تابوشکنی در سینمای ایران/ فیلم‌های سینمایی که از خط قرمزها عبور کردند

 تابوشکنی در سینمای ایران و عبور از برخی خطوط قرمز در مقاطع مختلف باعث شده راه تازه‌ای در سینمای ایران باز شود و اتفاق‌های متفاوتی در تولید فیلم و سریال رخ دهد.

چه فیلم‌هایی در سینمای بعد از انقلاب دست به تابوشکنی زدند؟

آدم برفی - داود میرباقری

داود میرباقری در نخستین ساخته سینمایی خود موضوعی را انتخاب کرد که در زمان خود چالش‌های بسیاری را بر سر راه تولید و نمایش آن ایجاد کرد. شاید اگر مدیریت وقت حوزه هنری و حمایت‌هایش نبود تصویری که میرباقری از مهاجرت نشان می‌دهد هیچ‌گاه امکان بروز پیدا نمی‌کرد. اما فارغ از قصه فیلم، ایده مرکزی آن یعنی زن‌پوش شدن یک مرد برای گرفتن ویزای آمریکا باعث شد فیلم در زمانه خود توقیف شود. سینمای ایران تا آن زمان تصویری از زن‌پوش شدن یک بازیگر مرد در ذهن نداشت و گریم عبدالله اسکندری روی چهره اکبر عبدی آنقدر گیرا و واقعی بود که در زمان مدیریت عزت‌الله ضرغامی در معاونت سینمایی وزارت ارشاد این فیلم توقیف شد. « آدم برفی » البته چند سال بعد از توقیف اکران شد و توانست پرفروش‌ترین فیلم سال شود. اما نکته جالب درباره تغییر در نگرش پیرامون خطوط قرمزها همین بس که عزت‌الله ضرغامی در زمان ریاست در سازمان صدا و سیما فیلم را از تلویزیون پخش کرد. یعنی مدیری که زمانی احساس می‌کرد این فیلم و نمایش آن می‌تواند دردسرساز شود با گذشت زمان به درک جدیدی از وضعیت رسید. 

شوکران – بهروز افخمی

هر چند بهروز افخمی با ساخت فیلم «عروس» تلاش کرد نبض سینمای تجاری و ستاره پسند را در آستانه ورود به دهه ۷۰ به دست بگیرد اما او در « شوکران » که در سالهای پایانی دهه ۷۰ ساخته شد یکی از بهترین آثار سینمایی کارنامه‌اش را به ثبت رساند و در کنار آن به سراغ یکی از خطوط قرمز جامعه یعنی صیغه موقت رفت. «شوکران» البته نقد صریح به جریان سرمایه‌داری و فرهنگ چند همسری دارد اما سینمای ایران تا آن زمان هیچ‌گاه تصویری به این وضوح از رابطه پنهانی یک مرد متاهل را نشان نداده بود. فیلم البته جزو آثار توقیفی نبود اما ظرفیت تازه‌ای به خطوط قرمز و گذشتن از تابوها اضافه کرد و البته در زمان نمایش فیلم هم حاشیه‌هایی را تجربه کرد. اعتراض پرستاران بیمارستان دی نسبت به مطرح کردن شغل سیما ریاحی با بازی هدیه تهرانی در نقش سرپرستار این بیمارستان و حواشی پیرامون آن باعث شد شوکران در زمان خودش به یکی از فیلم‌های پربحث سینما تبدیل شود. 

لیلی با من است – کمال تبریزی

سینمای دفاع مقدس تا پایان دهه شصت تحت تاثیر فضای عمومی کشور سرشار از لحظه‌های ایثار و شهادت بود و کمتر کسی به ذهنش خطور می‌کرد با این فضا شوخی کند. کمال تبریزی با فیلمنامه‌ای از رضا مقصودی « لیلی با من است » را ساخت و برای اولین بار سعی کرد با مضمونی طنز به سراغ دفاع مقدس برود. «لیلی با من است» محصول شبکه دو تلویزیون است که در کنار ساخت یک مینی سریال؛ یک اثر سینمایی نیز از درون آن بیرون آمد و به اکران رسید. شوخی با رزمنده‌های دفاع مقدس البته بعد از «لیلی با من است» در سینمای ایران باب شد و «پیک نیک در میدان جنگ»، «اخراجی‌ها» و «ضد گلوله» دیگر آثار در این حوزه است که توسط فیلمسازان مختلف فضای متفاوت همراه با کمدی را از هشت سال دفاع مقدس به تصویر کشیده است. اما زمانی که کمال تبریزی در تدارک ساخت «لیلی با من است» بود بسیاری از رزمنده‌های دوران دفاع مقدس نسبت به محتوای اثر و شوخی با فضای مقدس جنگ ابراز نگرانی کردند. نگرانی‌ای که البته با نمایش فیلم رفع شد و نشان داد تبریزی از زاویه درستی با این فضا شوخی کرده است. 

مارمولک – کمال تبریزی

وقتی که قسمت دوم مستند «غیر رسمی» که روایتی از دیدار هنرمندان با رهبر معظم انقلاب بود؛ پخش شد باز هم نام فیلم « مارمولک » بر سر زبان‌ها افتاد. مقام معظم رهبری در دیداری با سینماگران و در پاسخ به یکی از تهیه‌کنندگان که نسبت به مشکلات ساخت فیلم طنز گلایه کرده بود اشاره‌ای به فیلم «مارمولک» کردند و پیام فیلم را مهم دانستند و یادآوری کردند که باید ظرفیت شوخی با تمامی موضوعات در کشور بالا برود. 

کمال تبریزی وقتی «مارمولک» را ساخت با موجی از انتقادها و فشارها از ناحیه برخی افراد داخل بدنه حاکمیت روبرو شد. فیلم با حمایت و اصرار احمد مسجدجامعی وزیر ارشاد دولت دوم اصلاحات در جشنواره بیست و دوم فیلم فجر به نمایش درآمد و سپس در سال ۸۳ اکران شد. اکرانی که البته نیمه کاره ماند و با فشارهای بسیاری که از سوی برخی نهادها صورت گرفت فیلم توقیف شد. تبریزی در «مارمولک» شوخی با روحانیت را دستمایه قرار داد و با استفاده از ایده جابجایی فضایی را ایجاد کرد که یک مجرم سابقه دار در لباس روحانیت وارد یک روستا می‌شود. تضادهای ایجاد شده در این لباس فضای طنزی را ایجاد کرد. بعد از ساخت «مارمولک» بود که در آثار دیگر هم شوخی با روحانیت را کم و بیش دیدیم و «پارادایس» علی عطشانی و «فرشته‌ها با هم می‌آیند» حامد محمدی نیز سعی کردند با روحانیت شوخی کنند. 

به رنگ ارغوان – ابراهیم حاتمی‌کیا

ابراهیم حاتمی‌کیا در «به رنگ ارغوان» برای اولین بار تصویری متفاوت و واقعی از نیروهای امنیتی را به تصویر کشید. تصویری که سینمای ایران تا پیش از آن ذهنیتی درباره‌اش نداشت و هیچ فیلمسازی به سراغ آن نرفته بود. البته که از میانه دهه نود موجی از فیلم‌ها و سریال‌ها با محوریت نیروهای امنیتی ساخته و پخش شد اما تا قبل از «به رنگ ارغوان» که در سال پایانی دولت اصلاحات ساخته شد حافظه تصویری سینمای ایران خالی از نمایش چهره‌ای صریح از نیروهای امنیتی و ماموریت‌های آن است. همین جسارت در موضوع باعث شد که فیلم با دستور وزارت اطلاعات دولت اصلاحات به محاق توقیف برود و شش سال کسی سراغی از آن نگیرد. تا اینکه جواد شمقدری در سال ۸۸ و در نخستین سال حضورش در سازمان سینمایی فیلم را در جشنواره بیست و هشتم فیلم فجر به نمایش گذاشت و عید سال ۸۹ نیز اکران عمومی شد. حاتمی‌کیا با ساخت «به رنگ ارغوان» پیشنهاد تازه‌ای برای نشان دادن تصویر عریان‌تر و واضح‌تر از نیروهای امنیتی به سینمای ایران ارائه کرد که در دهه نود فرصت رشد را پیدا کرد.