این روزها تب انتخابات هیئت رئیسه مجلس یازدهم بالاگرفته است. تبی کاذب چراکه اساسا مسئله امروز مردم انتخاب فلان نماینده برای دبیری یا نائب رئیسی نیست وبرایشان اهمیتی ندارد. اندک امید مردم به مجلس آینده تحول و تغییر شرایط و کارآمدی قوه ای ست که قرار بوده درراس امور وناظر به اجرای قوانین باشد و امروز در پایین ترین کیفیت قرارگرفته است.
لذا باید دید این مهم ازچه مسیری قابل وقوع است.
اخبار سیاسی - سرگرم شدن به رقابت های درون جریانی نتیجه ای جز یاس و بدنامی ندارد. چگونه است که افرادی باتوسل به جریانی سیاسی و لیستی با سرلیست مشخص وارد مجلس میشوند و پس از گذشتن خرشان از پل یاغی گری میکنند؟ این روش با کدام مشی و اخلاق تقوای سیاسی قابل درک است؟
امروز که اکثریت قاطع مجلس به دست نیروهای انقلاب افتاده بزرگترین کار تحول و اصلاح است. دراین مسیر گرچه برخی در روزهای اخیر تلاش کرده اند جایگاه رییس مجلس را تنزل دهند اما ناشیانه درمسیرباطل قرارگرفته وآب به آسیاب بدخواهان ریخته اند.
رئیس مجلس اگرمهم نبود میزان نارضایتی از مجلس دهم متوجه شخص لاریجانی نمیشد. تاریخ هم درمجالس گذشته نقش رییس را اثبات میکند لذا افراط وتفریط در قبال نقش رئیس مجلس حماقت سیاسی کسانی ست که حب وبغض شخصی را وارد مصلحت مردم وکشورمیکنند.
_ چرا قالیباف؟
۱) مقبولیت عمومی؛ چهره ملی
دوست ودشمن قالیباف اذعان دارند امروز او چهره ای ملی ست. از سیستان و بلوچستان تا آذربایجان؛ از اهواز تا خراسان اورابه واسطه حضور سیاسی اجتماعیش میشناسند و خدمات وی را در جایگاه های مختلف دیده اند. حضور در عرصه جنگ تحمیلی و قرابت وی با بزرگان عرصه شهادت به ویژه سردار سلیمانی او را متمایز کرده است. گرچه همه نمایندگان مجلس برابرند اما میزان رای او در پایتخت نسبت به دیگر نمایندگان تهران نیز مقبولیتی عمومی وی رانشان میدهد. درلیست تهران نیز افراد مشهوری مشاهده میشوند اما مقبولیت قالیباف به عنوان منتخب اول شهر تهران متفاوت است.
حضور فردی بامقبولیت عمومی و داشتن چهره ای ملی و شناخته شده به عنوان نماد کارجهادی؛ مجلس را در مسیر اقدامات وانجام وظایف کمک میکندتا این قوه باتوجه به تزلزل کارآمدی به ویژه درمجلس دهم به راس امور بازگردد.
۲) پشتوانه عملی؛ سیاسی
رئیس مجلس قرارنیست برای کل مجلس تصمیم بگیرد اما خواه ناخواه نماد مجلس خواهد بود. فردی چون قالیباف با داشتن سوابق مدیریتی وسیاسی متنوع ومتفاوت درعین به روز بودن؛ درکنار روحیه ای شاداب و مستحکم تجربه ای ارزنده رابه پارلمان منتقل خواهد کرد. سوابق سیاسی ومدیریتی او ازوی یک رجل سیاسی ساخته تا بتواند بار سنگین ریاست قوه ای رابه دوش بکشد که قرارست ناظر به اجرای قانون باشد. بسیاری دارای سوابق کاری هستند اما نتوانسته اند برای خود شخصیت مستقل ایجاد کنند؛ درهردوره سمتی گرفته و رزومه سازی کرده اند اما وی دارای کارنامه عملی وسیاسیست. داشتن کارنامه مخصوصا در دوران مدیریت ناجا و شهرداری تهران شخصیت او را از دیگر کاندیداها متمایز میکند.
۳) معتمد نظام؛ تعامل فراقوه ای
باید پذیرفت داشتن برخی مسئولیت ها لازمه اش اعتماد ارکان نظام به فرداست. سابقه قالیباف نشان میدهد این اعتماد دربالاترین سطوح وجود داشته وگرنه مسئولیتهایی نظیر مدیریت در ناجا یاسپاه و عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام با نظر مستقیم رهبرانقلاب عملی نمیشد. معتمد نظام بودن سبب تعامل فراقوه ای خواهد شد تا درپیچ وخم امور سخت تصمیم گیری درمجلس؛ رییس و ارتباطاتش کمک حال شود. حال اگر فردی رئیس شود که از این ویژگی بی بهره باشد صرفا دکوری خواهد بود که توانمندی اتصال مجلس با دیگر ارکان نظام را نخواهد داشت و آسیب چنین مهمی دودش به چشم همه نمایندگان و قوه مقننه خواهد رفت.
بااحترام به برادران عزیز حاج بابایی و میرسلیم باید گفت قالیباف در میان گزینههای موجود مطلوب ترین گزینه برای کارآمدی و تحول است.
تجربههای مدیریتی موفق توام با تحول چه در جایگاه های انتصابی و چه در مسئولیت های انتخابی گواه این مهم است.
اشراف فراقوه ای و ارتباطات میان نهادهای موثر نظام؛ حسن شهرت داخلی و شناخته شدن درعرصه بین الملل درکنار پشتوانه رای اول پایتخت مجموعه ای از عوامل این شایستگی در اوست.
البته چالش ومشکل اصلی رئیس مجلس از بعد ۷خرداد است. سوال مهم اینست دوستان دیگر باتجربه های خاص خود چگونه میتوانند سکان قوه ای را با شرایط موجود کشور به دست گیرند؟
معتقدم رقابت برای ریاست درمجلس یازدهم امری بیهوده است وهمگی نمایندگان برای اهدافی بزرگ باید باوحدت وهمدلی شرایط یک ریاست مقتدر را به وجود آورند. تولید یک رییس ضعیف گرچه خواسته مغرضان سیاسی این عرصه است اما دودش به چشم کلیت مجلس خواهد رفت.
رئیس مجلس بایدازنظر سنی وجسمی و روحی بتواند شرایط سخت امروز کشور را درک کند.
در کنار کارنامه ی متنوع؛ پرکاری وروحیه جهادی؛ قدرت تحمل مخالفان ومنتقدان و مشورت پذیری از دیگر نکاتی ست که دکترقالیباف را برتر از دیگر گزینه ها قرارمیدهد.
جناب میرسلیم میتواند نماینده ای متخصص درکمیسیون صنایع ویا آقای حاج بابایی رییس کمیسیون آموزش یا بودجه شود اما فاکتورهای ریاست درآنان تبلورندارد ونمیتوان مجلس مقتدر رابه آنان سپرد.
چالش های مجلس یازدهم نیز کم نخواهد بود؛ کارکردن با دولتی ناتوان و خسته درکنار مسائل سیاسی ریزودرشت و تشخیص مصلحت از عهده فردی برمی آید که صحنه های مختلف کشور را درک کرده و میتواند تناسب را میان مشکلات و ابزارها برقرارکند.
گرچه نکات فوق به معنی این نیست که دکترقالیباف هیچ کسرو نقطه ضعفی ندارد اما جمیع شرایط ونکات ریزودرشت و برآورد رای نشان میدهد شرایط قالیباف مهیا ترازبقیه گزینه ها وبرای ریاست مجلس شایسته تراست وهمگی وظیفه داریم با طرح منصفانه نقاط ضعف درجهت استقرار یک مدیریت قوی ومقتدر درمجلس یازدهم تلاش کنیم.
امیر ابراهیم رسولی