موردی که این شبها برای «پوراندخت مهیمن» بسیار آزاردهنده است/ تصاویر

معمولا او را در نقش مادر دیده‌ایم؛ شخصیتی که در کنار چهره پر از محبتش، صدای مهربانی هم دارد و معمولا دلسوز است. از همان سریال قدیمی «آئینه» (۱۳۶۴) چهره شد و در چهار دهه گذشته، در سریال‌ها و فیلم‌های زیادی حضور یافته است. «تولدی دیگر»، «معجزه ازدواج»، «نرگس»، «مرگ تدریجی یک رویا»، «وضعیت سفید»، «زیر هشت» و «کیمیا»، تنها بخشی از حضور تلویزیونی این بازیگر است که در سینما هم در آثاری چون «سام و نرگس»، «رابطه»، «شکار روباه»، «نیش زنبور»، «اکباتان» و ... نقش‌آفرینی کرده است.

با این کارنامه پُر و پیمان، چهار سالی می‌شد که تصویر او را کم‌تر بر صفحه تلویزیون و پرده سینما می‌دیدیم تا این‌که با سریال « بیگانه‌ای با من است » با کارگردانی احمد امینی، این روزها دوباره به کار تصویر بازگشته است. همین بهانه‌ای شد تا پای صحبت پوراندخت مهمین بنشینیم.

شما از آن گروه بازیگران سینما و تلویزیون هستید که خاستگاهی تئاتری دارند. در این‌باره بگویید.

بله، من بسیار به بازیگری علاقه داشتم و در دانشسرای هنر هم تحصیلاتم را به پایان رساندم و بعد وارد اداره تئاتر شدم. شروع کارم با مرحوم رکن‌الدین خسروی بود و با آقای فرهاد مجدآبادی هم چند نمایشنامه کار کردم.

ولی در ادامه، بیشتر بازیگر تلویزیون و سینما شدید و به ویژه در سریال‌ها حضوری پُر رنگ پیدا کردید. چرا در تئاتر کم کار شدید؟

در مجموع من در سینما و تلویزیون بیشتر فعالیت کرده‌ام، ولی فکر می‌کنم وقتی که برای تئاتر صرف کرده‌ام، بیشتر از کارهای تصویری بوده است.

البته نمی‌توان حد و مرزی برای دوست داشتن هنر قائل شد، تئاتر هم جایگاه و یک شرایطی برای خودش دارد که قابل مقایسه با کار تصویر نیست. شما در تئاتر به صورت زنده و نفس به نفسِ مردم هستید و همان‌جا بازخوردها را می‌بینید و یک حس متفاوتی دارد که در سریال و تلویزیون اصلا آن را تجربه نمی‌کنید.

پوراندخت مهیمن با فیلم «شب‌شکن» (۱۳۶۳) و سریال «آئینه» (۱۳۶۴) وارد عرصه تصویر شد

دلیلش مشکلات تئاتر نیست که دیگر روی صحنه نمی‌روید؟

نمی‌شود این را گفت. واقعیتش برخی وقت‌ها، جریانی شما را با خودش می‌برد که چندان دست خودتان نیست. با وجود سختی‌ها، من از کار تئاتر لذت می‌بردم. اداره تئاتر، یک ساختمان قدیمی داشت که ما در آن‌جا مشغول بودیم و هر لحظه امکان داشت که آن ساختمان خراب شود. ما تا شب در آن‌جا تمرین می‌کردیم و در سرما و گرما واقعا دچار مشکل بودیم، مخصوصا این‌که فصل زمستان در زمان ما با حالا خیلی فرق داشت و بسیار سردتر بود.

متاسفانه چون من چند وقتی است در تئاتر فعالیت ندارم، هیچ اطلاعی از اوضاع فعلی ندارم، اما شنیدم که جوان‌ترها از نظر تامین مالی، خیلی اوضاع خوبی در این هنر ندارند.

اولین تجربه تصویری شما، همکاری با خسرو ملکان در فیلم «شب‌شکن» بود. چگونه به این عرصه وارد شدید؟

پس از انقلاب تا سال ۱۳۶۳ در تئاتر کار می‌کردم، سپس از طریق یکی از همکارانم به فیلم «شب‌شکن» با کارگردانی خسرو ملکان معرفی شدم. پس از آن، به سریال «آئینه» دعوتم کردند و به دنیای تلویزیون هم وارد شدم.

«آئینه»، محبوب‌ترین سریال‌ دهه ۶۰ به شمار می‌رفت، دلیلش چه بود؟ 

من آن‌قدر سریال کار کردم که حتی تعدادی از آن‌ها را هم به خاطر نمی‌آورم، ولی «آئینه» به قدری زیبا بود که نه تنها آن را به خاطر دارم، بلکه بسیار هم دوستش دارم. سریالی بود که یک سبک جدیدی را در تلویزیون ارائه کرد و در همان زمان بسیار از آن استقبال شد. من فکر می‌کنم حتی اگر در حال حاضر هم بخواهیم آن قصه‌ها را به تصویر بکشیم، واقعا دیدنی و جذاب است و بازهم می‌تواند مخاطب را پای تلویزیون بنشاند.

«آئینه» فقط به سبب موضوعی که داشت محبوب بود؟

من فکر می‌کنم علاوه بر موضوع، دلایل جذابیت دیگری هم در سریال وجود داشت؛ یکی از این موارد، بازیگران فوق‌العاده‌ای بودند که در کار ایفای نقش می‌کردند. آقایان اسماعیل محرابی، رضا بابک و سیاوش طهمورث در سریال حضور داشتند. آقای طهمورث که نقش مقابل من را بازی می‌کردند، مثل همیشه عالی بودند و بقیه بازیگران نیز چون تئاتری بودند، کارشان را به درستی بلد بودند.

«آئینه» به خانواده و نوع رفتار و ارتباط اعضای آن با یکدیگر می‌پرداخت، در حال حاضر آیا تلویزیون به چنین سریال‌هایی باز هم نیاز دارد؟ 

بله، قطعا جامعه کنونی به این سریال نیاز دارد، حتی من فکر می‌کنم «آئینه» را حالا باید بسازند آن هم در ابعاد وسیع‌تر و گسترده‌تر از قبل. چون آن زمان، مشکلات اجتماعی و خانوادگی، کم‌تر و دغدغه‌ها هم ساده‌تر بود.

چنین سریالی مانند دهه ۶۰، برای مخاطبان جذابیت دارد؟

من فکر می‌کنم سریال «آئینه» اگر در حال حاضر ساخته و به‌روز شود، جذابیت و بیننده خودش را دارد؛ چون بسیار کاربردی و زیبا است و نشان می‌دهد که اگر نگاه به زندگی تغییر کند، چه‌قدر همه چیز بهتر می‌شود.

این سریال در زندگی شخصی‌تان هم تاثیر گذاشت؟ 

 بسیار زیاد. در واقع، همه توجه‌ ما، صرف امور زندگی نمی‌شود و دائم تحت تاثیر نقش‌های مختلفی که ایفا کرده‌ایم، قرار می‌گیریم، من همیشه گفته‌ام که به دلیل وجود این شرایط، شما هیچ وقت نمی‌توانید از یک بازیگر توقع داشته باشید که مانند آدم‌های معمولی فکر و مانند آن‌ها زندگی کند. شغل ما، روی زندگی شخصی ما هم تاثیر می‌گذارد.

به‌طور ویژه، نقش یا فیلمی را در این ارتباط می‌توانید نام ببرید؟

بله، زیاد پیش آمده است، اما تاثیرگذارترین آن در فیلم «رابطه» اتفاق افتاد. در آن فیلم، یک کودک ناشنوا بازی می‌کرد و من از نزدیک شاهد دغدغه‌هایش بودم و همین موضوع روی من اثر گذاشت و خیلی ناراحتم کرد.

با وجود پُر کار بودن از سال ۱۳۶۴ در تلویزیون و حضوری مستمر در سینما، مدتی فعالیت‌تان کم شده بود. چرا؟

بله، یک مدت کم‌کار شده بودم، هم گرفتار دیگر امور زندگی بودم و هم فیلمنامه‌های پیشنهادی را دوست نداشتم.

این روزها با سریال «بیگانه‌ای با من است»، دوباره دیده می‌شوید. این کار چه ویژگی داشت که ایفای نقش در آن را پذیرفتید؟

من این نقش را بسیار دوست دارم، به دلیل این‌که به واقعیت نزدیک است و یک مادری را نشان می‌دهد که با مشکلات و مسائل خود و فرزندانش درگیری دارد.

پوراندخت مهیمن و پرویز پورحسینی در پشت صحنه سریال «بیگانه‌ای با من است»

 فیلمبرداری در زمان کرونا، بازی در سریال «بیگانه‌ای با من است» را برای شما سخت نکرد؟

کرونا و نگرانی‌های آن که سر جای خودش، اما چند بار راه طولانی رفتیم و جا به‌جا شدیم که این موضوع کار را سخت کرد. البته من دقیقا دو روز قبل از آغاز فیلمبرداری، زمین خوردم و پایم شکست، برای این‌که روحیه گروه تضعیف نشود، گفتم پایم پیج خورده و بدون گچ گرفتگی، با همان پای شکسته به کار ادامه دادم و حالا هم پایم بسیار درد دارد و اذیت می‌کند. تمام این موارد، سختی‌های زمان فیلمبرداری بود اما چیزی که بسیار آزاردهنده است و من هر شب با دیدن سریال ناراحت می‌شوم، فوت آقای پرویز پورحسینی است که نقش مقابل من را ایفا می‌کردند.

ما در این سریال نقش مقابل هم بودیم و چندین ماه با هم همکار بودیم و این‌که همیشه به یاد می‌آورم که این آخرین کار بود، بسیار برای من سخت است، چون کسی که هیچ بیماری‌ای نداشت، خوب و سلامت و سرحال بود، به خاطر یک ویروس کرونا، حالا دیگر میان ما نیست.

سابقه همکاری شما با ایشان طولانی مدت بود و حتما این موضوع بیشتر شما را رنجانده است.

آقای پور حسینی همکار ۳۰ ساله من در اداره تئاتر بود و در گذشته در فیلم «رابطه» که نخستین فیلم سینمایی پوران درخشنده بود، با زنده‌یاد پرویز پورحسینی و خسرو شکیبایی هم بازی بودم. کمی بعدتر هم در فیلم «بهار در پاییز» مهدی فخیم‌زاده با هم همکار شدیم.

پرویز پورحسینی، هنرمند تحصیل‌کرده‌ای بود، او در انگلستان درس خواند و با بازیگران خوب آن‌جا هم‌بازی بود و خیلی شخصیت قابل احترامی داشت. در تئاتر، بازی‌اش در «دکتر فاستوس» بی‌نظیر بود. کار با همکاران اداره تئاتر با گذشت این همه سال، هنوز هم برایم خیلی لذت‌بخش است؛ از «آئینه» گرفته تا«بیگانه‌ای با من است». افسوس که این هنرمند توانا را از دست دادیم و جای او خیلی خالی است.

آیا تا این‌جای کار، فکر می‌کنید مخاطب، سریال «بیگانه‌ای با من است» را پسندیده است؟

واقعیت ماجرا این است که ما تمام تلاش‌مان را کردیم که مخاطب این سریال را بپسندد. امیدواریم این اتفاق بیفتد و مردم ما با تلویزیون آشتی کنند و برنامه‌ها و کارهایش را تماشا کنند.

باتوجه به این‌که شما چهار دهه است در تلویزیون فعالیت می‌کنید، باور دارید که در چند سال اخیر، مردم از این رسانه فاصله گرفته‌اند.

بله. فکر می‌کنم یک مدتی سریال خوب از تلویزیون پخش نشد، سریال‌سازی بسیار کاهش پیدا کرد و مردم هرچه قدر می‌گشتند، چیزی پیدا نمی‌کردند و برای همین، کم کم مخاطبان کم شدند. اما حالا باز اوضاع یک مقدار بهتر شده است و هر شبکه یک سریال پخش می‌کند، اگر همین گونه و با یک سریال خوب شبکه‌ها پیش بروند، مردم دوباره با تلویزیون آشتی می‌کنند. البته نباید فراموش کرد ذائقه مخاطبان هم تغییر کرده است و با گذشت زمان، یک‌سری از نیازها بیشتر شده و تفاوت‌های محسوسی نسبت به گذشته به وجود آمده است.