محمدمهدی عسگرپور ، کارگردان و تهیهکننده سینما، شامگاه جمعه اول مرداد، مهمان برنامه «پرانتز بازِ» رادیو نمایش بود و توضیحاتی را درباره نظارت و سانسور ارائه کرد.
او در اینباره گفت: «در چند دهه گذشته، بعضی از این مفاهیم یک مقدار با همدیگر مخلوط شدهاند. یعنی بحث نظارت یک بحث و بحث سانسور یک چیز دیگر است که ما در حال حاضر این دو را مترادف هم گرفتهایم و اساساً مترادف هم شدهاند.»
عسگرپور افزود: «نظارت در تمام کشورها روی محصولات فرهنگی ، توسط دولتها به نیابت از مردم صورت میگیرد اما این مفهوم ممکن است در هر کشوری به یک چیزی تبدیل شود. مثلاً در یک کشور نظارت تبدیل به شورایی میشود که درجه بندی سنی را انجام میدهد و در بعضی کشورها دامنهاش گستردهتر میشود به همین ترتیب یک سری باید و نباید دیگری شکل میگیرد و تبدیل به دفترچه و کتابچه میشود.»
این کارگردان ادامه داد: «مدلهای مختلف در دنیا تجربه شده است؛ آن چیزی که من متوجه شدم این است که در کشورهایی که اساساً مسئولیت به عهده سرپرست یک مجموعه بوده که در روزنامه ما مدیر مسئول و سردبیر را میشناسیم و در سینما و تلویزیون هم تهیهکنندهها میتوانند مسئول تلقی شوند؛ مادامی که این مسئولیت کامل به آنها واگذار نشود انگار یک جریان دیگری باید به نیابت از آنها بیایند و این کار را انجام دهند. انگار همه ما پذیرفتیم که این مسئولیت دیگر تقسیم و بخشی از آن در دولت تعریف شده، بخشی در نهادهای دیگر تعریف شده و بخشی هم توسط تهیه کننده است.»
عسگرپور گفت: «شما اگر به تهیهکنندگان سینما بگویید که نظر شما درباره برداشته شدن پروانه ساخت از سینما چیست؟ میبینیم که در فضاهای مطبوعات همه موافق هستند و میگویند که باید برداشته شود اما من در عمل بارها با این موضوع مواجه شدهام که خیلی از همکاران ما در سینما با این موضوع مخالف هستند، البته دلیل هم دارند؛ میگویند که شما وقتی این لایه نظارتی را برمیدارید ما با یک چیزی مواجه میشویم که آمادگی آن را نداریم و زیرساخت آن وجود ندارد. یعنی برای مثال با قوه قضائیه مستقیم مواجه میشویم، بنابراین انگار ترجیح میدهند که دولت در اینجا در حداقل دو سطح یعنی پروانه ساخت و بعد هم در سکوی آخر یعنی پروانه نمایش حضور داشته باشد.»
این تهیهکننده سینما ادامه داد: «مسائل اینچنینی هم معمولاً در دولتها با توجه به نوع مسئولیت بعضی از مدیران که ممکن است خوش سلیقه باشند یا بد سلیقه، شکلهای مختلفی پیدا میکند. ما در همین سینما و در همین چند دهه گذشته دورههایی را تجربه کردیم که مسئولان وقت دفترچه دادند و توصیههایی را مشخص کردند که حتی پلانها را چگونه بگیرید. حتی راجع به زاویه دوربین و لنز هم نظر دادند و ممیزی تا این حد جلو رفت که قطعاً به شکل جدی آسیب زننده بود البته از همه مهمتر مسئولیتها سلب شد، یعنی الان اگر شما بگویید مدیر مسئول در سینما کیست، هیچکس نمیتواند پاسخ دهد.»
او افزود: «من همیشه این را مطرح میکردم که ما اگر به عنوان یک شغل به موضوع سینما دقت کنیم، تهیهکننده و کارگردان، مراتبی را طی و پروانهای را دریافت میکند که صلاحیت کار دارد، مثل پزشک جراحی که بخواهد جراحی کند. آیا جراح برای هر عمل جراحی باید مجوز بگیرد؟ یا یک مجوز دارد و میتواند که جراح باشد و اگر خطا کرد آن زمان به خطایش رسیدگی شود. در واقع شما برای ادامه فعالیت، مسئولیت را به این شکل متوجه آن شخص کردهاید اما در این شکلی که ما داریم زندگی میکنیم هر کسی میتواند مسئول هر چیزی باشد و فیلم اگر شکست هم بخورد طبیعتاً تهیه کننده این شکست را متوجه خودش نمیداند. متاسفانه ما با این وضعیت زندگی کردیم و مفهوم نظارت و سانسور هم در دل همدیگر رفتهاند.»
در ادامه برنامه، عسگرپور درباره ممیزیهای ساترا بر آثار شبکه نمایش خانگی توضیح داد: «یک مجموعه جلساتی در مجلس دارد منعقد میشود که من هم سه، چهار بار در آن حضور داشتم؛ چون بحث قانون اداره صدا و سیما قرار است در مجلس مطرح شود که یکی از موضوعات آن وی.او.دی هاست. من آنجا هم گفتم که ما در سینما چهار دهه است که جلو رفتهایم و الان تا حدی متوجه شدیم که ایکاش این دیوار از اول یک جور دیگر چیده میشد؛ شما دقیقاً همان تجربه را دارید یک جور دیگر و با آسیبهای بیشتر مرتکب میشوید و از عجایب هم هست که برای ممیزی پول دریافت میشود. من فکر میکنم یکی از مفاسدی که در این حوزه در پیش خواهد بود، اتفاقاً در همین بخش است.»
او ادامه داد: «حتی دوستان در خود پلتفرمها هم شاید دقیقاً ندانند که سه یا پنج سال آینده این موضوع چه شکل و قیافهای پیدا میکند. ما باید مطالعه کنیم و نهادی برای مطالعه این موضوع به وجود آید. گاهی نهادی به وجود میآید و میگوید که من میخواهم مطالعه کنم اما اول یک راست به سراغ سانسور میرود. چرا که راحتتر هم هست. من این مسائل را به دوستان هم گفتم و قرار شد ما هم متونی را به عنوان پیشنهاد آماده کنیم که در این حوزه چگونه باید نظارت شکل بگیرد. به هر حال این یک حوزه نوظهور است و نظارت آن اگر بخواهد بر قاعده آن چیزی که در سینما و تلویزیون اتفاق افتاده انجام شود، حتماً اشتباه است چون اینجا مخاطب خاص دارد و اسمش video on demand است یعنی مردم انتخاب میکنند. بنابراین فرق دارد با اینکه شما تلویزیون را روشن میکنید و لاجرم برنامهای را میبینید یا در سینما هم بلیت میخرید و انتخاب میکنید. ای بسا شما قوانینی را برای نظارتش طراحی میکنید و مینویسید که با رشد تکنولوژی یک اتفاق دیگری میافتد و اساساً ممیزیهای شما کنار میرود.»
این کارگردان در پایان گفت: «من به دوستان هم گفتم که ما این پدیده را اول باید بشناسیم. به نظر من ابعاد این
پدیده هنوز شناخته شده نیست و حتی دوستان در خود پلتفرمها هم شاید دقیقاً ندانند که سه یا پنج سال آینده این موضوع چه شکل و قیافهای پیدا میکند. ما باید مطالعه کنیم و نهادی برای مطالعه این موضوع به وجود آید. گاهی نهادی به وجود میآید و میگوید که من میخواهم مطالعه کنم اما اول یک راست به سراغ سانسور میرود. چرا که راحتتر هم هست، یعنی برای آنها راحتتر قابل فهم و این مساله متاسفانه آسیب زننده است، در حال حاضر این بخش متولی ندارد و به عنوان یک موضوع مطالعاتی باید به آن توجه شود. شما وقتی مطالعه میکنی خود به خود میتوانی نظارت هم در آن پیدا کنی اما همانطور که گفتم متاسفانه با این علاقه وافری که به ممیزی در کشور وجود دارد، معمولاً کار خودش را میکند.»