به بهانه « روز بازیگر » ده بازیگر برتر سینمای ایران را فهرست کردهایم، کمی شاید سلیقه هم در این فهرست دخیل باشد.
سوسن تسلیمی
سوسن تسلیمی پس از تجربه نمایشی بسیار در تئاتر بازیگری سینما را با نقشی در فیلم چریکه تارا در سال ۱۳۵۷ آغاز کرد. بازی او در این فیلم، در جشنواره سن سباستین مورد تقدیر قرار گرفت. از سوسن تسلیمی بهعنوان اولین زن صاحب سبک بازیگری و یکی از برترین بازیگران زن تاریخ سینمای ایران یاد میشود.
بازیهای درخشان:
نایی جان در فیلم باشو، غریبه کوچک
یکی از نقاط قوت فیلم «باشو غریبه کوچک» علاوه بر ارزشهای دیگر آن بازی سوسن تسلیمی است که به زیبایی رفتار یک زن روستایی را نشان میدهد. او لهجه شمالی را بسیار روان و درخشان ادا میکند. تسلیمی در «باشو غریبه کوچک» یکی از تمام و کمالترین مادران سینمای ایران را میسازد.
زن آسیابان در فیلم مرگ یزدگرد
داستان این فیلم از جایی آغاز میشود که یزدگرد سوم به مرو میگریزد و به طور ناشناس در آسیابی پناه میگیرد. داستان از زبان آسیابان، زن آسیابان و دخترشان بیان میشود و همه روایتها با هم تفاوت دارد. تسلیمی در «مرگ یزدگرد»، بهترین بازی فیلم را به نام خود ثبت میکند و تقریباً تمام صحنه را تحتالشعاع حضور خود قرار میدهد.
رضوانه در فیلم مادیان
در این فیلم سوسن تسلیمی نقش زنی از روستاهای شمال ایران را به عهده داشت. او که به سبب زادگاهش زبان گیلکی را بلد بود بدون هیچ مشکلی توانست با لهجهی روانش این نقش را بازی کند و دوباره مورد توجه قرار بگیرد.
هدیه تهرانی
هدیه تهرانی از اولین حضورش با صورت سرد و مغرورش شمایلی برای خود ساخت که تا سالها، در سینمای ایران نقش زنانی سرسخت و در مبارزه بافرهنگ واپسگرا را بر عهده بگیرد. درونگرایی برجستهاش به نحوی خود انگیخته، شخصیت او را در تلاطمهای عاطفی فیلمها متفاوت جلوه میداد.
بازیهای درخشان:
هستی مشرقی در فیلم قرمز
هدیه تهرانی در نقش زنی که برای آزادیهای فردی و تثبیت هویتش در یک زندگی مشترک بیمار میجنگد و عشقی جنون وار او را تا مرز نابودی میبرد، آنقدر خوب میدرخشد که برای سومین فیلمش، جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن را از هفدهمین جشنواره فجر کسب میکند.
سیما ریاحی در فیلم شوکران
سیما نمونه بارزی از یک شخصیت دو وجهی است. چهره سرد و لحن صدا و نحوه راه رفتن تهرانی در فیلم باعث میشود این دو وجه شخصیت به خوبی از آب دربیاید. سیما ریاحی در «شوکران» از معدود ضدقهرمانهای زنِ سینمای ایران است؛ شمایلی ملموس از بخشی از زنان و دختران دهه هفتاد و هشتاد کشور.
مژده در فیلم چهارشنبه سوری
هدیه تهرانی در «چهارشنبهسوری»، هیچ نشانی از آن زن توانا و قدرتمندی که سرنوشتش را در دست میگیرد ندارد. او نقش زنی را ایفا کرده است که در سوءظن و اندوه شدید غرق شده است. مژده یک زن ایرانی شکننده، مضطرب و حساس است که در آستانه فروپاشی روانی قرار دارد.
نیکی کریمی
ستاره نوظهور سینما در دهه ۷۰ که با «عروس» چهره شد و جای پذیرش پیشنهادهای فراوان سینمای تجاری، ترجیح داد در فیلمهای مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی بازی کند، خیلی زود اعتبار هنری را به وجاهت چهره اضافه کرد.
بازیهای درخشان:
فرشته در فیلم دو زن
فرشته «دو زن»، نمونه ملموسی از زن رنجکشیده ایرانی بود. نیکی کریمی سیمایی از معصومیت را به نمایش گذاشت و به بهترین شکل این پرسوناژ را جان بخشیده بود.
سارا در فیلم سارا
اولین همکاری داریوش مهرجویی و نیکی کریمی ؛ یکی از بهترین فیلمهای داریوش مهرجویی که اقتباسی از نمایشنامه «خانه عروسک» هنریک ایبسن است، یکی از مهمترین نماشنامههای تاریخ تئاتر. سارا زنی که به جهت شخصیت پردازی میتواند به بسیاری از زنان ساده خانه و خانواده ایرانی ارجاع داد و در عین حال واکنش سارا را در پایان بدل کند به عملی نمادین و قابل تعمیم به همه بغضهای فروخورده این قشر در طول اعصار.
شیرین در فیلم بوی پیراهن یوسف
«بوی پیراهن یوسف» همچنان فیلم ویژهای که شاید اوج نمادگرایی سینمای حاتمی کیا باشد. شیرین زن پرتکاپو و جست و جو گری که در معنای بازشناختی خود و هستی است.
فاطمه معتمد آریا
خانم بازیگر سینمای ایران که رکورددار گرفتن بیشترین تعداد سیمرغ است و با تعدادی از بهترین کارگردانان سینمای ایران همکاری داشته است.
بازیهای درخشان:
شیرین در فیلم همسر
«همسر» به کارگردانی مهدی فخیم زاده سال ۷۲ ساخته شد و چهره جدیدی از فاطمه معتمدآریا را با ایفای نقش کمدی به اهالی سینما نشان داد که برای مخاطب بسیار جذاب بود. بازی معتمدآریا خوشریتم، شیرین و اکت و دیالوگهایش سریع و فرز است. «همسر» نشان میدهد که معتمدآریا یک کمدین بالقوه درونش دارد.
ننه گیلانه در فیلم گیلانه
پسر گیلانه زخمخورده از جنگ، جسمی ناتوان دارد و معتمدآریا در نقش گیلانه در پی سرپا نگه داشتن زندگی با زمانه درگیر است. نوع بازی معتمدآریا در این فیلم اگرچه منتقدانی هم دارد که آن را بیش از حد برونگرایانه و اغراقآمیز میدانند، اما چنان است که گیلانه را به زنی ماندگار در سینمای ایران تبدیل کرده است.
شکوه در بنفشه آفریقایی
فیلم «بنفشه آفریقایی» در شخصیتپردازی هم برخلاف ظاهر و بیان مدرن در زیبایی شناسی تصویری خود، از سنت فیلمهای یکی دو دهه پیش پیروی میکند. فاطمه معتمدآریا مثل همیشه جلوی دوربین راحت است؛ شخصیت شکوه در فیلم تمثیلی از سردرگمی است میان گذشته و حال.
گلاب آدینه
گلاب آدینه از بازیگرانی است که از تئاتر به سینما آمده است، اما هیچگاه در سینما به حربههای تئاتری متصل نشده است و در عین واقعگرایی نقشهایش را بازی کرده است.
بازیهای درخشان:
طوبی در فیلم زیر پوست شهر
«زیرپوست شهر» روایتی حساس دارد و با انتقادهای اجتماعی و سیاسیاش به یکی از ماندگارترین آثار دهه هفتاد تبدیل میشود. طوبی مدیر و مدبر است و به جای شوهر بیکار، مرد خانواده است و برای همه فرزندانش پشتوانه محکمی است.
کبوتر در فیلم روسری آبی
گلاب آدینه در «روسری آبی» در نقش کبوتر میدرخشد. او در نقش زنی سختیکشیده با لبخندی فراموشنشدنی ظاهر میشود. زنی که سالها کار در شرایط سخت چهرهاش را هم خراب کرده است؛ اما او میخندد و با شوخی از این موضوع صحبت میکند.
عفت در فیلم مهمان مامان
بدون شک گلاب آدینه بهترین انتخاب برای ایفای نقش مادری مظلوم، پر جنب و جوش، کم توقع، مهربان و خسته از زمانه بود. او با بازی بسیار روان و درخور توجهی که از خود ایفا میکند، بدون اینکه دست به اغراقهای آزار دهنده بزند.
گوهر خیراندیش
گوهر خیراندیش نقشهای زیادی را در سینما، تلویزیون و تئاتر جلوی دوربین برده است. برخی از نقش هایش در دنیای هنر ماندگارتر شد و جوایز متعددی در جشنوارههای مختلف را دریافت کرده است.
بازیهای درخشان:
هاجر در فیلم بانو
«بانو» نقطه عطفی در کارنامه هنری گوهر خیراندیش محسوب میشود که با گریمی بی نظیر توانست تندیس بهترین بازیگر جشن خانه سینما را برای این بانوی هنرمند به ارمغان بیاورد.
باجی در فیلم رسم عاشق کشی
گوهر خیراندیش برای ایفای نقش مادری روستایی که شوهرش زندان است و سربازی عاشق دخترش و پسرش در حال کمک به قاچاقچیان چوب است، برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن از جشنواره بیست و دوم فجر شد.
مادر نرگس در فیلم ارتفاع پست
«ارتفاع پست» اقتباسی است از یک اتفاق واقعی و خیراندیش بیش از همه این واقعیت هولناک را به تصویر میکشد. فیلمی که برای خیراندیش دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن را از جشنواره بیستمین جشنواره فجر به ارمغان آورد.
لیلا حاتمی
لیلا حاتمی یک تحفه گرانقدر برای سینمای ایران است. شمایلی که آدم حس میکند همیشه توی بازیهایش چیزی برای پنهان کردن دارد.
بازیهای درخشان:
مریم در فیلم آب و آتش
«آب و آتش» فیلمی که نقاب معصومانه دختر خوب و آرام را از چهره لیلا حاتمی کنار میکشد. تا پیش از این بازی در نقش دخترهایی معصوم و آرام تصویری اینچنینی از لیلا حاتمی ساخته که بهواسطه نقش مریم دستخوش تغییری اساسی میشود.
مینا در فیلم رگ خواب
بازی لیلا حاتمی در «رگ خواب» بیاغراق یکی از بهترین تجربیاتش است. مینا زنی ساده و معمولی است که میخواهد زندگیش را از بیسامانی نجات دهد اما با یک عاشقانه اشتباه به فنا میرود، آنقدر که سر از گرمخانه بیخانمانهای تهران درمیآورد.
سیمین در فیلم جدایی نادر از سیمین
«جدایی نادر از سیمین» را میتوان موفقترین فیلم لیلا حاتمی در عرصه بینالمللی دانست. فیلمی که موفق به دریافت جوایز بین المللی زیادی شد و به شکل خاص جایزه خرس نقرهای بهترین بازیگری را برای تیم بازیگرانش از جشنواره برلین به ارمغان آورد. حاتمی در این فیلم نقشی متفاوت را بازی میکند. عموما او نقش زنان آرام و تودار را ایفا کرده است.
فریماه فرجامی
فریماه فرجامی ستاره دهه شصت و هفتاد خورشیدی سینمای ایران، نزدیک به دو دهه و در اوج شهرت، آهسته و بیصدا دیگر جلوی دوربین حاضر نشد و صحنه را ترک کرد.
بازیهای درخشان:
مونس در فیلم سرب
«سرب» یکی از بهترین آثار مسعود کیمیایی، در هفتمین دوره جشنواره فجر، موردتقدیر قرار میگیرد و فریماه فرجامی، برای این فیلم دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن را کسب میکند.
آفاق در فیلم نرگس
آفاق زنی است مملو از انواع تضادها. هم عاشق است، هم از عشقش متنفر. او با وجود سخت جانی که زندگی بر او تحمیل کرده است بسیار شکننده و ظریف است و تمام این تضادهاست که شخصیت آفاق را یگانه میسازد. فریما فرجامی در این فیلم یکی از بهترین نقش آفرینیهای سینمای ایران را ایفا میکند.
فروغالزمان در فیلم پرده آخر
فرجامی در «پرده آخر»، در نقش فروغ الزمان ظاهر میشود. زنی که قربانی نقشههای خواهر و برادر همسرش است و در میانه یک بازی مرز میان حقیقت و خیال را گم میکند و در آستانه جنون قرار میگیرد.
سحر دولتشاهی
سحر دولتشاهی، از نسل جدید بازیگران سینمای ایران است که در مدت نسبتاً کوتاهی، تبدیل به یک ستاره شد.
بازیهای درخشان:
عسل در فیلم عصر یخبندان
«عصر یخبندان» نقطه عطف کارنامه کاری دولتشاهی است. او با ایفای نقشی متفاوت، استاندارد جدیدی از ارائه یک نقش مکمل را عرضه میکند و همین توانایی هم برایش اولین سیمرغ را در پی دارد.
نیلوفر در فیلم وارونگی
بهترین و درخشانترین بازی دولتشاهی در «وارونگی» است. بهزادی کاراکتری چندبعدی و جذاب میآفریند و در اختیار دولتشاهی قرار میدهد. او هم به بهترین نحو به این کاراکتر جان میبخشد.
مهرانه در فیلم عرق سرد
دولتشاهی کاراکتر مهرانه نوری را بهگونهای بازی میکند که بیننده باور میکند شناخت دقیقی از نقشش دارد. او با شیوه حرف زدنش، زبان بدنش و فن بیانش، مهرانه نوری را با همان جذابیتی که در فیلمنامه بیرقی بوده است به تصویر درمیآورد.