تعطیلی مکرر نمایشها در پی شیوع ویروس کرونا، مشکلات زیادی را برای اهالی تئاتر به وجود آورده است. این تعطیلیها از یک سو و گرانی و تورم از سوی دیگر امان اهالی تئاتر را بریده است. اگر درد دل بسیاری از خانواده های هنر مظلوم را بشنوید، برایتان این سوال پیش میآید که با این مشکلات اقتصادی آنان چگونه و از چه راهی پول در میآورند. غم نان برخی از آنان را مجبور کرده که کارگر خانه مردم شوند تا به رزق و روزی حلال برسند. در این باره با دو تن از پیشکسوتان تئاتر گفتگو کردیم که در ادامه می خوانید:
دولت خودش را به کوچه علی چپ زده است
قطب الدین صادقی نویسنده، مترجم و کارگردان تئاتر درباره اوضاع این روزهای تئاتر کشورمان گفت: تئاتری وجود ندارد؛ تئاتر در این کشور مرده است و در حال حاضر در قبرستان است. تئاتر و سینما در کشور ما مرده اند و همه کارها بی کیفیت شده اند و ملودرامهای بی کیفیت با موضوع عاطفی و بی سر و ته را در نمایش خانگی میسازند. این بسیار فلاکت بار است و هیچ کس خود را صاحب این هنرها نمیداند. دولت خود را به کوچه علی چپ زده و برایش اهمیتی ندارد هنرمندان از کجا درآمد دارند، پول اجاره خانه را از کجا تامین میکنند و هزینه زندگی زن و بچه را از کجا به دست میآورند.
وی افزود: من اسم نمیبرم، ولی یک بازیگر تئاتر که دارای مدرک فوق لیسانس تئاتر است از من خواست برایش کار پیدا کنم و من به او گفتم که کاری نیست. او گفت که یک هفته است در خانه خانمی کارگری میکند!
در خصوص اینکه چرا سالنهای تئاتر بسته هستند و وسایل حمل و نقل عمومی که کانون شیوع ویروس کرونا هستند از فعالیتشان کاسته نمیشود، گفت: دولت نمیتواند مترو و بعضی مراکز درآمدی مردم را تعطیل کند؛ چون اقتصادمان روزمره است و اگر مردم امروز کار نکنند فردا چیزی برای خوردن نخواهند داشت. من به اهالی تئاتر حق میدهم از تعطیلیها گلایه داشته باشند، ولی بسته شدن تنها مربوط به مراکز هنری نبوده و حتی مراکز مذهبی مانند مسجد و زیارتگاه را هم بسته اند و این یعنی محل تجمع را بسته اند. در همه دنیا اینگونه است؛ در فرانسه و اسپانیا مقررات منع عبور و مرور وضع کرده اند که ارتباطات را قطع کنند.
دولت آلمان به هنرمندانش نفری ۵ هزار یورو داد
صادقی از اعمال نفوذ دولت روی فرهنگ و هنر گفت: دولت می تواند روی کنسرتها، آموزشگاهها و مراکز هنری اعمال نفوذ کند ولی روی سایر قشرها و صنفها به دلیل تامین هزینههای زندگی قادر به اعمال نفوذ نیست. هنر و فرهنگ، هنوز به شکل ضرورت در کشور ما در نیامده و اولین خاکریزی است که فتح میشود و تاوانش را ما هنرمندان میدهیم؛ در جامعهای زندگی میکنیم که فرهنگ به اندازه نان اهمیت ندارد.
وی افزود: روز اولی که آلمان به دلیل شیوع کرونا قرنطینه شد، دولتش به هر هنرمند 5 هزار یورو داد. در اینجا به مردم یک میلیون وام چهاردرصدی می دهند!
وی درباره لزوم سرمشق گرفتن از بزرگان در دوران سخت بیان کرد: زمانی که گالیله روی نظریه نجومی اش در فلورانس کار میکرد، طاعون آنجا را فرا گرفته و در کوچهها از کشته پشته ساخته بود. گالیله در چنین شرایطی حتی یک ساعت خانه و کارش را رها نکرد. مثال دیگر، داستایوفسکی است که مغروض بود و از روسیه به سوئیس رفت و در غربت و بی پول بود. او مرتب به سنت پترزبورگ میرفت تا برایش پول بفرستند. بعد از ۱۵ روز که توانایی پرداخت پول صاحب هتل را نداشت، صرعش هم برگشته بود. هر یک از این موارد میتواند ما را تا یک ماه فلج کند اما درست داستایوفسکی در این شرایط شاهکار دیگری را نوشت. بنابراین ما باید در شرایط سخت کار کنیم؛ اگر نکنیم همین گونه میمانیم. در دربار سلطان محمود غزنوی هم چهارصد شاعر ریزه خوار سفره سلطان بودند و از او طلا و نقره میگرفتند. اما شاهنامه فردوسی به ۱۰۴ زبان زنده دنیا ترجمه شد. شکسپیر هم در دورهای که لیرشاه را مینوشت همه در زندان شورش کرده بودند. پس همه بزرگان در سختی بوده و کار کرده اند و دلیل ماندگاریشان این بود که بزرگتر از مشکلاتشان ظاهر شدند.
عروسک گردانی که ساختمان تمیز میکند!
محمد دشتگلی نویسنده و کارگردان تئاتر نیز درباره روی آوردن اهالی تئاتر به شغلهای کاذب گفت: من یکی از عروسک گردانان تئاتر را میشناسم که با داشتن مدرک فوق لیسانس تئاتر، پس از تعطیلی اجراهای نمایشی، برای گذران زندگی کارگر خدماتی شده است. وقتی از دستمزدش پرسیدم به من گفت دستمزد چهار طبقه تمیز کردن راه پلههای منزل مسکونی هفتاد هزار تومان است. این بسیار دردناک است که فوق لیسانس تئاتر کارگر منازل مسکونی شود.