1- «کرونا» چند ماهی است، تمام کشورهای دنیا را با کمی بالا و پایین، «درگیر» بحرانهای پیچیده و بعضا بیسابقهای کرده است. مدیریتخواندهها میگویند، در شرایط بحرانی بهتر میتوان، عیار مدیر را سنجید. این ویروس ریز اما، علاوه بر سنجش عیار مدیران کشورها، جان، مال، حیثیت، امنیت (جانی و روانی)، شغل، سلامت و حتی تمدن و ارزشهای کشورهای مدعی را مقابل دیدگان تمام دنیا، به «محک» گذاشته است. شاید اگر یک سال پیش گفته میشد، یک ویروس از راه رسیده و تمدن و اقتصاد و پرستیژ غرب را به چالش میکشد، گوینده را «متوهم» فرض کرده و او را لایق دادن پاسخ هم نمیدانستیم. امروز اما وقتی «نیویورک تایمز» یکی از مشهورترین رسانههای آمریکایی تیتر میزند: We’re Going Down, Down, Down, Down (ماداریم سقوط، سقوط، سقوط، سقوط میکنیم)، یا وقتی «جوزف نای»، دانشمند آمریکایی علوم سیاسی و یکی از بنیانگذاران نظریه «نئولیبرالیسم» در روابط بینالملل در سایت معتبر Project Syndicate ضمن تصریح بر اینکه، «نظم بینالمللی لیبرالی»
رو به زوال است، به تشریح «نظم جدید» میپردازد، یا «ریچاردهاس»، رئیس شورای روابط خارجی آمریکا در
«فارین افرز» مینویسد، «کرونا افول قدرت آمریکا را سرعت میبخشد»، یا رویترز به نقل از مقامات آمریکایی مینویسد، آمریکا وارد بزرگترین رکود اقتصادی خود در 90 سال اخیر شد، یعنی این ویروس، بزرگتر و قدرتمندتر از آن نامش است!
«خسارتهای بزرگ» اقتصادی، یکی از تبعات سنگین این «ویروس کوچک» بوده که گزارشهای منتشرشده نشان میدهد، بزرگترین اقتصادهای دنیا را نیز به خاک سیاه نشانده است. این ویروس بنابر اعلام منابع رسمی در آمریکا شمار بیکاران در این کشور را به بیش از 50 میلیون نفر و شمار کسانی را که غذای کافی برای خوردن ندارند به 30 میلیون نفر (بر اساس برخی گزارشها تا 41 میلیون نفر) رسانده و اگر اوضاع به همین شکلی که هست پیش برود، این ویروس 28 میلیون نفر را هم آواره کوچه و خیابان و «کارتنخواب» خواهد کرد چرا که بسیاری از مردم این کشور دیگر قادر به پرداخت اجارهبها نخواهند بود (بیزینس اینسایدر).
2- پیش از این در همین ستون طی یادداشتی به تبعات اقتصادی این ویروس و اینکه کرونا چگونه قدرتهای بزرگ اقتصادی را به زانو در آورده مفصل پرداختیم. اینجا قصد تکرار آن را نداشتیم. اما آنچه باعث تکرار این موضوع در این یادداشت شد، واکنشهای برخی جریانهای سیاسی نزدیک به دولت محترم در این باره است. میگویند، چرا مینویسید، کرونا بیش از 50میلیون آمریکایی را بیکار کرده، 41 میلیون آمریکایی را محتاج دریافت غذا و میلیونها نفر را هم با خطر کارتنخوابی روبهرو کرده است؟ چرا درباره بیکاری در ایران نمینویسید؟ و.... در این باره گفتنیهایی هست. بخوانید:
الف- درباره وضعیت بیکاری در کشور و مشکلات اقتصادی، هم ما مینویسیم و هم دشمنان ما، با کلی آب و تاب دروغین مینویسند. رجوع به تیترها و گزارشهای رسانهای داخلی، کارسختی نیست.
ب- طیفی که چنین مواضعی میگیرند، «غالبا» همان طیفی هستند که عامل وضع موجودند! یعنی با تبلیغ و بزک نقشه راهی که طی 7 سال گذشته طی شده، به هشدارها بیتوجهی کرده
و منتقدان را به باد سخره میگرفتند. قیمت پراید را از 16 میلیون و پانصد هزار تومان به 90 میلیون تومان، سکه را از یک میلیون به 11 میلیون تومان، دلار را از 3000 تومان به 22 هزار تومان و مسکن در تهران را از میانگین متری 3 میلیون تومان به 21 میلیون تومان رساندهاند! لذا این طیف اگر اجازه داشته باشند انتقادی هم بکنند، باید در صف آخر منتقدین بایستند!
ج- روانشناسان میگویند، وقتی مصیبت همهگیر میشود، تحمل آن هم راحتتر است. مثلا تصور کنید زلزلهای آمده و خانه همه ویران شده است. حال خود را در چنین شرایطی مقایسه کنید با وقتی که به فرض، زلزلهای میآید و فقط خانه شما ویران میشود! انتشار چنین اخباری، سوای از اینکه «اطلاعرسانی» است، میتواند تحمل شرایطی را که همین طیف عامل آنند کمی راحتتر کند.
د- لااقل بخشی از این مشکلات اقتصادی کشور، به دلیل تحریمهای ظالمانهای است که به گفته مقامات آمریکایی، اگر علیه هر کشور دیگری وضع شده بود، دوام نمیآورد. کشور یا کشورهایی که، بخشی از مشکلات داخلیمان زیر سر آنهاست، تحریممان میکنند، به سایر کشورها برای عدم همکاری با ایران فشار وارد میکنند، در سرتاسر دنیا نیروی نظامی مستقر کرده ودر امور داخلی همه کشورها مداخله میکند، اموال کشورمان را مصادره میکنند، دانشمندان و قهرمانان ملیمان را بزدلانه ترورمیکنند، از توافقات بینالمللی مثل آب خوردن خارج میشوند، میگویند: «کشورها یا با ما هستند یا علیه ما»، جلویدوربینهای تلویزیونی میگویند «باید به مردم ایران گرسنگی داد»، انواع و اقسام تروریستهای وحشی و آدمکش مثل داعش و تندر را تربیت کرده و به جان و مال و ناموس مردم میاندازند و.... اگر تضعیف شوند، بخش زیادی از مشکلات اقتصادی که این طیف نام میبرند، دیگر وجود نخواهند داشت!
ه- وقتی همه ببینیم آمریکا یا آن کشور غربی یا شرقی مدعی، گرفتار انواع و اقسام بحرانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی است و مردم برای گرفتن یک وعده غذای گرم، ساعتها در صفهای طولانی به انتظار مینشینند، دیگر به آن کشور امید نمیبندیم. ناامید بودن که همیشه بد نیست. با سانسور کردن چنین اخبار مهمی، ممکن است دچار توهم هم شویم. مثلا فکر کنیم، با نزدیک شدن به فلان کشور پیشرفته و بدون بحران! غربی یا دور شدن از بهمان کشور شرقی، میتوانیم برای جوانان ایرانی شغل ایجاد کنیم. مگر آن مقام محترم در دیدار با امانوئل ماکرون نگفت: «رئیسجمهور فرانسه در نشست خبری به صراحت اعلام کرد که یکی از اهداف ما در ایجاد رابطه با ایران اشتغال جوانان ایرانی است»؟ ناامیدی از اینکه، از خارج مدیر بیاید و مشکلات ما را حل کند، باعث توجه ما به ظرفیتهای عظیم داخلی هم میشود. باعث تحرک، تلاش، یافتن راهحلهای دیگر و در نتیجه خروج از وضعیتی که (لااقل بخشی از آن) حاصل امید بستن به خارج است، میشود. برجام مگر کشور را 7 سال معطل خود نکرد؟ اینکه گاهی حس میکنیم، برخی مسئولین دولتی دست روی دست گذاشته و کاری نمیکنند، شاید به این دلیل است که، همه تخممرغهای خود را در سبد برجام گذاشته بودند تا خارجیها بیایند و رونقی به اقتصاد کشور دهند و به همین دلیل هم، هیچ برنامه جایگزینی برای زمانی که حریف زیر تعهداتش زد (Plan B) تدارک ندیدهاند. دولت واقعا به برجام امید بسته بود! نبسته بود؟!
و- شاید-تاکید میشود- شاید دلیل بخشی از این جریانهای سیاسی-که خود را طرفدار گردش آزاد اطلاعات هم معرفی میکنند- از درخواست برای سانسور اخبار گرفتاریهای دشمن این است که، دلباخته آن کشور یا حتی حقوقبگیر آنها هستند. برای این احتمال یک دلیل قوی هست و آن اینکه، مواضعی که غالبا در چنین شرایطی میگیرند، با مواضع دشمن، «مو» نمیزند. بارها رسانههای فارسی و غیر فارسیزبان دشمن اعلام کردهاند، رسانههای ایرانی به جای پرداختن به وضعیت کرونا در مثلا انگلیس، بهتر است به وضعیت کرونا در کشور خود بپردازند. این موضع چه تفاوتی با موضع اصلاحطلبانی دارد که میگویند، کیهان چرا در صفحه اول خود نوشته، آمریکا 50 میلیون بیکار دارد؟!
تا کنون، راجع به بحرانهای پیچیدهای که به گفته استراتژیستهای غربی، ممکن است آمریکا و دشمنان ایران را غرق کند، زیاد نوشتهایم همانطور که راجع به خطاهایی که برخی از این طیف، باعث و بانی آنها هستند و نان برخی از مردم عزیز کشور را آجر کردهاند، زیاد نوشتهایم. اگر عمری باشد
از این به بعد هم خواهیم نوشت...
جعفر بلوری