خشکسالی و طوفان مهمترین عامل تشدید بحران در منطقه سیستان

  از ۱۹ سال قبل که هامون رو به خشکی گرائید نام سیستان دربین دوستدارانش  به گونه ای دیگر مطرح شد. آبادانی سیستان و احیای تالاب بین المللی هامون ، برون رفت از شرایط موجود ، ثبات ساکنان سیستان و پیشگیری از مهاجرتهای بی رویه  و فراهم آوردن زمینه اشتغال پایدار با بهره گیری از روشهای نوین مبتنی بر نیاز و ظرفیتهای منطقه از اهم برنامه های مسئولین و دولتمردان را در این زمینه می توان نام برد .

گرچه در سالهای نخست به جهت نبود امکانات ارتباطی به این مهم کمترتوجه شد و بازتاب چندانی درفضای عمومی و مجازی  نداشت اما در سالهای اخیر با فراهم آمدن زمینه ارتباط جمعی ، گسترش فزاینده  ابزار ارتباط جمعی و پیشرفت تکتولوژی این موضوع با بازتابهای بیشتری روبرو شد و تحلیل های متفاوتی  از سوی صاحب نظران و اهل قلم در باره سیستان و هامون صورت گرفت تاشاید بتواند علاوه بر احیای مجدد تالاب هامون سیستان را به شرایط ایدآل و آرمانی که مد نظر بسیاری از ساکنانش می باشد باز گرداند  .

هرچند بسیاری  در نگاه نخست و بعنوان اولین دیدگاه  خشکی هامون وعدم احیای تالاب هامون را به مسئولین ربط می دهند اما  باید گفت در کنار این اظهار نظرها ودیدگاهها که از اهمیت بالایی برخوردار است  تغییر کاربریها در شیوه ابگیری هامون و سو مدیریت ، و حوادث طبیعی را در مرحله ثانویه  نمی توان نادیده گرفت.

با این حال صرف نظر از تمام اظهار نظرها ، دیدگاهها و تحلیل های گاه وبیگاه ،  آنچه تاکنون بحرانهای سیستان را تشدید نموده است عامل انسانی و تصمیمات غیر مسئولانه ای است که در جهت رفاء بخشی  از جامعه امتیازانی را از سویی دیگر سلب نموده است .

بسیاری از بزرگان بر این باورند که در گذشته وقتی در یک برهه زمانی هامون آبگیری می شد تداوم سیلابهای فصلی و اندک آب جاری شده  در هامون  از سه منشاء رودخانه_هیرمند ،رودخانه_سیستان و فراه_رود در سمت شمال  به هامون سخاوتمند می ریخت که با تجمیع این سه رودخانه ، هامون واقعی  شامل: هامون صابری در شمال پوزک شرق و شمال شرغی سنگول یا کوه_خواجه در غرب  را تشکیل می داد  و اگر یکی از این سه منشا کم آب می شد  دیگری آن را پوشش می داد .

در ادامه با شکل گیری چاه نیمه ها و هدایت آب در این مسیر و نهایتاً انتقال آب به زاهدان و ایجاد چاه نیمه چهارم که به دلیل شرایط  محطیی تاثیر بسیار زیادی در تبخیر وهدر رفت آب دارد عملا مرگ تدریجی  تالاب هامون شکل گرفت .

در این بین اعمال تغییر کاربری در مسیر ورودی آب از سوی کشور دوست و همسایه در کنار دیگر تغییرات محیطی و فرسایش خاک در بستر هامون نیز  بی تاثیر نبوده است .

 اما آنچه شاهد هستیم در بیشتر  فصول سال و بصورت مقطعی آب در رودخانه  جریان دارد وبسوی چاه نمیه ها هدایت می شود که اگر همین میزان آب با همین روال بعد از سیلابهای فصلی در سه ماهه نخست سال که بخش وسیعی از هامون را پوشش می دهد  در تمام فصول سال بدون هدایت در مسیرهای انحرافی وارد هامون می شد گرچه به حد و اندازه سالهای آبادانی نمی رسید اما از خشک شدن هامون جلو گیری و بخشهای اصلی آن مانند صابری ، چنگ سرخ و سنگول می توانست برای همیشه پرآب و  نیازهای بخش عظیمی  از گروهای هدف را برآورده کند .

با نگاه به نیمه دیگر لیوان و تامین آب شرب مورد نیاز سیستانیان که از منابع خاصی باید تامین گردد،  می توان گفت به نسبت افزایش نسبی جمعیت و افزایش مصرب آب ،  به همین اندازه نیز گسترش  چانیمه ها از یک تا ۴ را  در طول دو دهه شاهد بوده ایم که آب ورودی به این چاه نیمه اگر به مرور زمان و بصورت مداوم  به هامون ورود پیدا می کرد بخشهای از هامون احیا و می توانست تاثیر بسیار زیادی در ثبات و ایجاد درآمد و اشتغال پایدار  بخش وسیعی از ساکنان سیستان که معاش و نیازهای اصلی شان  از این مسیر تامین می شد را  به دنبال داشته باشد .

در این بین از اعتبارات تخصیصی در راستای احیای تالاب هامون نمیتوان غافل شد  اعتباراتی که  بر اساس سلایق فردی و اجرای طرحهای غیر کارشناسی و شکست خورده حیف و میل و بر باد فنا رفت .از  نمونه بارز آن تخصیص میلیارد ها ریال اعتبار در راستای ایجاد هامونک یا هامون کوچک در بخشهای غربی  هامون در کنار کوه خواجه و ایجاد مانع از هدر رفت آب به بخشهای جنوبی را می توان یاد کرد که متاسفانه نه تنها نتیحه ای مثبت را به همراه نداشت بلکه باعث هدر رفت اعتباراتی  شد که می توانست در دیگر بخشها نتیجه ای بهتر از این داشته باشد. 

درادامه این اقدامات و قولهای داده شده ، آبان ماه سال جاری (محمودی) مدیر کل محیط زیست  استان از طرح جامع بررسی مکانیزم وقوع گرد و غبار از منشأ تالاب بین المللی هامون و ارائه برنامه مدیریتی در این زمینه  ،اخذ و رهاسازی حق آبه زیست محیطی تالاب هامون از منابع آبی چاه نیمه های سیستان ، انتقال آب به کانونهای بحرانی و احیای بخشهایی از پوشش گیاهی تالاب ، تولید و توزیع فیلترهای ریزگردها در کولرهای آبی و  بازگشایی دایک مرزی جهت تسهیل در ورود آب به تالاب  هامون خبر داد ، برنامه های که مصرف یکروزه  در زمان سفر مقامات دولتی و به منظور سرپوش نهادن بر کم کاری ها اعمال می شود و متاسفانه در  دیگر بازه های زمانی  عملا کارائی چندانی  ندارد و بی توجه به مسائل زیست محیطی به ورطه فراموشی سپرده می شود .

اینک سوال اساسی اینجاست ، اعتبار تخصیصی سال ۹۴ و اعتبارات سال ۹۵احیای تالاب هامون در چه سر فصلهایی هزینه شده است زیرا مردم عملاً تغییری در روند اجرائی و احیای تالاب را شاهد نیستند . وباید روشنگری در این زمینه انجام پذیرد.

نتیجه تمام  اقدامات ، قولهای داده شده ، تلاشهای صورت گرفته تالابی خشک و بی روح است که با ادامه این روند دیگر امیدی به احیای تالاب هامون نخواهیم داشت.