ناگفته‌های «اکبر زنجانپور» از بازی در نقش معاویه

هر سال در آستانه رسیدن بیست و هشتمین روز از ماه صفر و شهادت امام حسن مجتبی (ع) یکی از ماندگارترین آثاری که برای همه دوست داران مجموعه‌های مذهبی یادآور می‌شود، سریال «تنهاترین سردار» به کارگردانی مهدی فخیم زاده است.

سریالی که به روایت قسمت کوتاهی از زندگی  امام حسن مجتبی (ع) ، قضیه صلح او با معاویه و شرایط جامعه اسلامی و شیعیان، پیش از شهادت ایشان می‌پرداخت. این سریال در زمان پخش در سال ۷۵ یا حتی بازپخش هایش توانست با استقبال نسبتا خوبی از سوی مخاطبان مواجه شود و چالش حرفه‌ای و در عین حال سختی را برای بازیگران این مجموعه رقم بزند. یکی از شخصیت‌های اصلی این سریال را اکبر زنجانپور در قالب شخصیت معاویه بر عهده داشت.

بازیگری که با نقش‌های به یاد ماندنی‌اش در سریال‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی بخشی از خاطرات خوش تک‌تک ما را رقم زده است، اما در این میان نقش معاویه در سریال «تنهاترین سردار» به واقع نقشی بود که از ماندگارترین‌ها در عرصه هنر ایران محسوب می‌شود. نقشی که در ابتدا مطمئن بود نگاه مثبت مخاطب را در پی نخواهد داشت، اما با این حال تلاش کرد تمام سیاهی او را به خوبی به تماشاگران نشان دهد. در آستانه سالروز شهادت امام حسن (ع) که مقارن با رحلت حضرت محمد (ص) نیز هست، مصاحبه‌ای با این بازیگر پیشکسوت داشتیم که خواندن آن خالی از لطف نیست.

برگردیم به حدود ۲۵ سال پیش! شما در سریال «تنهاترین سردار» در نقش معاویه مقابل امام حسن (ع) قرار گرفتید. آیا نام مهدی فخیم زاده شما را برای بازی در این پروژه ترغیب کرد یا خود نقش؟

هر دو. هم دوست داشتم این نقش را تجربه کنم و هم با توجه به همکاری‌های قبلی که با مهدی فخیم زاده داشتم، کار کردن با او برایم لذت بخش بود.

آشنایی تان با مهدی فخیم زاده به چه زمانی برمی گردد؟

من و فخیم زاده از جوانی از سال‌های ۴۸-۴۷ با هم تئاتر را شروع کردیم و حالا دیگر به قول معروف با قلق‌های هم آشنا هستیم.

نقش معاویه برای شما چه ویژگی‌هایی داشت؟

سالهاست که بازیگرم و برای قبول یک نقش به این نکته توجه می‌کنم که این نقش چقدر جای کار دارد. نقش بدون افت و خیز را حتی اگر نقش اول هم باشد نمی‌پذیرم. چون نمی‌توانم کاری در آن انجام دهم، اما نقش معاویه در سریال «تنهاترین سردار» جای کار داشت.

درباره شخصیت معاویه در ابعاد سیاسی، اعتقادی و نیز مواجه با سنت اطلاعات تان به اندازه کافی بود یا اینکه مطالعاتی درباره آن انجام دادید تا ویژگی‌هایش را برای بازی بهتر بشناسید؟

همه ما از بچه گی در فضایی بزرگ می‌شویم که معاویه را می‌شناسیم و ته دلمان از او بدمان می‌آید. این حس با تمام ما هست. زمانیکه نقش معاویه به من پیشنهاد شد تنم لرزید، به این خاطر که فکر کردم چطور می‌توانم این نقش را باز کنم. نقشی منفی که در نگارش فیلمنامه اصلا به شکل نبود که مدام چشم و ابرویش را حالتی خشمگین و عصبانی کند! یعنی برای در آوردن این کاراکتر صرفا نمی‌توانستی به میمیک‌های عصبی چهره و بدن دلخوش کنی؛ بنابراین مطالعات جانبی انجام دادم و رفتم سراغ پیدا کردن لایه‌های شخصیتی و سیاست‌های رفتاری این شخصیت. معاویه شخصیتی بسیار غیر قابل پیش بینی بود که هر لحظه یک ترفند میزد و در نهایت همه را به نوعی برای خودش نگه می‌داشت. قطعا بازی در نقش چنین شخصیت پر پیچ خمی برای یک بازیگر بسیار جذاب است. برای من هم همینطور بود و از بازی در آن بسیار راضی ام.

در این سریال آیا با سکانسی مواجه بودید که نسبت به آن حساس بودید و برایتان سختی داشت؟

معمولا یک بازیگر در روز‌های اول و دوم سخت جلوی دوربین می‌رود، اما کم کم وقتی وارد نقش می‌شود دیگر سختی برایش معنایی ندارد. به شخصه وقتی در نقش خاصی بازی می‌کنم تکنیک به خرج نمی‌دهم بلکه وارد آن می‌شوم و بدون قضاوت با او همراه می‌شوم. به نوعی از دید خود نقش، آن نقش را بازی می‌کنم.

بعد از پخش این سریال، نظر مردم نسبت به شما تغییر نکرد؟

اصلا. خوشبختانه دیگر همه می‌دانند که نقش منفی ربطی به شخصیت بازیگری که آن را بازی می‌کند ندارد.

فکر می‌کنید چرا دیگر تلویزیون رویکرد تولید سریال‌های فاخری مثل «تنهاترین سردار»، «ولایت عشق»، «یوسف پیامبر» و «امام علی (ع)» را در دستور کار خودش قرار نمی‌دهد؟

من در سه سریال مذهبی-تاریخی بازی کردم. در سریال‌های «تنهاترین سردار» و «ولایت عشق» که تقریبا نقش اول بودم و در «مختارنامه» هم نقش عمومی مختار را بازی می‌کردم که حاکم مدائن است و از دوره حضرت علی (ع) آنجا بوده و بعد از ایشان هم در دوره امام حسن (ع) در پست خود ابقا می‌شود، اما در مورد سوال تان واقعا نمی‌دانم چرا دیگر ساخت پروژه‌های فاخر مانند گذشته برای تلویزیون اهمیت ندارد. من خودم به عنوان یک بازیگر نسبت به این قضیه شاکی هستم و شاید بهتر باشد از سیاست گذاران تلویزیون پرسید که واقعا چرا! اوایل انقلاب در سریال‌هایی مانند «آوای فاخته» و «عطر گل یاس» بازی کردم که مانند آن‌ها دیگر هرگز تولید نمی‌شود. امروز نه تنها مضامین تولیدات بلکه نوع بازیگری هم تغییر کرده! نمی‌گویم چرا! چون می‌دانم که شرایط و ملزومات با تغییر زمان دچار تغییر می‌شوند، اما ظاهرا این تغییرات در ایران در جهت مثبت نبوده. الان اغلب تولیدات تلویزیون بسیار ضعیف است و ضرورت دارد متولیان این سازمان اقدام عاجلی در خصوص کیفیت اینگونه آثار انجام دهند.

به سریال «مختارنامه» اشاره کردید؛ چه شاخصه‌ای در نقش عموی مختار بود که احساس کردید باید آن را بازی کنید؟

نقش و متن جای کار داشت و حضور شخصی مانند داود میرباقری به عنوان کارگردان دیگر جایی برای نه گفتن باقی نمی‌گذاشت. ضمن اینکه بازیگری یک راز است. به این معنا که بازیگری که عاشق بازیگری است در مخیله و جهان بینی خود وارد ورطه‌ای می‌شود که این راز را کشف کند. من هم وقتی نقشی را می‌پذیرم سعی می‌کنم راز آن نقش را با راز درون خودم مطابقت دهم و به یک نتیجه جدید برسم. نقش عموی مختار هم برایم رمز و راز‌هایی داشت که با خودم گفتم بروم ببینم من و این نقش چه می‌کنیم با هم. در این بین نمی‌توانم از راهنمایی‌های داود میرباقری به راحتی عبور کنم. او به عنوان یک انسان متفکر برای خود دارای رمز و رازی است. خلاصه که نقش و من و کارگردان باهم بودیم که اتفاقات خوبی رقم خورد.

به عنوان بازیگری که سال‌ها در هر سه مدیوم سینما، تلویزیون و تئاتر حضوری پررنگ داشتید؛ بازی در کدامیک از این حوزه‌ها در شما شور و شوق بیشتری ایجاد می‌کند؟

هیچ فرقی برایم نمی‌کند. لنز دوربین را دوست دارم و با تمام وجودم جلوی دوربین می‌روم. می‌خواهد دوربین سینما باشد، می‌خواهد دوربین تلویزیون. در صحنه تئاتر هم لحظه تولد من وقتی است که نور می‌آید. هر شب با هر اجرا من متولد می‌شوم. واقعا می‌گویم که برایم این مدیوم‌ها هیچ تفاوتی باهم ندارند. قطعا سیاستگذاری‌های هر کدام با هم متفاوت است، اما برای من به عنوان بازیگر یا کارگردان تمام لحظه‌هایی که بازی می‌کنم پر از شکوه است.

آخرین بازی سینمایی شما برمی گردد به دو سال پیش که با فیلم سینمایی «معکوس» به کارگردانی پولاد کیمیایی در جشنواره فیلم فجر حضور داشتید. فکر می‌کنید چرا این فیلم آنطور که باید در اکران عمومی دیده نشد؟‌

نمی‌دانم چرا با این فیلم در اکران خوب رفتار نکردند! فیلم سختی هم بود، اما تعداد سالن‌های محدودی را به اکرانش اختصاص دادند و این فیلم تقریبا دیده نشد. پولاد برای « معکوس » که تجربه اول کارگردانی اش محسوب میشد خیلی زحمت کشید. البته بعضی‌ها گفتند که پدرش، مسعود کیمیایی آن را ساخته که خیلی جالب بود! چون پدرش در زمان ساخت این فیلم در بیمارستان بود و باز می‌گفتند این فیلم پولاد نیست!

این روز‌ها مشغول چه کاری هستید؟

به قول قدیمی‌ها «سکوت هنری» کرده ام. یکی-دو تئاتر در نظر دارم که روی صحنه ببرم، اما به شرط اینکه کرونا برود. اینطور که من می‌بینم کرونا دیپلم، لیسانس و دکترایش را هم گرفته و روز به روز در حال پیشرفت است. خلاصه که خیلی پررو هست و اگر روزی رفت دوباره فعالیت هایم را از سر می‌گیرم. در روزگاری که کرونا مثل یک بختک، مثل یک همزاد با زندگی ما عجین شده، اگر کسی حرف از یک معصوم یا یک قدیس می‌زند باید به مرام و مسلک و منش او هم پایبند باشد و در جهت حفظ و بقای همنوعش بکوشد.