قاسم جعفری عضو هیات علمی دانشگاه طی یادداشتی درباره یادداشت اخیر موسوی خوئینیها نوشت: جناب آقای خوئینیها! انگار تازگی ها فرصتی شده است تا به میان مردم هم سری بزنید! اما وضع اقتصادی و معیشتی مردم خیلی زودتر از این که شما دست به قلم شوید، دچار بحران شده است. آن روز که غرب باوران در دولت اصلاحات مورد حمایت شما انواع فسد فود و مک دونالد با طعم توسعه سیاسی را رسالت اصلی خود می دانستند و به صراحت می گفتند ما قول اقتصادی به مردم نداده ایم خشت کج این بنیان را نهادید. دولت یازدهم با تلاش شماها و مرحوم سردار سازندگی و دولت دوازدهم با شعار " تکرار می کنم " که همه می دانند از بغض رییسی بود نه حب به شیخ دیپلمات ، شکل گرفت.
اخبار سیاسی- متن این یادداشت به شرح زیر است:
چند ملاحظه درباره نامه خوئینی ها به رهبر انقلاب :
1- اولا نوشتن نامه یا خطاب قرار دادن حاکم اسلامی اشکال شرعی ندارد. " باب النصیحه لائمه المسلمین " در میراث فقهی ما شاهد این ادعاست. امام راحل ره در جایی می فرماید امروز نقد بلکه تخطئه یک موهبت الهی است. رهبری معظم انقلاب هم بارها از انتقاد استقبال کردند.
2- البته این نامه نگاری یا مخاطب نقد قرار دادن و هر اسمی که بر آن می گذارند باید تابع آدابی باشد. چون شعاع اثرات مثبت یا منفی چنین کاری به گستردگی دایره نفوذ حکومت وسیع خواهد بود. مثلا خیرخواهی اولا باید در مغیب و پنهانی باشد و در مراحل بعد چنانچه تدارک مصلحتی اعظم یادفع مفسده ای اعظم از امت و کیان حاکمیت دینی در میان بود آشکار شود.
3- این مخاطبه باید حاوی پیامی روشن توام با ارایه راه حل و یا به اصطلاح ارائه طریق در جهت احیاء یک معروف یا اماته منکر باشد.
4- چنانچه امام راحل ره بارها می فرمود مرز میان نقد و تخریب مراعات شود. به عبارتی برونداد عمل فرد به جای ایصال نفع به جامعه اسلامی آب به آسیاب دشمنان نریزد. یاد تجربه تلخ اظهارات و نامه نگاری های قائم مقام رهبری با ولی امر جامعه در دهه اول انقلاب هنوز دل ها و خاطرها را مکدر می سازد.
5- اما صرف نظر از این نکات کلی و در عین حال ضروری نگاه اختصاصی به نامه مزبور هم ملاحظاتی را به ذهن می آورد.
جناب آقای خوئینیها! انگار تازگی ها فرصتی شده است تا به میان مردم هم سری بزنید! وضع اقتصادی و معیشتی مردم خیلی زودتر از این که شما دست به قلم شوید دچار بحران شده است. آن روز که غرب باوران در دولت اصلاحات مورد حمایت شما انواع فسد فود و مک دونالد با طعم توسعه سیاسی را رسالت اصلی خود می دانستند و به صراحت می گفتند ما قول اقتصادی به مردم نداده ایم خشت کج این بنیان را نهادید. دولت یازدهم با تلاش شماها و مرحوم سردار سازندگی و دولت دوازدهم با شعار " تکرار می کنم " که همه می دانند از بغض رییسی بود نه حب به شیخ دیپلمات ، شکل گرفت. دولتی که با دل دادن به غرب و دخیل بستن به آستان کدخدا در مقوله اقتصاد بدترین احوال ممکن را رقم زد ( رکود تورمی )؛ با تصمیمات اشتباه ده ها میلیارد دلار را به بیگانگان و رانت خواران ارزانی نمود.
مثلا انتخاب نابجای یک وزیر که نامش در قرارداد کرسنت و این که دعوای حقوقی مطرح در مرجع بین المللی به نفع کدام طرف تمام شود پاشنه آشیل بود باعث شد بنا اختلاف روایات ۱۸ تا ۳۵ میلیارد دلار زیان حاصل شود . به اسم ارز ۴۲۰۰ تومانی چه فاجعه ای که اتفاق نیفتاد ! ده ها تن طلا در فستیبال سکه پاشان حضرات از خزانه ملت رخت بربست !
تنها یک تصمیم اجرایی اشتباه از جانب دولت به اسم افزایش سوخت بنزین قریب به ۵۰ هزار میلیارد تومان خسارت در بر داشت . این البته جدای از جان های فراوانی است که برای ایجاد فتنه توسط نیروهای خائن و اموزش دیده دشمن قربانی شدند تا یک رودر رویی داخلی و فرایند متلاشی شدن از درون به زعم آنان شکل بگیرد. راستی آقای خوئینی ها آن روز که دوست عزیزت جناب روحانی لبخند می زد و می گفت من هم مثل شما ظهر جمعه از قیمت بنزین مطلع شدم چرا دست به قلم نشدید؟!
وقتی به دولت مورد تایید جنابعالی و همفکرانتان دلسوزانه گفته می شد چرا یارانه دهک های بالا را برابر تبصره مربوطه در لایحه بودجه به نفع رونق تولید، اشتغال و ازدواج جوانان قطع نمی کنید در ظاهر اظهار عجز از شناسایی و در واقع دلگیر نشدن پولدارها بهانه ای بود که می تراشیدند چرا به عنوان یک عالم روحانی بر سر آنان فریاد نزدید ؟ آنوقت که مبارزه با فساد اقتصادی جدی آعاز شد و جناب روحانی در تریبون های عمومی بانگ برمی آورد که با بگیر و ببند کار پیش نمی رود امثال شما با چه حجتی سکوت کردید؟
دولت مورد حمایت شما تمام ساختارهای مبارزه با تحریم را سخاوتمندانه منحل کرد و کار دشمن را برای اثرگذاری بیشتر تحریم ها بسیار تسهیل نمود آیا شما با آن همه فراست و سابقه متوجه این معنا نبودید ؟ خود در اول نامه معترفید کانال هایی در اختیار دارید که از طریق ان هم می بینید همه می شنوید و هم گزارش ها را می خوانید ! راستی منصفانه بفرمایید سهم شما و همفکرانتان در به عمل آمدن چنین آش شله قلم کاری چقدر است؟
6- آقای خوئینی ها ! سرآغاز تحریمهای فلج کننده و تردی اوضاع اقتصادی فتنه سیاه ۱۳۸۸ است؛ شمایان که بر آتش آن فاجعه مولمه بنزین می پاشیدید و نصائح تمام دلسوزان نظام و حتی رهبری معظم را نادیده گرفتید حال با کدام استدلال راس نظام را مقصر بلامنازع شرایط بد اقتصادی معرفی می کنید؟!
7- علی ع می فرماید؛ " فلیلزم کل بیته و لایلم لائم الا نفسه " خوب است هر فرد و حزب و گروهی به خانه درون مراجعه کند و به نقد خویش بپردازد. آقای خوئینی، قطعا از قاعده "من له الغنم فعلیه الغرم " مطلعند. نمی شود یک گروه و جناحی در همه دستاوردها سهم اصلی را مال خود بدانند و خویش را تنها میراث دار راه و خط امام بنامند در تمام انتخابات و انتصابات و کسب جایگاه ها و تحصیل فرصت ها برای خود، اقربا و هم مسلکان تلاش کنند و در اقناع افکار عمومی برای تصدی مسوولیت ها به هر روشی تمسک کنند اما به یکباره همه قصورها و تقصیرها را بر گرده امام جامعه بگذارند و رندانه خویش را مبرا نشان دهند!
به نظر چنانچه غیر از آنچه دشمنان ظالم و هژمونی سلطه و اردوگاه شیطان و اذناب منطقه ای آن ها بر این ملت به جرم حق خواهی و عدم تسلیم در برابر اراده ظالمانه آنان تحمیل کرده اند اگر رنج و ملال و آسیب های اقتصادی، معیشتی فرهنگی اجتماعی سیاسی و.. از ناحیه بی تدبیری ها و قصور و تقصیرها و حتی به دلیل نفوذ و خیانت ها وارد شده است که- متاسفانه ملت ایران از ناحیه بر اریکه نشستن نااهلان و نامحرمان ضربات سنگینی خورده است - اما به پشتوانه اسناد سهم همفکران و هم مسلکان آقای خوئینی در این وادی بیشتر از دیگران است چون قدرت و ثروت و دولت بیش از همه در دستشان بوده است لذا دور از مروت است که به هنگام سختی شانه خالی کنند و به هشداری و افشای مرقومه ای پرونده شان را سفید و وجدان خویش را راحت سازند!
8- آقای خوئینی حرف از روش های حکمرانی متعارف و غیر متعارف به میان آورده اند که برای اهل فن یادآور مبحث حجیت علم قاضی از طرق متعارف و نامتعارف است ؛ در ادامه جمله طعن گونه ای دارند که اگر رهبری نظام معتقد است روش او ملهَم از جایی نامتعارف است که او و همفکرانش نمی فهمند پس باید جبرا زبان بربندند و به مشیئت خدایی تن دهند!
البته، این که ملت ایران در این سال ها موَید به لطف الهی بوده است و الا چگونه در برابر این همه توظئه ها و فشارهای داخلی و خارجی استوار می ماند ، حقیقتی مسلم است. اما هیچ منصفی نمی تواند ادعا کند چه در زمان قیادت امام راحل ره و چه در ظرف زعامت امام حاضر هرگز این بزرگواران مدعی نبوده اند که آنچه ما می گوییم از منبعی غیبی آمده است که دیگران جز پذیرش راه دیگری ندارند. هر دو امام انقلاب هیچوقت خود را اصول دین ندانسته اند و راه مخالفت با خویش را نبسته اند و یا برای تبرئه خود از قصور و تقصیرها هم تلاش نکرده اند . اما اینک تو گویی با درخواستی خوارج گونه روبرویند که به علی ع می گفتند و لو حکمیت را با زور بر تو تحمیل کرده ایم تو باید توبه کنی ! برجام شوم فرجام ، مصداق بارز چنین مرام سست مدعیان معاصر در این مقوله است.
9- نامه نگاری در میان همه کارها ساده ترین و کم هزینه ترین است. حال انگیزه آن چه می تواند باشد احتمالاتی هست:
۱- حمل بر صحت فعل مومن کنیم که از سر درد و دلسوزانه نوشته شده است (!)
اما أمارات و قرائن و نوع پردازش کلمات راه را بر این حسن ظن به جد می بندد.
۲- نامه انفعالی و واکنش به نامه روسای کمیسیون های مجلس یازدهم به رییس جمهور است .در واقع تو گویی حضرات به فکر افتاده اند انتقام رای مردم به نمایندگانی که سستی و بی رمقی دولتیان را برنمی تابند از رهبری بگیرند.
۳- دشمنان این روزها از پروژه تابستان داغ ۹۹ به جد حرف می زنند. بویژه که که ترامپ با همه شرایط داخلی و بین المللی و با بروز سوء تدبیر های افتضاح بارش در بحث مقابله با کرونا ، قداره بندی در ماجرای " جنبش نفس سیاهان " و..برای انتخاب مجدد نیاز به یک اقدام انتحاری دارد و خدا نکند که این نامه همچون نامه معروف بدون سلام و السلام ۱۳۸۸ اسم رمز آغاز عملیاتی جدید باشد. استقبال گسترده رسانه های استکباری و ضد انقلاب خود نشانه بدی از این پروژه توطئه آمیز است.
10 - آقای خوئینی ! اگر شما و همفکرانتان حقیقتا به فکر مردمید بدانید راه نجات مردم و در راس آن تحسین اوضاع معیشتی در گرو همدلی و ایجاد امید است. اینک طی یک بیانیه رسمی به رهبری انقلاب اعلام دارید آماده اید گذشته را جبران کنید و برای آینده کشور و حفظ میراث مادی و معنوی این دیار عریق و شهید داده اگر هم گامی برنمی دارید بار خاطر نخواهید بود.
شما هنوز فکر می کنید باید ریل عوض کرد و مقاومت را رها کرد! در عوض انبوهی می گویند به جای طرد روحیه مقاومت باید آن را تقویت کرد و نسخه شفابخش آن را برای حل مشکلات کشور در همه ابعاد به کار بست.
11- نکته آخر آن که کسی که از ولی فقیه در نظام اسلامی تمکین نکند در واقع رضایت داده است که امریکا و غرب ، وطن فروشان تروریست را باز گردانند و بر سر این مردم مسلط کنند و به دست آنان ایران عزیز و سربلند و بزرگ را به سرنوشت دولت عثمانی مبدل سازند . ای کاش برخی کتاب " صلحی که همه صلح ها را بر باد داد " خوانده بودند تا دیگر از مذاکره بی حساب و کتاب با شیاطین غربی سخن نمی گفتند.