1- اتفاقات این روزهای لبنان را باید در ظرفی بزرگتر و در متن تحولات منطقه غرب آسیا دید. این رویکرد، به تحلیلگران کمک میکند تا از عملیات فریب دشمن مصون بمانند. گزاره اصلی این است که موازنه قدرت در منطقه، در مقایسه با سده گذشته و حتی 10- 15 سال اخیر، با تغییرات جدی مواجه شده و عملیات چتربازانه غرب برای قبضه قدرت، تقریبا امری نزدیک به محال شده است. این سخن بدان معنا نیست که استعمارگران، نقشههای پیچیده و خطرناک نمیکشند و باید از تحرکات آنها چشم پوشید. اتفاقا باید حزم و تدبیر و مجاهدت را دوچندان کرد. اما ضمنا مراقب بود تا در تله بزرگنمایی جریان غربگرا و کتمان توانمندیهای جبهه مقاومت گرفتار نشد.
اخبار سیاسی- 2- غربیها در قرن گذشته و حتی دو دهه قبل، با کودتا و یا جنگهای کوتاه چند روزه و یک هفتهای، تکلیف ایران و عراق و فلسطین و سوریه و لبنان و مصر و اردن را یکسره میکردند. اما حالا در پس شکست در جنگهای افغانستان و عراق و سوریه و لبنان و فلسطین و یمن، مجبورند در کنار جنایتهای همیشگی، تن به پیچیدگیهای شطرنج سیاست بدهند و غالباً هم ببازند. در واقع بخشهای مهمی از منطقه، از وضعیت مستعمره که غربیها برای آن حاکم میگماشتند، خارج شده است. آخرین بار آمریکاییها در عراق فرماندار نظامی گماشتند اما با رای مردم، تحقیر شدند.
3- آمریکا و متحدانش پس از شکست در دو جنگ مستقیم و نیابتی، از تابستان سال گذشته، آشوبهای خشونت باری را در پوشش اعتراضات اقتصادی در عراق و لبنان تدارک کردند. آنها سپس کوشیدند آشوب را به داخل ایران گسترش دهند. یک مشخصه این اغتشاشات در منطقه، بزرگنمایی تحرکات اقلیت خشونتطلب و اوباش برای عملیات «مردمربایی» و جازدن خشونتطلبان رادیکال بهعنوان «اکثریت مردم» است. سوگیری این پروژه، کاملاً تروریستی و رعبافکنانه است؛ شبیه کاری که با داعش در عراق و سوریه و با فالانژیستها در لبنان انجام دادند؛ شبیه عملیات ناکام گروهکها در اوایل دهه شصت در ایران. این پروژه با ایراد ضربه و شوک، نفوذ دادن مزدوران در صف معترضان، ارتکاب رفتارهای خشونتبار و رعبافکنانه برای مجبور کردن دولت مستقر به کنارهگیری، ایجاد بنبست در راه تشکیل دولت، و حاکم کردن بیثباتی و هرج و مرج است تا سپس در صورت امکان، مسیر مداخله خارجی فراهم شود. این سناریو به شکل نصف و نیمه در عراق به اجرا درآمد اما گروههای عضو ائتلاف مقاومت و نمایندگان آنها در پارلمان بهطور نسبی توانستند بر مشکل فائق شوند و ضمن تشکیل دولت موقت، آتش فتنه را فرو بنشانند و راه را برای انتخابات پارلمانی در چند ماه آینده و تشکیل دولت جدید هموار کنند.
4- در ماجرای لبنان، اگر در انتقال 2750 تن نیترات آمونیوم به بندر بیروت شک نکنیم، دپوی آن برای پنج سال و سپس انفجار آن که 200 کشته و 6 هزار مجروح بر جای گذاشت، حتما شکبرانگیز است. مواضع تحریکآمیز ترامپ و ماکرون و همچنین سعد حریری و برخی محافل غربگرا، این گمانه را که نقشه آشوب از مدتها قبل بازسازی شده بود، تقویت میکند. وگرنه دلیلی ندارد متهمان زنجیره «جنگ و تحریم و خیانت و فساد و ناکارآمدی بوروکراتیک» در لبنان، بلافاصله معرکه بگیرند و رئیسجمهور فرانسه در رفتاری غیردیپلماتیک دعوت به اعتراض خیابانی کند! لبنان سالها مستعمره فرانسه بود و پس از استقلال هم، دولت غالباً در اختیار غربگرایان بوده که حاصل آن، فساد و ناکارآمدی موجود است. درباره انفجار اخیر هم، رئیس اداره گمرک لبنان گفت «آژانسهای امنیتی لبنان بارها خطر انفجار مواد محترقه در بندر بیروت را به کابینه حریری یادآور شده بودند اما آنها واکنشی نشان ندادند».
5- آشوب در لبنان به اواخر مهرماه سال گذشته برمیگردد که در پی سوءمدیریت دولت سعد حریری و اعتراضات پدید آمده، برخی اضلاع طیف غربگرای 14 مارس تلاش کردند بیثباتی سیاسی ایجاد کنند. آن نقشه خائنانه با درایت دبیرکل حزبالله ناکام ماند. طیف غربگرا هرچند متهم اول فساد و ناکارآمدی دولت لبنان هستند، کوشیدند در آتش بیثباتی در کف خیابان بدمند. اما سید حسن نصرالله به جای گروکشی و موجسواری، آب بر آتش فتنه ریخت و گفت «باید با مسئولیتپذیری سخن گفت. همه باید در برابر شرایط خطیر کشور مسئولیتپذیر باشند. برخی میخواهند از مسئولیت شانه خالی کنند. این، نشانه عدم وجود عرق ملی و ارزشهای اخلاقی و انسانی در قبال سرنوشت مردم است... شایسته نیست برخی که در همه دولت ها حضور داشتند؛ اکنون سوار بر موج شده و مطالبه مبارزه با فساد کنند. با بحران جدی درخصوص عدم اعتماد مردم به مسئولان مواجه هستیم. از کنارهگیری دولت حمایت نمیکنیم و دلیل آن هم این است که امکان ندارد دولت جدید طی یک سال تشکیل شود. اگر وقت آن برسد که حزبالله به خیابان بیاید، ما را در خیابان خواهید دید و همه معادلات تغییر خواهد کرد. آن وقت تا زمانی که اهداف محقق نشود، تجمعات را ترک نمیکنیم».
6- اما در آن شرایط، سعد حریری برای چندمینبار خیانت کرد و به مثابه یک مهره سوخته و تاریخ مصرف گذشته، تحت فشار خارجی، از نخستوزیری استعفا داد. او سه سال قبل هم در جریان سفر به ریاض، در اثر رفتار تحقیرآمیز مقامات سعودی و بازداشت یازده ساعته، بیانیه استعفا را در پایتخت عربستان قرائت کرده بود! حریری ۱۸ روز بعد در حالی که دو فرزندش همچنان در گروگان سعودیها بودند، به فرانسه رفت و پس از ملاقات با ماکرون، به لبنان بازگشت. حریری متولد عربستان است و تا سال 2005 که پدرش ترور شد، در عربستان اقامت داشت و بخشی از کارهای بازرگانی پدرش را اداره میکرد. او دارای تابعیت سعودی و فرانسوی است. ویکی لیکس چند سال قبل، سندی را که جفری فلتمن سفیر وقت آمریکا به وزارت خارجه فرستاده بود، منتشر کرد. این سند نشان می داد حریری به مواد مخدر اعتیاد دارد و همین باعث اضطراب و عدم تمرکز وی میشود. نیویورکتایمز هم سال ۲۰۱۳ فاش کرد حریری برای رابطه با یک مدل آفریقایی، ۱۵/۳ میلیون دلار پرداخته است. فردی با این مختصات، برای سالها نخستوزیر لبنان بود و همین موجب تعمیق فساد و ناکارآمدیهایی شد که حالا خود او معترض آنهاست!
7- اواخر آذرماه 1398، پس از استعفای حریری، حسان دیاب با 69 رأی نمایندگان پارلمان، مأمور تشکیل کابینه جدید شد. (اکثریت 128 کرسی پارلمان لبنان در اختیار حزبالله و متحدینش است که در انتخابات 2018 انتخاب شدهاند). همان زمان، حزب القوات اللبنانیه وابسته به جعجع، در کنار جریان «المستقبل» سعد حریری» و «التقدمی الاشتراکی» ولید جنبلاط اعلام کردند در دولت جدید مشارکت نمیکنند. 8 ماه بعد، طیف مذکور به نمایندگی از غرب، خواستار استعفای دولت دیاب شدهاند و حال آنکه حتی در این صورت نیز، با توجه به اکثریت پارلمانی ائتلاف مقاومت، غربگرایان نمیتوانند موفقیتی کسب کنند؛ بنابراین در ادامه نمایش پایبندی به دموکراسی برای انحلال پارلمان هم فشار میآورند؛ نمایش کامل دموکرات بودن غربگرایان! گفتنی است نامزد سال گذشته این طیف و آمریکا، نواف سلام بود که بیشتر از 14 رای را در مقابل 69 رای حسن دیاب کسب نکرد. جریان دستنشانده غرب، در لبنان نیز مثل عراق، مشکل اکثریت پارلمانی را دارد و در واقع بهخاطر خیانتهایش، نفوذ سابق را از دست داده و در اقلیت مردمی قرار گرفته است. این طیف در چند روز گذشته ضمن راهاندازی تحرکات چند هزار نفره خیابانی و حمله به پارلمان و اشغال برخی وزارتخانهها، تصویری کامل از رفتار فالانژیستی را به نمایش گذاشتند.
8- آشوب اخیر لبنان پس از اعلام حمایت سفارت آمریکا و اظهارات تحریکآمیز رئیسجمهور فرانسه شدت گرفت. در آبرومندی ماکرون همین بس که ماهها سرگرم سرکوب بیسابقه معترضان فرانسوی بود و حالا نگران مردم لبنان شده. انگار بالماسکه است و میتوان با لباس مبدل، خود را آدم دیگری
جا زد. فرانسه در دوره ریاست ماکرون، بدترین شرایط اقتصادی، نارضایتی و طغیان اجتماعی، و بیثباتی سیاسی چند دهه اخیر را سپری کرده است. دست بر قضا آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز شاهد بیسابقهترین از هم گسیختگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هستند تا جایی که مدیریت ترامپ از سوی سارکوزی (رئیسجمهور اسبق فرانسه) بهعنوان «نشانه وخامت حال غرب
و نه علت آن» ارزیابی شد. در کنار آشوبزدگی آمریکا و فرانسه، آشفتگی در رژیم صهیونیستی باعث شده ظرف یک سال و نیم اخیر، سه بار پارلمان و کابینه منحل و انتخابات پارلمانی زودهنگام برگزار شود. تلآویو و برخی مناطق دیگر ماههاست شاهد آشوب و اعتراضات خیابانی گسترده است. بیتردید بخشی از این پریشانی، حاصل کمانه کردن نقشههای غرب در منطقه غرب آسیاست. ناکامیهای آمریکا با شکست در پروژه فشار حداکثری به ایران، وارد مرحله تازهای شده و برکناری برایان هوک مدیر گروه اقدام علیه ایران، نشانهای جدید از آن است.
9- در مواجهه با دشمنان عنود جبهه مقاومت، یک نکته مهم راهبردی وجود دارد. اگر دشمن جنگ رویارو کرد، باید جنگ رویارو کرد اما اگر تروریسم و خرابکاری اقتصادی- امنیتی پیشه کردند، طبعا باید مشابه همین شیوه را علیه امنیت و شریانهای اقتصادی و امنیتی آنها به کار گرفت. این رهنمود راهبردی امام خمینی است که فرمود «امروز با جمود و سکون و سکوت باید مبارزه کرد و شور و حال حرکت انقلاب را پا برجا داشت. همه باید بدانند که غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامیتان- به خیال خام خودشان- بیرون نبرند، آرام نخواهند نشست. نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور، همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید، لحظهای آرامتان نمیگذارند».
(صحیفه امام، ج۲۱، صفحات 326 تا ۳۲۹).
محمد ایمانی