در این گزارش به حادثه تلخ خودکشی میهمان برنامه ماه عسل و حواشیاش پرداخته شده است که بخشهایی از آن از نظرتان میگذرد.
«ماهعسل» بهعنوان یکی از برندهای برنامهسازی در ایران شناخته میشود. این برنامه با محوریت احسان علیخانی به واسطه فضایی که داشت توانست به مرور بهعنوان یکی از مشهورترین تولیدات سیما تبدیل شود. نقطه قوت ماه عسل این بود که برخلاف تاکشوهای مرسوم، مهمانانی از دل مردم جامعه داشت که مشهور نبودند.
دربین دهها مهمانی که به ماهعسل آمده بودند حضور یک کودک کار در زمان پخش سروصدای زیادی کرد. «رضا» یک کودک کار بود که با جمله «آرزویی ندارم، چون وقت نکردم بهش فک کنم» در برنامه ماهعسل بسیار شناخته شد. اما چند روز پیش خبر تلخی در رسانهها منتشر شد. براساس خبر منتشرشده، رضا خودکشی کرده بود. پس از این مساله واکنشهای زیادی در فضای مجازی به وجود آمد.
واکنش احسان علیخانی
بخشی از واکنشها به خبر خودکشی رضا در قالب هجمه عجیب به برنامه ماهعسل بود. احسان علیخانی، مجری و تهیهکننده این برنامه به همین خاطر دلنوشتهای منتشر کرد که در بخش پایانی آن آمده است: «ما مدعیان هرکدام حتی قدمی برداشتهایم برای این بچهها؟! سازمانها و نهادهای قانونی مربوط به این حوزه چه کردهاند؟! همه ما امثال خانه ایرانی لب خط را که داوطلبانه و رایگان برای این بچهها کار کردهاند، چقدر حمایت و همراهی کردهایم؟!
رفقا نکته مهم و عمیقتر...
رضای دوستداشتنی همه ما رفت، اما در بازنشر خبر و نظرات دقت کنید، چون میتواند تأثیر بسیار ترسناکی روی بچههایی شبیه رضا در شهرهای کوچک و بزرگ ما داشته باشد و ساختن الگویی از این کار میتواند برای بچههای بیقرار و پر از غم و غصه و کمبودهای زیاد، تبدیل به راهکاری جبرانناپذیر شود!
ماهعسل و مخاطبان دلسوزش توانستند ۲۵۰هزار بچه یتیم را صاحب حامی کنند که تا امروز ادامه دارد. ۴۲۰۰زندانی آزاد شدند، در سیل، در زلزله، در کرونا و… کنار مردم بودند. توقع ما از یک برنامه تلویزیونی آبادکردن تمام کشور است و حل کردن تمام مشکلات؟! یا طرح موضوع و مسأله؟! دوستان و رفقای عزیز و دلسوز! برای رضای عزیز، کاری نکردید، چون ندیدید، حواستان نبود، کارهای دیگری داشتید، بسمالله... بچههایی شبیه رضا بسیارند، قدمی بردارید!»
انتقاد یا عقدهگشایی
اما دربین نقدهایی که به این موضوع شد، نقد یکی از فارسیزبانان خارج از کشور به این برنامه است که البته خود دستی در برنامهسازی هم دارد، رفتاری عجیب از خود نشان داد. سینا، ولی الله، مجری و گوینده ایرانی ساکن لندن است. او مجری برنامه چندشنبه با سیناست که از شبکه سعودی امبیسیپرشیا پخش میشود.
سینا، ولی الله؛ تریبون فارسی برای عقدهگشایی سعودیها علیه مردم ایران
سینا، ولی الله، مدیر اجرایی شبکه تعطیل شده فارسی۱ هم بوده است. قالب برنامه او کپی تاکشوهای مطرح آمریکایی است. البته از کپی آنها تنها به شباهت در میزانسن و دکور رسیده و هرچقدر که جیمی فالون و جیمی کیمل توانستهاند با طنازی قاپ مخاطب را بدزدند او در تحقیر، تمسخر و متلک به ایرانیان موفق بوده است.
ولی الله به واسطه چهره و صدای جدی از یک طرف و از سویی فضای مریض و سیاستزده برنامهاش بیشتر از اینکه اتفاقی موفق در امر برنامهسازی باشد به یک تریبون فارسی برای عقدهگشایی سعودیها علیه مردم ایران تبدیل شده است. البته نباید تعجب کرد، ولیالله کارمند دربار پادشاهی عربستان است و باید تا میتواند خوشرقصی کند؛ اگر نکند، خبری از پول نیست.
حالا چنین فردی با این کارنامه درخشان (!) در واکنش به اتفاق تلخ رضا نوشت: «ماهعسل با اون بودجه کلان دولتی فقط بلد بود افراد محتاج رو بیاره تحقیر کنه، گریه مردم و مهمون رو دربیاره و میلیاردی تبلیغات بگیره و بعد هم بدون هیچ پشتیبان و حمایتی رهاشون کنه تا خودشون رو از ناامیدی و یاس خلاص کنن.... صادقانه، تف هم برای چنین رسانه و برنامهسازی زیاده!»
اگر کسی توییت سینا ولی الله را بخواند و برنامههایش را ندیده باشد گمان میکند احتمالا با یک برنامهسازی طرف است که با منشأ مشخص درآمد و بودجه درحال برنامهسازی است و تاکنون صدها جوان ایرانی را از مشکلات رهانیده و تا توانسته روحیه و امید را در بین مردم ایران پخش کرده است! این را کسی گفته که کلیدواژه برنامهاش تحقیر و توهین ایرانیان است.
جالب است چندی پیش امین حیایی بهطور غیرمستقیم درباره وطنفروشی فارسیزبانانی مثل سینا، ولی الله حرفهایی زده بود که او هم در واکنش گفته بود سرمان به کار خودمان باشد! ولیالله اصولا جایی در مملکت نمانده که سرش را در آن نکرده باشد حالا میگوید کسی حق ندارد دربارهاش اظهار نظر کند.
اما نکته آخری این است که به گفته احسان علیخانی تلاشهای زیادی برای بهبود شرایط رضا صورت گرفته بود؛ از تهیه خانه تا دورههای مختلف و مشاوره. کسی از دلیل اصلی خودکشی رضا- که به نظر میرسد کمی پیچیدهتر از آنچه شنیدهایم باشد- خبر ندارد، اما اجازه بدهید واقعبین باشیم. مگر یک برنامه تلویزیونی قرار است آینده مهماناناش را گارانتی کند؟ برنامههای تلویزیونی صرفا جایگاه و تریبونی برای ارائه مشکلاتاند. حل مشکلات اجتماعی نیازمند ارادهای ملی است که در آن مردم و ارگانها باهم برای رفع مسائل حرکت کنند.