به گزارش افکارنیوز، طي اين سال ها وزير کشور دولت نهم و رئيس فعلي سازمان بازرسي کل کشور از دوراني که در وزارت اطلاعات حضور داشته سخني نگفته است اما وي براي نخستين بار، در گفت وگو با مشرق، از فعاليت هاي اطلاعاتي و امنيتي خود، پرده برداشت و جزئياتي از پرونده هاي فعلي زير دست خود در سازمان بازرسي را بيان کرد.
وی در این گفت وگو که مشروح آن متعاقباً منتشر می شود، گفت: تا زمانی که آیت الله صانعی، دادستان انقلاب و دادستان کل کشور بود و بعد از ایشان آقای خویینی ها مسؤولیت دادستانی انقلاب و کل کشور را بر عهده گرفت، من دادستان انقلاب در استان خراسان و دادستان مشهد بودم و چون ما آن موقع به اسم " جریان راست " مشهور بودیم و آقای خویینی ها جزء فعالان جریان چپ بود با ما روی خوشی نداشتند.
پورمحمدی با اشاره به روابط نزدیک و صمیمی خود با آیت الله موسوی اردبیلی که رئیس دیوان عالی کشور بود، تصریح کرد: ایشان به لحاظ کاری من را قبول داشتند و به عنوان یکی از قضات فعال و توانمند میشناختند و شاید خود آقای خویینی ها هم به لحاظ کاری مرا قبول داشت اما یک روزی آقای خویینی ها من را خواست و گفت به تهران بیا! اما من چون با روحیات و سلوک سیاسی آقایان آشنا بودم، خیلی راغب نبودم. آن موقع جوان بودم و از تحصیل هم فاصله گرفته بودم و میخواستم ادامه تحصیل دهم لذا مرخصی بدون حقوق گرفتم که موافقت شد و به قم رفتم.
در دورانی که در وزارت اطلاعات بودم شدیدترین ضربه را به جاسوسان آمریکا زدیم
معاون اسبق وزارت اطلاعات در ادامه با اشاره به آغاز مسؤولیت های اطلاعاتی و امنیتی خود، گفت: اوایل سال ۶۶ جناب آقای ری شهری یک بار مرا دعوت کردند و خیلی اصرار کردند و گفتند مشکلترین کار ما در جنگ الآن بحثجاسوسی است و عراق در این زمینه خیلی فعال است. من پس از بحثهای فراوان پذیرفتم و به عنوان معاون ضد جاسوسی وزارت اطلاعات مشغول به کار شدم.
وی در توضیح فعالیت های خود در این دوره اظهار داشت: از جمله کارهای خوب و جالبی که در این دوره انجام شد، ارتباط ما با اسرای ایرانی در عراق بود که کار بسیار پیچیده ای بود و با امکانات بسیار کم و حساس این ارتباط را برقرار کرده بودیم به خصوص با مرحوم آقای ابوترابی به عنوان رهبر اسرا که حتی چند بار از حضرت امام(س) برای ایشان پیام گرفتیم و فرستادیم. اسرای ما هم وقتی میفهمیدند امام به آنها پاسخ داده قوت قلب میگرفتند.
پورمحمدی همچنین با اشاره به انهدام شبکه بزرگ جاسوسی آمریکا در سال ۱۳۶۷، گفت: زمان معاونتم در وزارت اطلاعات یکی از شدیدترین ضربه ها به فعالیتهای جاسوسی آمریکا زده شد به طوری که در تاریخ کشف جاسوسان آمریکایی در خارج از آمریکا یکی از بزرگترین ضربه ها بود. نزدیک به ۳۰ نفر جاسوس را در نهادهای نظامی، نهادهای مهم سیاسی، در حوزه های عملیاتی، مراکز اداری و افراد آزاد شناسایی و دستگیر کردیم و چند منطقه را برای فرود هواپیما، برای فرود رنجرها و کماندوها کشف کردیم. کارهای خیلی بزرگی در کشور کرده بودند. گروهی از جاسوسان را در آمریکا آموزش جاسوسی و خرابکاری و همکاری با
نیروهای اشغالگر داده بودند که مثلاً اگر نیروهای خارجی خواستند از طریق هلی برن مانند طبس وارد کشور شوند و عملیات انجام دهند این نیروهای داخلی چگونه باید به آنها امکان و فضا بدهند. به لطف خدا آن شبکه بزرگ ضربه خورد و جمع آوری شد که در تاریخ فعالیت ضدجاسوسی بعنوان بزرگترین ضربه به یک سازمان جاسوسی تعبیر شد. مقامات آمریکایی ۱۶ سال سکوت کردند دم برنیاوردند تا ناچار شدند اوائل سال ۸۴ اعتراف کنند به خاطر آن ضربه کاری که در آن تاریخ وارد شد هنوز ما از دسترسی به جامعه ایران محروم هستیم. همان زمان خدمت مقام معظم رهبری رفتیم و گزارش این کار را به ایشان دادیم و ایشان بسیار
ما را مورد تفقد قرار دادند. تا پایان جنگ هم من در معاونت ضد جاسوسی بودم. پس از جنگ در حوزه بررسی استراتژیک و اطلاعات خارجی فعالیت داشتم که تا سال ۷۸ ادامه داشت.
وی در ادامه درباره علت خروجش از وزارت اطلاعات به خبرنگار مشرق گفت: وقتی دولت دوم خرداد آمد طبیعی بود که تیم اصلاح طلبان دولت خاتمی نتوانند با گروههای اصولگرا کار کنند زیرا نقطه قوت وزارت اطلاعات از زمان تأسیس تا دوم خرداد این بود که وزارت اطلاعات از طیفهای مختلف سیاسی بهره میبرد. یک عده تندروتر بودند که البته بعد ها جدا شدند. خیلی از لیدرهای اصلاح طلب امروز، در گذشته نیروهای وزارت اطلاعات بودند و اواخر دوره وزارت جناب آقای ری شهری از وزارت خارج شدند. خودشان گفتند چون مزاجشان تند بود نمیتوانیم کار کنیم و خارج شدند.
مسوولان مستقیم قتل ها از چپ های سرشناس وزارت بودند
معاون اسبق وزارت اطلاعات درباره ارتباط خود با موضوع قتل های زنجیره ای هم تصریح کرد: این داستان جزء پروپاگانداها و جوسازیهایی است که جریان چپ در کشور راه انداخت؛ این جریان، وقتی میخواست کسی را بکوبد باید یک بهانه و اتهامی برایش مطرح میکرد. یک عده را میگفتند تندرو است، یک عده ای راهم گفتند چماق دار است و بعدش هم داستان قتلهای زنجیره ای درست شد. کنار گذاشتن من هم همزمان شد با رفتن آقای دری نجف آبادی. خب طبیعی بود که برای اینکه راحت بتوانند این قضیه را در افکار عمومی جا بیندازند استفاده از همزمانی و استفاده از قرینه زمانی بود تا به اهداف سیاسی و به اصطلاح
خودشان حذف رقبای خودشان بپردازند در حالی که حوزه من حوزه خارجی بود و اصلاً ورودی به حوزه داخلی نداشتم.
وی ادامه داد: افراد اصلیای که در این قتلها مسؤول مستقیم بودند، مشهورترین نیروهای چپ وزارت اطلاعات بودند و آدمهایش هم موجودند. افرادی که اعتراف کردند چهره های مشهور چپ در وزارت اطلاعات بودند.
معاون اسبق وزارت اطلاعات افزود: چپیها اگر از من و امثال من سندی داشتند آن را در بوق و کرنا میکردند و چیزهایی هم رویش میگذاشتند اما نه تنها بنده، بلکه خیلی از چهره ها و شخصیتها و علمای ما را هم به این قتلهای زنجیره ای منسوب کردند. اینکه با اجازه چه کسی بوده، چه کسی هماهنگیها را انجام میداده و سعی کردند یک سناریوی بسیار گسترده ای را بسازند.
پورمحمدی اضافه کرد: امروز هم متأسفانه باز یک عده دوستان اصولگرای ما همین رویه و روشهای تخریب و حذف شخصیتی و وارد کردن نسبتهای ناروا و ناصحیح را برای حذف رقیبان در پیش گرفتند که شاید موفقیتهای لحظه ای هم داشته باشند، اما همان فرجامی که چپها داشتند برای آنها متصور است.
احمدی نژاد کار حزبی را قبول دارد به شرطی که همه تابع او باشند!
وزیر اسبق کشور در ادامه درباره نحوه آشنایی خود با احمدی نژاد و ورود به دولت نهم نیز گفت: من نخستین بار به عنوان عضو هیئت منصفه در جریان شکایت آقای احمدی نژاد از آقای خویینی ها در دادگاه روزنامه سلام آشنا شدم. بعد از آن شورای هماهنگی نیروهای انقلاب تشکیل شد. من آن زمان از وزارت اطلاعات اخراج شده بودم و در دانشگاه امام صادق(ع) تدریس میکردم و فعالیت اداری نداشتم. در آن جلسات آقای احمدی نژاد میآمدند و آشنایی اصلی ما از آن تاریخ است. پس از آن آقای احمدی نژاد به شهرداری رفتند و من هم در دفتر مقام معظم رهبری کار میکردم و ارتباطاتی با شهرداری داشتیم و در انتخابات مجلس
هم این آشنایی ادامه داشت.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا آن موقع آقای احمدی نژاد به تشکیلات و کار حزبی اعتقاد داشت؛ گفت: ایشان، هم آن موقع اعتقاد داشت و هم الآن، البته اگر همه تابع نظرات ایشان باشند! آن موقع مثل الآن بروز نمیداد که " به کار تشکیلاتی اعتقاد دارم به شرط اینکه آنچه من فکر میکنم شما عمل کنید! " آن موقع به عنوان عضو در تشکیلات حضور داشت. بعد از ریاست جمهوری میگفت تشکیلات را قبول دارم به شرطی که تشکیلات با من باشد! ایشان به تشکیلات اعتقاد دارند اما با تعریف خودشان!
در انتخابات ریاست جمهوری نهم به احمدی نژاد پیغام دادم کنار بکشد ولی توجه نکرد!
پورمحمدی در ادامه با اشاره به فعالیت های اصولگرایان برای انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم، گفت: کاندیدای شورای هماهنگی نیروهای انقلاب برای انتخابات، آقای لاریجانی بود و من هم به ایشان کمک میدادم اما قرار شد کاندیدا ها به نفع یک نفر کنار بکشند. آقای احمدی نژاد کج دار و مریز عمل میکرد. میگفت " چشم! " اما جور دیگری رفتار میکرد و گاهی هم میگفت " نه! " و خلاصه حالتهای زیگزاگی را از خودشان نشان میدادند! با آقای احمدی نژاد هم صحبت کردیم که الآن هم نیروهای چپ حضور دارند و هم آقای هاشمی آمده؛ اگر قرار باشد ما هم چنددستگی داشته باشیم چندان توفیقی نخواهیم داشت؛ شما
بهتر است کنار بکشید. من خودم چند بار به ایشان پیام دادم و صحبت کردم که انصراف دهند که توجهی نکردند.
طریقه انتصاب پورمحمدی به وزارت کشور دولت احمدی نژاد
وی در ادامه با اشاره به بی نظمی در اقدامات احمدی نژاد در چینش کابینه گفت: پس از پیروزی آقای احمدی نژاد در انتخابات، چند بار از دفتر ایشان تماس گرفتند که آقای احمدی نژاد میخواهد شما را ببیند. در آن جلسه ایشان گفتند که من رفتم خدمت رهبری و برای وزارت اطلاعات چون باید نظر آقا را جلب کنم افرادی را مطرح کردم و نظر ایشان روی شماست. من گفتم اگر نظر رهبری این است من حرفی ندارم هرچند که خودم خیلی مایل نبودم. بعد هم شدم عضو کارگروه گزینش و ارزیابی وزرا. در جلسات چند نفر برای وزارت کشور پیشنهاد شدند و آقای احمدی نژاد نپسندید. در یکی از جلسات، آقای احمدی نژاد دو بار گفتند اسم
پورمحمدی را برای وزارت کشور هم بنویسید. من شوخی و جدی گفتم من موافق نیستم و نمیآیم. سرانجام دو شب قبل از اینکه لیست برود مجلس، یعنی جمعه شب ساعت ۱۰ که قرار بود یکشنبه لیست به مجلس برود آقای زریبافان تماس گرفتند و گفتند که آقای احمدی نژاد گفتند برنامهتان را برای وزارت کشور بنویسید! پرسیدم چی؟ گفتند دیگر قطعی شد برای وزارت کشور. گفتم حالا من چطور تا پس فردا برنامه آماده کنم؟ گفت دیگر آقای احمدی نژاد تصمیم گرفته و من نمیدانم.
پور محمدی ادامه داد: بعد شنیدیم آقای احمدی نژاد خدمت مقام معظم رهبری میرسند و مشکل خودشان را برای وزارت کشور مطرح میکنند و بعد هم بنده را پیشنهاد میدهند که آقا هم نظرشان موافق بود. بعد مشکل برای وزارت اطلاعات پیش میآید و آقای احمدی نژاد میگویند که ما نظرمان روی آقای محسنی اژه ای است ولی خودشان زیر بار نرفتند و باز ظاهراً قرار میشود که از ایشان دعوت شود به حضور مقام معظم رهبری برسند و آقا در آن دیدار به ایشان تأکید کنند که بپذیرد. این اتفاق روز شنبه انجام شد. یعنی فردای آن روز که به من اطلاع دادند. صبح شنبه من به دفتر کارم در بیت مقام معظم رهبری رفتم و از
آنجا تماس گرفتم با وزارت کشور و گفتم برنامه های وزرای سابق را برایم بفرستید. میخواستم ببینم برنامه های وزارت کشور چگونه است؟ چون اصلاً ذهنم آماده برای وزارت کشور نبود. شروع کردیم به برنامه نوشتن اما تا روز یکشنبه آماده نشد.
با هیچ کس در کشور دعوا ندارم / برخی حاضران در جریان انحرافی گرفتار فساد نیستند
وی درباره علت و نحوه خروج از دولت احمدی نژاد هم با بیان اینکه روابط خوبی با دولت دارد و با هیچ کس هم در مملکت دعوا نمی کند، گفت: پس از دولت نهم و بعد از کشمکشهایی که در اواخر آن دولت پیش آمد و به دولت دهم کشید و تشدید شد، قراینی مانند شکایتها داریم که خب بیشتر شده و پرونده های بزرگی دیده شد که در آنها انحرافات بزرگی رخ داده بود. تخلف از قانون حجمش زیاد شده که حالا مجلس و نهادهای نظارتی تذکر دادند. بنابراین میشود گفت که در نیمی از عمر ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد فضای اول حاکم بود و در نیمه دوم فضا تغییر کرد و تخلفات افزایش یافت.
پورمحمدی، علت این افزایش تخلفات و حرکت به این سمت را بی انضباطی و بیبرنامگی ذکر کرد و گفت: من، مهمترین عامل افزایش تخلفات و انحراف را بی تقیدی و عدم التزام به قانون و بیبرنامگی میدانم. این، بستر فساد است و وقتی وجود داشته باشد روزنههایی را به وجود میآورد که یک عده آدم فاسد و فرصت طلب امکان ورود پیدا کنند.
وی با اشاره به علل گسترش فساد در دولت دهم، تأکید کرد: افرادی هستند که حتی در این تیم مشهور به انحرافی هم حضور ندارند اما گرفتار فساد هستند، متأسفانه رفتارشان فسادزاست و بستر برای فساد ایجاد میکنند. عده ای هم هستند که در این تیم حضور دارند و گرفتار فساد نیستند و یا حداقل ما شناسایی نکردیم. یعنی باید انحراف ذهنی و فکری را با انحراف عملی دو مقوله جدا از هم بدانیم که البته نقاط مشترک دارند و فساد فکری و ذهنی فضا را برای فساد عملی نیز مهیا میکند.
خبرنگار پرسيد: ميگويند آقاي احمدي نژاد رفتند خدمت مقام معظم رهبري و نسبت به گزارشهاي شما در خصوص فساد بانكي گلايه داشتند و ميگفتند شما سياه نمايي ميکنيد. گفته شده ايشان هم به آقاي آملي لاريجاني گفتند كه به شما اطلاع دهند مدتي در خصوص اين موضوع موضع گيري و صحبت نكنيد؟ که پورمحمدي پاسخ داد: نه؛ من اصلاً در رابطه با فساد بانكي صحبت علني نداشتم. مجلس از من دعوت كرد و ما اصلاً خبرش را هم منتشر نكرديم. خبر از چند نماينده منتشر شد و ما هم مخالف بوديم.
شناسه خبر:
۹۴۷۹۷
ناگفته های معاون اسبق ضد جاسوسی وزارت اطلاعات:
مسوولان قتلهای زنجیره ای از چپهای وزارت بودند
زمان معاونتم در وزارت اطلاعات یکی از شدیدترین ضربه ها به فعالیتهای جاسوسی آمریکا زده شد. نزدیک به ۳۰ نفر جاسوس را شناسایی و دستگیر کردیم و چند منطقه را برای فرود هواپیما، برای فرود رنجرها و کماندوها کشف کردیم.
۰