار گفته بود که به توانایی «مو یان» در نوشتن پی در پی داستانهای فوقالعاده حتی پس از برنده شدن جایزه نوبل اعتقاد دارد.
مطمئناً وقتی صحبت از نوشتن میشود، مردم را ناامید نمیکند. آخرین کتاب او با عنوان «دیرشکوفا» که مجموعهای از ۱۲ رمان کوتاه است با استقبال منتقدان و مخاطبان روبهرو شده است.
این نویسنده در مصاحبه جدید خود اعلام کرده که رمان بعدی او به مضمون بزرگی خواهد پرداخت و همچنان در حال پرداخت آن است اما جزئیات بیشتری درباره آن فاش نکرده است. او همچنین عنوان کرده تا وقتی که بتواند به نوشتن ادامه میدهد چرا که تنها زمانی که مینویسد میتواند ارزش و معنای زندگیاش را احساس کند.
«مو یان» اکنون سرشناسترین نویسنده چینی است که آثارش ماهانه میلیونها جلد فروش دارد. این نویسنده تا کنون دهها رمان و داستان کوتاه به نگارش درآورده که از آن جمله میتوان به «باران در شبی بهاری»، «ترانههای گیاه سیر»، «جمهوری شراب»، «مرگ صندل»، «مرگ و زندگی در انتظار من»، «تغییر» و «گوساله و دونده دو استقامت» اشاره کرد.