هرروز گروه را چک میکردم تا از وضعیت عزیزی که او را ندیده بودم ولی با تعریف و تمجید دوستانش دیگر من هم دوستدار او شده بودم، مطلع شوم؛ اما بالاخره آن خبر تلخ درج شد؛ «روحالله رجایی سردبیر روزنامه جام جم آسمانی شد.»
از روزی که خبر کرونایی شدنش رسانهای شد تا روزی که راه آسمان را در پیش گرفت یک هفته بیشتر طول نکشید تا خانواده بزرگوار، دوستان و همکارانش را داغدار کند. جوان پرانرژی و بامعرفت دیروز، امروز در جوار خاک سرد، آرام گرفت تا برای رفقا دردی جانکاه را به یادگار بگذارد.
دوستان روحالله در این یک هفته بهاندازه یکعمر رفاقت، سنگ تمام گذاشتند؛ از قربانی و نذر تنور نان و صدقه تا روضه و قرآن و مناجات، ولی اجل رسیده بود و تأخیر جایز نبود. سخت است گفتنش اما برای روحالله که محب اهلبیت علیهمالسلام بود، خوب شد؛ منوی باز در اختیار اوست؛ عرفه را عرفات باشد یا بینالحرمین؛ عاشورا کربلا باشد یا ... اما نه؛ گفته بود عاشورا نمیخواهم کربلا باشم؛ نمیتوانم حق عاشورا را ادا کنم؛ برای ما همان به که اربعین پای پیاده عرض ادب کنیم و از محضر پدر امت بهسوی سالار شهیدان، موکب به موکب با نوای میثم و دیگر نوحههای عربی حرکت کنیم.
خب روحالله خیالش از اربعین راحت شد؛ راستی دلش برای زینبیه هم تنگشده بوده؛ حالا روح خدا پر میکشد به هر آن کجا که دل مالامال از محبت آلالله او میخواهد.
اسم روحالله رجایی در مجازی «بنده خدا» بود؛ و چه خوب بندهای بود برای خدا و بهخاطر همین بندگی خدا، محبتش به دل خلق خدا نشسته بود.
ان الذین آمنوا و عملواالصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا.
رفتن روحالله هم درد داشت هم درس؛ یک نفر در عالم رسانه که معمولا پر از حواشی و تلخی و تندی است، آنچنان خوب مانده و خود را در محضر خدا دیده که جماعتی را با سفرش، داغدار کرده؛ عجیبتر اینکه، برخی افراد مثل بنده حتی او را ندیده بودند اما برای روحالله گریه کردند و غصهدار شدند.
برای روح الله عزیز، غفران الهی و آمرزش و برای خانواده گرانقدر و دوستانش صبر جزیل از درگاه حقتعالی مسئلت میکنم و امیدوارم در ایام شهادت حضرت جوادالائمه علیهالسلام، روحش مورد لطف و عنایت این امام همام قرار گیرد و سه دستهگل او تحت عنایت حضرت ولیعصر (عج) باشند. انشاءالله