اکنون ماهواره نور بر فراز کاخ سفید و تلآویو و بالای سر ترامپ و نتانیاهو در حال چرخیدن به دور زمین است. چرخشی که در نبرد اطلاعاتی موجب سرگیجه آنها شده است. حالا این سرگیجه سبب شده تا توهم برگشت به برجام و نوشتن پیشنویس قطعنامه برای شورای امنیت به سرشان بزند.در این خصوص چند نکته :
۱- آمریکا مزوّرانه با ایجاد یک دوراهی در مسیر ملت ایران، برای خود یک هدف سیاسی و مسیر مشخص طراحی نموده است. اول با این ادعا که اگر سازمانملل تحریم تسلیحاتی ایران را تمدید کند، به برجام برمی گردد. دوم ترامپ با توهم تمدید تحریمهای تسلیحاتی و بازگشت به برجام قصد دارد مکانیسم ماشه را هم فعال کند. یعنی با یک تیر، دو نشان را بزند!. تناقض مهم اینجاست که طبق همان برجامی که میخواهند به آن برگردند، باید تحریمهای اقتصادی تاکنون برداشته میشد و تحریمهای تسلیحاتی ایران نیز در آبان امسال باید لغو شود. با این طرح مزورانه و تشدید تحریمها بعد از امضا برجام به همان سخن رهبرمعظم انقلاب میرسیم که «نگاه و خوشبینی به آمریکا و غرب سم مهلک است و به آمریکا نمیشود اعتماد کرد، خرش که از پل بگذرد، به ریش شما میخندد»! و سؤال و نتیجه مهم این است اگر برجام بدترین توافق تاریخ بود، حال چگونه میخواهند به بدترین توافق دنیا برگردند؟!. پس برجام برای آمریکا و صهیونیستها بهترین توافق دنیا بوده است.
۲- از سوی دیگر ادعا میکنند اگر تحریم تسلیحاتی ایران تمدید نشود، آمریکا با بازگشت به برجام، مکانیسم ماشه را فعال خواهد کرد و در این صورت دستاوردهای ایران در برجام لغو میشود!. درحالیکه ایران در برجام دستاوردی نداشته که بخواهد از دست بدهد، چرا که در سایه انفعال جریان غربگرا بهجای «لغو بالمره تحریمها» شاهد «تشدید بالمره تحریمها» بودیم و «دیگر هیچ»! و عملا «هیچ دستاوردی» نهتنها نصیب ملت ایران نشده بلکه متحمل«خسارت محض» هم شده است!
۳-این طرح یک طرح سیاسی-رسانهای برای ایجاد جنگ روانی است. سؤال اساسی این است که مگر تحریمهای سازمان ملل چه چیز اضافهای دارد که تحریمهای یکجانبه کنونی آمریکا در چارچوب پروژه فشار حداکثری ندارد؟. البته یک چیزی مثل خود تحریمهای آمریکا تاکنون نداشته و ندارد و آن تاثیرگذاری بر مقاومت ملت ایران است!. این همان چیزی است که اوباما به آن رسیده بود و تنها گزینه را مذاکره و برجام دید و اکنون نیز ترامپ هم به همان نتیجهای رسیده است. لذا فقط در یک اقدام تبلیغاتی و فضاسازی رسانهای در آستانه انتخابات تلاش دارد از حیثیت خود دفاع کند!. سؤال دوم این است که آمریکا با این طرح میخواهد به چه دستاوردی برسد، درحالیکه تاکنون با اعمال یکجانبه همه تحریمهای سازمانملل و فراسرزمینی خود نهتنها به دستاورد محدودیت در زمینه موشکی و منطقهای جمهوری اسلامی نرسیده و نخواهد رسید، بلکه محدودیت هستهای و همان دستاورد نیم بند اوباما را هم از دست داده است!
۴-نکته مهم دیگر این است درحالی ادعا میکنند در صورت لغو تحریم تسلیحاتی ایران و خرید تجهیزات نظامی از روسیه و چین، ایران موجب تهدید میشود، که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی سالهاست در تولید نیازهای دفاعی و نظامی و غیرنظامی و بعضا تهاجمی خود به خودکفایی رسیده و اصولا یکی از دلایل دشمنی و فشارها و عصبانیتهای آمریکا و چند کشور غربی همین پیشرفتهای دفاعی-نظامی است که آنها را در آستانه اخراج از منطقه قرار داده است!. ایران حتی در تولید تسلیحات سری و فوق سری نیز به خودکفایی رسیده، حال در ادعایی خندهدار میخواهند جلوی فروش تسلیحات معمولی و ابتدایی به ایران را بگیرند!. لذا این طرح علاوهبر اینکه جنبه تبلیغاتی و روانی دارد، سه هدف پنهان در نهان خود دارد: اول اینکه آنها نگران خرید تسلیحات ساخت ایران از سوی دیگر کشورهای منطقه هستند و نه فروش به ایران، از جمله انواع موشکهای نقطهزنی که در شهرکهای زیرزمینی ذخیره شدهاند و همچنین انواع رادارهای پیشرفته و سلاحهای فوق سری که پیشرفتهترین و مدرترین پهپاد جاسوسی آمریکا را ساقط کرد!. دوم بیاعتبارسازی و کم اهمیت جلوه دادن دستاوردهای دفاعی- نظامی جمهوری اسلامی است در حالیکه خود با آگاهی به اهمیت فوقالعاده آنها نگران و هراسناک هستند!. سوم القای روحیه انفعال است. در تناقض سیاسی- رسانهای از یک سو از لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران ابراز نگرانی و القا تهدید میکنند و از سوی دیگر در یک رویکردی موازی ادعا میکنند با توجه به مشکلات اقتصادی، ایران پولی برای خرید تسلیحات از خارج ندارد و لغو این تحریمها تاثیری برای ایران ندارد که بخواهد در مقابل آمریکا بایستد و تلاش کند، لغو شود!
۵- قبل از اینکه خود ماهواره، آمریکاییها را نگران کرده باشد، تکنولوژی ساخت موشکهای قدرتمند قارهپیمای استفاده شده در پرتاب این ماهواره آنها را نگران کرده است. پرتاب این ماهواره را باید بخشی از یک برنامه فضایی دانست که نشان میدهد آمریکاییها به خیلی از ابعاد آن ناآگاهند، همانگونه که تا پس از قرار گرفتن در مدار زمین نتوانستند آن را رصد کنند و نشان داد جمهوری اسلامی از همه محدودیتهای برجامی و غیربرجامی عملا عبور کرده است. چنانکه جان بولتون و رسانههای آمریکایی-صهیونیستی مجبور به اذعان شدند که«فشار حداکثری نتیجهای نداشته است». آمریکاییها نگرانند اقدامات مخرب آنها بهسرعت رصد و عملیات خنثیکننده این اقدامات مخرب طراحی و به اجرا گذاشته خواهد شد، این یعنی پایان حضور در منطقه!
۶--پیام شرق با سرعت نور به غرب رسید. ماهواره نور قبل از ارسال پیام از فضا، به اذعان مقامات صهیونیستی پیامهای سیاسی و نظامی قدرتمندی به جهان فرستاد که«جمهوری اسلامی بدون اطلاع سازمانهای جاسوسی-اطلاعاتی غرب و آمریکا و بدون اینکه بتوانند جلوی نفوذ ایران در منطقه را بگیرند، توانست جغرافیای حضور خود را گسترش دهد و به فضا نیز نفوذ کند».لذا اولین بازدارندگی ماهواره نور عقبنشینی آمریکاییها از دستور تهدیدزای ترامپ بود. بعد از آنکه ترامپ تهدید به زدن قایقهای ایرانی کرد، با پرتاپ ماهواره نور، بلافاصله سه تن از مقامات وزارت دفاع آمریکا در یک کنفرانس خبری در پنتاگون اعلام کردند«از این توئیت ترامپ متعجب و غافلگیر شدیم زیرا او هیچ دستوری مبنی بر تغییر سیاست در برخورد با نیروهای ایرانی در منطقه صادر نکرده و ما چنین دستوری را دریافت نکردیم».
۷-اما دراین فضا و بعد از خروج آمریکا از برجام و نقض قطعنامه۲۲۳۱و ترور شهید سلیمانی و افتخار آشکار به این جنایت و خباثت از سوی ترامپ، تلاش و فضاسازی جریان غربگرای داخلی برای القای ضرورت برقراری رابطه با آمریکا و دلجویی از قاتل سردار قلوب ملت ایران و مردم منطقه، نشان از اوج حماقت و حقارت و خیانت و خباثت آنها دارد. این جماعت فریبکارانه تحت عنوان«استراتژی بازدارندگی»، «بازدارندگی نظامی و قدرت دفاعی کشور»را همسو با رسانههای بیگانه و سیاستهای آمریکا زیر سؤال میبرند و از لزوم «بازدارندگی اقتصادی» با «نگاه به غرب»سخن میگویند!. درحالیکه محقق نشدن بازدارندگی اقتصادی ناشی از عملکرد خود آنها و دولت برآمده از آنهاست. حال بدون ارائه هیچ برنامه و تلاشی برای فعال کردن ظرفیت داخلی و استفاده از توان جوانان کشور، با روحیه انفعالی هر روز از خواب که بیدار میشوند و با حمله به سیاست اصولی و مستقل کشور و تخریب روابط با همسایگان و کشورهای دوست، به یکی زنگ میزنند و خواستار میانجیگری و وساطت بین تهران-واشنگتن برای مذاکره منطقی و متعادل با کدخدا میشوند!. نکته حقارتآمیزتر این است که شرط همکاری با شرق را نگاه به غرب و در روابط ذلیلانه با آمریکا و اجازه از امثال ترامپ القا میکنند و انتظار مذاکره منطقی با کسی را دارند که حاصل شش سال مذاکره را پاره کرده و در روز روشن دستور ترور عالیترین مقام نظامی کشور و نماد مبارزه با تروریسم را صادر کرده است!. کسی که به اندازه یک اَرزَن هم شرف برای خود نگه داشته باشد، میفهمد که «بازدارندگی اقتصادی در سایه بازدارندگی نظامی» و امنیت حاصل میشود. کاش این جماعت به اندازه آخرین سفیر رژیم پهلوی در آمریکا شرافت داشتند و در مقابل نیروهای مسلح کشور که جانشان را فدای مملکتشان میکنند، سر تعظیم فرود میآوردند و به شهید سلیمانی افتخار میکردند، نه اینکه از قاتل او پول بگیرند و به مدافعان امنیت کشور بتازند! اردشیر زاهدی پس از سالها سرسپردگی به آمریکا و زندگی در این کشور بهخوبی فهمیده که «پول گرفتن از خارج و فروختن شرافت با ادعای دلسوزی برای پیشرفت ملت ایران نمیخواند». وقتی مواضع و تلاشهای «مدعیان پیشرفت با نگاه به غرب» را کنار سخنان ترامپ میگذاریم، بهخوبی مصادیق نفوذ جریانی برای ملت ایران روشن میشود. رئیسجمهور آمریکا در نشست خبری ۱۵ فروردین امسال در تازهترین آشکارسازی مکنونات قلبیاش، به دوستان خود در ایران بهعنوان کانالهای ارتباطیاشاره و ادعا کرد«میتوانیم از طریق این کانالها تعامل کنیم. دوستان من در ایران به کار ساختوساز خانههای شیک مشغولند.آنها باید تماس بگیرند یا از کسی بخواهند وساطت کند و تماس بگیرد»!؟
دکتر محمدحسین محترم