وقتی پای کوهی ایستاده باشید، بهطور طبیعی نمیتوانید برآورد و درک درستی از عظمت آن داشته باشید. چرا که از فرط نزدیکی، دید شما محدود است. هر چه از کوه دورتر شوید بیشتر و بیشتر عظمت آن را مشاهده و درک میکنید. این مثالی از حجاب معاصرت است. همعصر بودن با موضوعات گاهی خود تبدیل به حجاب میشود. باید زمان بگذرد تا حقیقت و روح وقایع آنگونه که شایسته است، آشکار شود.
40 سال از آغاز جنگ تحمیلی و 32 سال از پایان آن میگذرد اما هنوز هم نسبت به آن دچار حجاب معاصرت هستیم. حُسن بزرگ این همعصری با دوران دفاع مقدس دیدن مردان و زنان مجاهدی است که این پدیده بزرگ را رقم زدند. در آیندهای نه چندان دور دیدن و درک یکی از آنان به آرزویی محال تبدیل خواهد شد. اما عیب آن همان حجاب معاصرت است. از فرط نزدیکی به پدیده، بزرگیاش را آنگونه که شایسته است، درک نمیکنیم.
امروز وقتی نام قرارداد ترکمنچای به میان میآید هر ایرانی - فارغ از قومیت و دین و گرایش سیاسی- احساس حقارت و عصبانیت میکند. قراردادی که پس از شکست در جنگ نظامی به ایرانِ آن روز تحمیل شد و بخشهایی از خاک کشور را برای همیشه از آن جدا کرد. اما نام و یاد هشت سال دفاع مقدس برای نسلهای آینده توأم با افتخار و احساس غرور خواهد بود.
ایران در وضعیتی آشفته - که طبیعی اوایل هر انقلابی است- و با دستان خالی مقابل نه تنها رژیم بعثی عراق بلکه در مقابل تمام ابرقدرتهای دنیا ایستاد و مقاومت کرد. ظاهر ماجرا جنگ عراق علیه جمهوری اسلامی ایران بود اما در واقع جنگی جهانی را تجربه میکردیم. هر دو ابرقدرت بلوک غرب و شرق از صدام حمایت عملی - تسلیحاتی، اطلاعاتی، مالی و تبلیغاتی- میکردند و در پایان جنگ در اردوگاههای اسرای جنگی ما از حدود 40 کشور دنیا اسیر داشتیم!
بیشک هنوز بسیاری از ابعاد این جنگ طولانی روشن نشده است، چرا که بخشی از ماجرا در اختیار طرفهای دیگر ماجراست و آنان تمایلی ندارند حمایتهای بیدریغ خود از رژیم بعثی را حالا حالاها فاش کنند.
جنگ گنجی است که باید از ابعاد مختلف آن را کاوید و استخراج کرد. مهمترین عنصر این گنج، عنصر انسانی است. این انسانها بودند که با منش و روش خود این حماسه بزرگ را رقم زدند. کسانی که در عصر حاضر که عصر فایده و لذت و سود بیشتر است، دریچههای جدیدی به روی بشریت گشودند و از جنگ که در تعریف عادی و متداول آن چیزی جز کشتار و خونریزی و به دست آوردن پیروزی مادی یا شکست نبود، ساحتی جدید به نمایش گذاشتند. ساحتی که گوشههایی از آن را شهید سیدمرتضی آوینی به زیبایی در مجموعه بینظیر روایت فتح به تصویر کشید و در تاریخ ثبت کرد.
آذرماه سال 60 در پی آزادسازی بستان در عملیات طریقالقدس، حضرت امام(ره) پیام تاملبرانگیزی صادر کردند و فرمودند؛ «اتکاء به مسلسل و تانک و غفلت از خداوند قادر و جنود الهی، انسانها را به ورطۀ هلاکت و فضاحت میکشاند... مردم ایران و ارتش و سپاه و بسیج و سایر قوای نظامی و غیرنظامی برای حفظ اسلام و کشور اسلامی و رسیدن به لقاءالله دفاع میکنند و فرق است بین این عزیزان و آن گولخوردگان که برای مقاصد پلید آمریکا و وابستگان آن به جنگ بر ضد اسلام و قرآن مجید برخاستهاند.
آنچه برای اینجانب غرورانگیز و افتخارآفرین است روحیه بزرگ و قلوب سرشار از ایمان و اخلاص و روح شهادتطلبی این عزیزان که سربازان حقیقی ولیاللهالاعظم ارواحنا فداه هستند میباشند و این است فتحالفتوح. من به ملت ایران و به فرماندهان شجاع قبل از آنکه پیروزی شرافتمندانه و بزرگ خوزستان را تبریک بگویم، وجود چنین رزمندگانی که از دو جبهه معنوی و صوری و ظاهر و باطن از امتحان سرافراز بیرون آمدهاند، تبریک میگویم.»
چشم ملکوتی حضرت روحالله فراتر از خاک را میبیند و با ژرفاندیشی و ظرافتی بینظیر، فتحالفتوح اصلی و واقعی را وجود چنین رزمندگانی که اغلب آنها جوان بودند، میداند. نسل جوانی که انقلاب اسلامی را رقم زدند و وقتی شیپور جنگ نواخته شد، با دست خالی تا پای جان بر سر آرمانهای خود ایستاد.
آنجایی که در طول این چهار دهه بر دشمن غدار غلبه کردیم و شیرینی نصرت را چشیدیم –که بسیار هم بوده است- محصول چنین نگاهی بود و آنجا که به دستانداز افتادهایم و شکستی خوردهایم معلول غفلت از خدا و اتکا به اسباب زمینی بوده است.
در حالی که ما باید تمام سعی و همت خود را برای کشف و معرفی ساحت ملکوتی و فرامادی جنگ به کار بندیم، دشمن درصدد است روایت جعلی و تحریفی خود از آن دوران را ارائه کرده و بسط دهد. روایتی که از چرایی و زمینه جنگ دست به تحریف و جعل میزند تا نحوه ادامه و پایان و نتیجه آن. این روایت جعلی سعی دارد هشت سال دفاع مقدس را که موجب افتخار و سربلندی همیشه این مردم و سرزمین است، دورانی خالی از عظمت و افتخار جلوه دهد که سیاهی بر سراسر آن سایه افکنده، موجب پشیمانی است و باید از آن عبرت گرفت. مکمل این روایت جعلی از دفاع مقدس، معرفی و تبلیغ فتح الفتوحهای جعلی و قهرمانان قلابی است.
یکی از وظایف امروز ما مقابله با این جریان تحریفی است و بهترین و موثرترین ابزار در این زمینه هنر است. یکی از جذابترین و پرمخاطبترین ژانرهای ادبی و سینمایی، ادبیات و سینمای جنگ است. هنوز برای دو جنگ جهانی رمان مینویسند و فیلم میسازند. برای جنگهایی که قداستی نداشت و از لطایف انسانی نیز تهی بود. آمریکاییها حتی از این نیز فراتر رفته و دو جنگ متجاوزانه علیه افغانستان و عراق را هم که چیزی جز کشتار مردم بیگناه این دو کشور و شکست خفت بار برای خودشان دستاورد دیگری نداشت، با ابزار هنر چنان انسانی و افتخارآمیز روایت میکنند که 180 درجه با واقعیات تفاوت دارد.
اما هشت سال جنگ تحمیلی مملو از قداستها و لطافتهاست. رگههایی از طلای ناب در میان خاک و آتش و خون که استخراج آن دل دردمند و دست ظریف هنرمندان را میطلبد. هفته دفاع مقدس فرصتی برای یادآوری آن دوران پرافتخار است. دورانی که فقط تاریخ نیست و به شدت برای وضعیت امروز کشور نیز حرف برای گفتن دارد. چرا که امروز نیز ما دچار جنگی تمام عیاریم و تنها میدان و ابزار آن تغییر کرده است. ماهیت و اهداف آن با جنگ تحمیلی تفاوتی ندارد. با درسهای دوران دفاع مقدس از جنگ امروز نیز میتوان سربلند بیرون آمد و فتحالفتوحهای واقعی آفرید، نه از آن قلابیهایی که با تصمیم کسی آن سوی دنیا دود شده و هوا رود!
محمد صرفی