حمیدرضا پیرهادی، فعال رسانه در یادداشتی با اشاره به تشکیل مجلس یازدهم در روزهای آینده، باید و نبایدهای این مجلس را به رشته تحریر درآورده است که در ادامه می خوانیم.
«در برههای از تاریخ به سر میبریم که خیال میکنیم سختترین آنهاست و تنها ما هستیم که با مشکلات موجود و در این شرایط سربهسر یکدیگر میگذاریم و هیچ نتیجه چشمگیری حاصل نمیشود، اما به صراحت میتوان گفت که این روزها تکرار شدند و شاید اگر به خود نیاییم باز هم تکرار شوند.
یکی از ارکان کشور پس از چهار سال دوباره آبستن تغییر و تحول و پوست اندازی است. چه دورههای متوالی که این رکن آبستن نشد و تحولات قابل توجهی رخ نداد اما باز هم مردم ما دست از دموکراسی و انتخابات نشستند؛ مجلس، میدان لابیگران یا ریل گذار و گلوگاه مچگیری لابیکنان. مجلس شورای اسلامی، محلی که قرار است از هر شهر و شهرستانی یک نماینده بر کرسی سبز و خواب آور آن تکیه بزند، در دوره یازدهم باید جایی برای بیداری باشد.
مجلس جدید چشم امیدی است برای تمام مردمی که به زور کمترین حقوق دریافتی و بیشترین ناامیدی و گرانی، ۴ سال را تحمل کردند و اکنون پایان این سالهایی است که ازقضا میتوان گفت مجلس در شکلگیری آن بیتقصیر نبوده است اما در این دوره با حضور نیروهای جهادی و انقلابی میتوان باز هم با امید به نظاره نشست. کم لطفی است اگر سابقه افراد و بزرگان لیست ائتلاف و راه یافته به مجلس را دلیلی بر خنثی کردن ادله موجود برنشمرد.
مجلس جدید چشم امیدی است برای تمام مردمی که به زور کمترین حقوق دریافتی و بیشترین ناامیدی و گرانی، ۴ سال را تحمل کردند و اکنون پایان این سالهایی است که ازقضا میتوان گفت مجلس در شکلگیری آن بیتقصیر نبودهاست اما در این دوره با حضور نیروهای جهادی و انقلابی میتوان باز هم با امید به نظاره نشست.
در مجلس یازدهم شاهد حضور محمدباقر قالیباف خواهیم بود که با بیشترین رای در تهران به مجلس رفت، او که با حضور در نیروی هوافضای سپاه نردبان رشد و بالندگی به موشکهای بالستیک را محکم کرد و سپس با حضور در نیروی انتظامی ایدههایی را محقق کرد که هیچکس فکرش را نمیکرد. قالیباف در نیروی انتظامی با راه اندازی سیستم یکپارچه ۱۱۰ توانست مراجعات را نظارت و مردم را بابت خدمت رسانی مطمئنتر کند. پس از آن او را در مسند ریاست شهرداری تهران دیدیم و سالهایی را با او گذراندیم که هر روز در هر محله و مناطق تهران، پروژههای کوچک و بزرگ شهری به بهره برداری میرسید، پس از گذشت ۱۲ سال اما قالیباف از شهرداری رفت و نبود او و سرکار آمدن مردانی از جنس اصلاحات و بیکاری، حضورش را بیشتر یادآوری میکرد.این بار اما حضور او در مجلس نویدی است تا روزهایی از جنس مجلس دهم را نبینیم.
در مجلس دهم افراد به جای اینکه وکالت مردم را به گردن داشته باشند، وکالت دولت را بر دوش میکشیدند و هیچ بار سنگینی نبود ... هیچ توجه نداشتند با دلبری برای دولت و برگزاری جلساتی مملو از لبخند و جانت سلامت دکتر به همراه وعدهای شیرینتر از عسل، تلخی به کام مردم میریزند تلختر از نفت خام. چهار سال به همین منوال گذشت، منوالی که روال را سخت کرد و ممکن را محال، اما چهار سال بعدی جای خراب کردن ستونها و کرسیهای موریانه زده مثلث سبز است، جای ساختن، جای امید.
مجلس جدید، باید افقهای جدیدی از امید بیافریند و همه ما میدانیم چیست ...
علی ایُّحال میگویم شاید برخی دانسته ندانند.
در مجلس دهم قانون پشت قانون تصویب و جلسات کمیسیون بیفایده برگزار میشد، آراء غیرشفاف و ادعای استیضاح وزرا و نظارت بر دولت از عمل بیشتر بود، با اینکه نمایندگان دولت در این مجلس رکورد استیضاح را در تمام ادوار شکستند اما چیزی نمانده بود رکورد خود را نیز جابه جا کنند و به ۴۰ استیضاح نزدیک شوند که به حمد الهی اسفند از راه رسید.
القصه باید قبح سوال و پرسش ترس استیضاح را بازگرداند. باید، بایدهای بسیاری را به مرحله اجرا رساند و خلاءهای افزایش یافته را پر کرد.
مردانی از مکتب حاج قاسم ماندنشان به معنای ماندن ایران و پر کردن خلاهایی است که کسی جز آنها نمیتواند، در حالی که نتوانستن مدتی است بر کشور سایه انداخته است و بالاترین ردههای دولتی حتی به «نمیتوانیم و نمیشود» اقرار کردهاند اما باحضور مردان مکتب حاج قاسم، شدنها آسان و نشدنها از یاد میرود.
نمایندگان منتخب مردم باید با خود تکرار کنند که منتخب مردم هستند و چشمانی آنها را نظاره میکند که قدرتش به حدی است که او را به نمایندگی رسانده، پس نباید چنان در مجلس و دیوارهای دفترش خود را حبس کند که آنها را از یاد ببرد.
نمایندگان منتخب مردم باید با خود تکرار کنند که منتخب مردم هستند و چشمانی آنها را نظاره میکند که قدرتش به حدی است که او را به نمایندگی رسانده، پس نباید چنان در مجلس و دیوارهای دفترش خود را حبس کند که آنها را از یاد ببرد. نمایندگان مجلس جدید باید نقاط ضعف مجلس دهم را به نقاط قوت یازدهمی تبدیل و از آنها بهره برداری و بازوی نظارتی مجلس را تقویت و از سرخوردگی مرکز پژوهشها درقبال مافیای موجود جلوگیری کنند.
در این شرایط میتوان گفت در برههای از تاریخ هستیم که چشم گذشتگان و آیندگان به ماست و زمان ورق زدن برگه سنگین و پوسیده چهار سال گذشته. قانونهای تصویبی باید ضمانت اجرا و تیمی بر نظارت اجرای قانون از سوی دولت بتوانند وارد عمل شوند، تنها نظارت کافی نیست باید قدرت بازدارندگی به قدرت کارآمدی تبدیل شود.از باید و نباید گفتیم اما کسی نگفت باید به بایدها عمل کرد وگرنه قصه ما نقطه سرخط ...».