بازپخش مجموعه تلویزیونی «زیرخاکی» به تهیهکنندگی رضا نصیرینیا و کارگردانی جلیل سامان این شبها ساعت ۱۸ از شبکه یک سیما در حال پخش است.
پژمان جمشیدی در نقش «فریبرز باغمیشه» بازیگر اصلی این سریال و ژاله صامتی، هادی حجازیفر، گوهر خیراندیش، ایرج سنجری، نادر فلاح، اصغر نقیزاده و بازیگر خردسال رایان سرلک دیگر بازیگران آن بودند. ماجرای این مجموعه تلویزیونی که نخستینبار ماه رمضان امسال پخش شد، در فضای دهه پنجاه و روزهای انقلاب و پس از آن میگذرد.
جاهطلبی دردسرساز مردی که اشتباهی انقلابی شد!
« زیرخاکی » روایتگر بلندپروازیهای مردی به نام فریبرز (فری خاکی) است که کارش پیدا کردن گنج بوده و البته همیشه تلاشهایش در این مسیر ناکام میماند. فربیرز که به همراه همسرش پریچهر (ژاله صامتی) و فرزند خردسالش کاوه (رایان سرلک) در یکی ازمناطق جنوب شهر تهران زندگی میکند، بهواسطه برادرش که یکی از افسران انقلابی نیروی هوایی است درگیر ماجرایی میشود که به موازات تلاشش برای یافتن زیر خاکی، پای او را ناخواسته به فعالیتهای انقلابی میکشاند.
یکی از ویژگیهای خاص این سریال استفاده از لوکیشنهای متعدد و وسایل صحنهای بود که همگی به سالهای پایانی دهه پنجاه تعلق داشتند. این تنوع لوکیشنها و وفور صحنههای لانگشات، حضور افراد پرتعداد و عناصر فیزیکی را اجتنابناپذیر میکرد.
نمره قبولی سریال در ایجاد فضای دهه پنجاه
چنین وضعیتی با توجه به بستر زمانی داستان که به اواخر دهه پنجاه بازمیگشت، کار را برای کارگردان و عوامل سریال سخت کرده بود؛ با این حال در مجموع سامان و گروه سازنده «زیرخاکی» توانستند باوجود برخی ضعفها در فیلمنامه و شخصیتپردازی با استقبال نسبی مخاطبان مواجه شوند؛ بهگونهای که «زیرخاکی» طبق نظرسنجیهای سازمان صداوسیما پربینندهترین سریال ماه مبارک رمضان شد. هرچند که در همان زمان نیز به دلیل حواشی ایجاد شده بر سر تصاویر و فیلمهای منتشره از گوهر خیراندیش در خارج از کشور، آغاز پخش آن با، اما و اگر روبرو شد.
با این حال، «زیرخاکی» توانست از این آزمون سخت موفق بیرون بیاید. در پخش اول سریال، شاهد گافهایی که معمولاً گریبانگیر بسیاری از سریالهای مربوط به دهه پنجاه یا سالهای پیش و پس از آن میشوند نبودهایم؛ ایرادات ریز و درشتی که معمولاً در طراحی صحنه و لباس، جنس و چینش وسایل صحنه و یا در سکانسها خارجی و خیابانی بارها دیده شدهاند.
جمشیدی و صامتی؛ نقطه قوت «زیرخاکی»
از سوی دیگر، بازی خوب و بهاندازه دو بازیگر اصلی این مجموعه، یعنی پژمان جمشیدی و ژاله صامتی نقطه قوت «زیرخاکی» است. پژمان جمشیدی که دیگر بهعنوان یک بازیگر حرفهای و متبحر سینما و تلویزیون شناخته میشود، شخصیت فریبرز را با حال و هوایی کاملاً متفاوت از نقشهای قبلی خود در سریالهای «پژمان» و «دیوار به دیوار» و فیلمهای «تگزاس یک و ۲» و «خوب بد، جلف یک و ۲» از کار درآورده است.
ژاله صامتی نیز پس از چند تجربه درخشان در سینما و البته حدود دو دهه دوری از تلویزیون (به استثنای حضور در سریال «نفس») در نقش پریچهر بازگشتی موفق به قاب تلویزیون داشته است. سریال «زیرخاکی» را میتوان آوردگاه دیگری برای صامتی دانست که او را در جایگاه یک بازیگر توانمند به مخاطبان یادآوری کند. بازیگری که بهخوبی میتواند ظرافتهای زنان جوان و میانسال وابسته به طبقه سنتی و بهاصطلاح جنوبشهری را از کار دربیاورد و الیته در ورطه تکرار نیز نیفتد.
بیان دوری گروههای سیاسی از مردم به زبان ساده
سامان در سریال زیرخاکی، علاوه بر ارائه تصویری پذیرفتنی از زیست مردم عادی و ارتباط آن با وقایع انقلابی، بهخوبی توانست شکاف در تفکر و عمل برخی گروههای مبارز با اندیشههای التقاطی را نیز به تصویر بکشد. او از دریچه طنز نشان داد که ایدئولوژی بسته و وارداتی بسیاری از گروههای چپ و مارکسیستی باعث شده بود تا طرفداران و نظریهپردازان این گروهها به ویژه آنان که در زندان بودند روزبهروز از روند مبارزات مردمی دور بمانند.
تصویری که سامان در «زیرخاکی» از زندانیان سیاسی ارائه داده، کاریکاتوری از این تفکرات بر مبنای حقیقتی تلخ است. او پیش از این در آثار قبلی خود با نگاهی جدی، روانشناسانه و البته دراماتیک، کمبودها و ایرادات فکری این گروهها را نقد کرده بود.
این کارگردان ۵۱ ساله، این بار در «زیرخاکی» با عینک طنز به فعالیتهای سیاسی این گروهها پرداخته است. اگرچه این اثر نیز خالی از ایراد نبوده و میتوان نقدهایی را به آن وارد کرد، اما در مجموع پرداختن به چنین موضوعی در این قالب جدید اتفاق مبارکی است که میتواند برای بینندگانی که کمتر با تاریخ انقلاب و سالهای پس از آن آشنا هستند مفید باشد.
در طراحی اولیه، قرار بود سریال «زیرخاکی» در دو فصل ساخته شود. آغاز تصویربرداری فصل دوم سریال با شیوع ویروس کرونا دو محدودیتهایی ناشی از آن همزمان شد؛ در نتیجه، بخشهایی از این فصل بهویژه سکانسهایی که قرار بود در خارج از کشور ساخته شود ناتمام ماند.
اواخر آبان ماه بود که جلیل سامان در صفحه شخصی خود از آغاز فیلمبرداری فصل دوم زیرخاکی در روزهای آینده خبر داد. این در حالی بود که پخش مجدد فصل اول هم از اول آذرماه آغاز شد. اما در سومین روز از آذرماه، به جای کلید خوردن پروژه، این خبر انصراف کارگردان زیر خاکی از ساخت ادامه این مجموعه بود که در رسانهها منتشر شد.
با این حال همان روز رضا نصیرینیا، تهیه کننده این سریال در واکنش به این اتفاق در یادداشتی از رایزنی با جلیل سامان برای تجدید نظر در ساخت سریال خبر داد.
او با اشاره به این که ممیزی بخشهایی از قسمت دوم سریال «مورد تأیید مدیر شبکه یک نیز نبوده و حاصل اعمال نظر شخصی یکی از همکاران شبکه است که در جریان پخش ابتدایی سریال نیز نبوده» افزود: قرار بر این شد که طبق نظر مدیران سیما در ادامه، «زیرخاکی» در ادامه بدون هیچ ممیزی پخش شود.
هنوز خبری از نتیجه رایزنی تهیهکننده زیرخاکی با کارگردان این مجموعه منتشر نشده است. از سوی دیگر، جلیل سامان هم پست مربوط به انصرافش از ادامه ساخت سریال را از صفحه خود حذف کرده که میتواند نشانه روشنی از توافق او با تهیهکننده و مدیران سیما باشد.
نتیجه این کشاکش هرچه باشد، به نظر میرسد این واکنش سامان عجولانه و از روی احساس بوده است. برخی نیز این موضوع را تنها یک بهانه دانسته وخستگی و مشکلات پیش روی تولید آن هم در این شرایط کرونایی را علت اصلی کنارهگیری سامان از ادامه پروژه میدانند. حال باید دید ادامه این مجموعه تلویزیونی که توانسته بود در بستر طنز و زندگی روزمره مردم عادی وضعیت انقلابی و پساانقلابی جامعه ایران را به تصویر بکشد به کجا خواهد رسید.