فرزاد موتمن کارگردان سینما، در برنامه «خارج از کادر» که جمعه شب چهارم دی ماه از شبکه آیفیلم پخش شد، علت گرایشش به سینما را موقعیت شغلی پدرش عنوان کرد و گفت: چون پدرم پزشک شرکت نفت بود برای ماموریت به شهرهای مختلف جنوب کشور میرفت و به همین دلیل، در بچگی دوستان زیادی نداشتم چون همین که میخواستم در مدرسهای جا بیفتم باید جابهجا میشدیم و به این ترتیب من به سینما نزدیک شدم و از شش یا هفت سالگی مرتب فیلم میدیدم.
موتمن ادامه داد: در حدود دوازده سالگی در زنگهایی که موضوع انشا آزاد بود، نقد فیلم مینوشتم و سر کلاس برای معلممان که نوشتههایم را نمیفهمید، میخواندم. کودک تنهایی بودم و هنوز هم منزوی هستم، فقط زمانی که فیلم میسازم دورم شلوغ است و الا معمولاً بسیار تنهایم.
وی با اشاره به تماشای فیلم «دیدار» برنهارد ویکی در هشتسالگی با مادرش گفت: مادرم سینما دوست داشت و مرا به سینما میبرد. اینگرید برگمن بازیگر مورد علاقه مادرم بود. یادم هست، سر فیلم «دیدار»، از صحنهای که برگمن همه شهر را اجیر میکند که آنتونی کویین را بکشند، توی سالن سینما گریه کردم.
مؤتمن با اشاره به ادامه تحصیل در این حوزه بیان کرد: پدرم خیلی دوست داشت من پزشک بشوم اما من میخواستم فیلمساز بشوم و بالاخره مرا برای تحصیل در رشته مهندسی مکانیک به آمریکا فرستادند ولی من آنجا سینما خواندم. وقتی که انقلاب شد نتوانستم آنجا بمانم. در فیلمهای خبری که از تلویزیون پخش میشد، مردم را که میدیدم توی خیابان شعار مرگ بر شاه میدهند و من که دل خوشی از رژیم شاه نداشتم، برگشتم.
با مفهوم سینمای مستند مشکل دارم
سازنده «مجموعه مستند کودکان سرزمین ایران»، با اشاره به اینکه حدود ۴۰ مستند ساخته است عنوان کرد: با وجود اینکه درآمد خوبی از ساخت مستند داشتم و لذت زیادی از ایرانگردی و شناختن ایران بردم، چندان فیلم مستند دوست نداشتم و اصلاً با مفهومش مشکل دارم زیرا معمولاً سینمای مستند میخواهد بگوید دارد واقعیت را نشان میدهد؛ اما بهنظرم هرجا که دوربین میگذاری، واقعیت را تحریف میکنی، برای اینکه همه دنیا را حذف میکنی و چیزی را به ما نشان میدهی که فکر میکنی آن واقعیت است!
مؤتمن همسرش را نیروی محرکه ساخت فیلم داستانی دانست و گفت: عجلهای برای ساخت فیلم سینمایی نداشتم و از مستندسازی لذت میبردم. هنوز اعتمادبهنفسش را نداشتم و با این فیلمهای کوچک خودم را راضی میکردم. همسرم که دانشجوی سینما و منشی صحنه بود، یک بار گفت دیگر چهل سالت شده و عشق واقعیات فیلم سینمایی است. پس یا الان میسازی یا دیگر بهش فکر نکن. من یک سال کار نکردم و خودم را آماده کردم برای اولین فیلم سینمایی.
کارگردان فیلم «هفت پرده» درباره اولین تجربهاش در ساخت فیلم سینمایی گفت: سعید عقیقی را با نوشتههایش به عنوان منتقد و تئوریسین فیلم میشناختم و نوشتههایش را دوست داشتم. قراری گذاشتیم توی خانه سینما و من از او خواستم برای فیلمنامه اولین فیلم سینماییام، کمکم کند و نتیجه شد فیلمنامه «هفت پرده». فیلمی که اکشن شروع میشد اما میزد به جاده خاکی و یک ساعت مکالمه میدیدیم و احتمالاً سردترین فیلم سینمای تاریخ ایران است ولی آن را با عشق ساختم.
«شبهای روشن» یک باره در جشنواره فجر محبوب شد
مؤتمن که «شبهای روشن» را بهعنوان دومین کار بلند سینماییاش در کارنامه دارد، با بیان اینکه بهدلیل بازخوردهای منفی که در اکران اولیه از سوی منتقدان و مسئولان سینمایی دریافت کردیم، هیچ امیدی نداشتیم این فیلم محبوب شود، ابراز کرد: این فیلم جزو استثناهای سینمای ایران است از این نظر که مردم کشفش کردند و در جشنواره فیلم فجر یکباره محبوب شد. روز اول جشنواره حاضر نشدم بروم فیلم را ببینم چون احساس کردم مردم وسط فیلم بلند میشوند و به من برخواهد خورد. ساعت ۱۰ صبح در سینما سپیده نمایش داشتیم. ساعت یک بعدازظهر یکی از دانشجوهایم تلفن کرد و گفت همه در سکوت فیلم را دیدهاند و کسی بیرون نرفته است و وقتی فیلم تمام شد بعضیها اشک توی چشمشان بوده است.
کارگردان «باجخور»، این فیلم را به شکلات تلخ تشبیه کرد و افزود: سعی کردیم که فیلمنامه به یک نوار نزدیک بشود، چون رگ و ریشه نواری داشت. فکر میکنم هنوز هم تنها فیلمی است که این حالوهوا را دارد؛ یعنی مثل شکلات تلخ است که هم دوستش داری هم تلخ است.
مؤتمن درباره فیلم «جعبه موسیقی» با بیان اینکه در برنامهام نبود که چنین فیلمی بسازم، گفت: بعد از «باجخور» سه سال نتوانستم فیلم بسازم و انگار بایکوت شده بودم. تا اینکه «جعبه موسیقی» را به من دادند که مایههای مذهبی داشت. من فیلمسازی هستم که دوست دارم تجربه کنم، ژانرهای مختلف کار کنم و یک درام فانتزی ماورایی هم میتوانست برایم جذاب باشد. مسعود فراستی خیلی در این مرحله به ما کمک کرد و روی فیلمنامه کار کرد و صحنه مرگ پدربزرگ را او نوشت.
نمیخواستم فیلمی مثل «پوپک و مش ماشاالله» را دوباره بسازم
این کارگردان «صداها» را مهمترین فیلمش عنوان کرد و درباره ایده ساختش توضیح داد: ایده این بود که قتلی اتفاق بیفتد و ما قتل را نبینیم و فقط صدا بشنویم. من به آخرین پلان این فیلم افتخار میکنم و این بهترین پلانی است که به عمرم ساختم؛ جایی که رویا نونهالی متوجه میشود تلفنی که به شوهرش شده از طرف شوهر سابقش است، از قاب خارج میشود و ما فقط صدای پا را میشنویم که میرود بالا، میتوانیم حدس بزنیم که لباسش را میپوشد و به سرعت از خانه خارج میشود و در خانه بسته میشود و فقط دو فنجان چای نخورده و دو تکه کیک نخورده میبینیم که تنها چیزی است که از یک ازدواج باقی میماند.
کارگردان فیلم «پوپک و مشماشالله» با بیان اینکه این فیلم را برای گیشه و فروش ساختم، گفت: وقتی منیژه حکمت به من پیشنهاد داد که «پوپک و مش ماشاالله» را بسازم، بدون خواندن فیلمنامه قرارداد بستم و بهشان گفتم قرارداد ببندید این فیلم میفروشد. یادم هست که بعضی از دوستانم، وقتی پوپک فروخت، گفته بودند مؤتمن دیگر فقط اینجوری میسازد و برنمیگردد طرف فیلمهای خودش.
مؤتمن در پایان گفت: بعد از پوپک سه سال فیلم نساختم به قیمت اینکه نمیخواستم چنین چیزی را دوباره بسازم و فکر میکنم با یکی از تجربیترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران یعنی «سایه روشن» برگشتم فیلمی که دیده نشد اما برای خودم خیلی فیلم باارزشی بود.
«خارج از کادر» بهکارگردانی ایمان احمدی، جمعهشبها ساعت ۲۳:۳۰ روانه آنتن میشود. بازپخش این برنامه نیز در ساعت ۰۷:۳۰ شنبهها است.