کشورمان همچون تمام دنیا درگیر موج کروناست. ویروس کرونا تا همین جای کار هم، بسیاری از رکوردها را جابهجا کرده و تغییراتی در روند جاری کشور و تعطیلاتی را رقمزده که بیسابقه بوده است. دراینباره گفتنیهایی هست:
اخبار سیاسی - یک. نوع صورتبندی مسئله و القائات رسانهای مرتبط با آن، هیچ تردیدی باقی نمیگذارد که اگر اتاقهای فکر و کانونهای همیشه بحرانساز غربی، منشأ اولیه این بیماری نبوده باشند، قطعا در گسترش موج هراس از آن مؤثرند و روشن است که عمده طراحیها و عملیات روانی علیه کشورهایی است که با آمریکا در رقابتاند. در همین منطقه ما و بهویژه در حاشیه خلیجفارس، کشورهایی وجود دارند که آمار ابتلا به کرونا را بهدرستی اعلام نمیکنند، یا اصلا اعلام نمیکنند، یا بدون ارائه آمار مبتلایان بهیکباره میگویند ۱۸ کشته داشتهاند و هیچکس هم آنها را به ناراستی و پنهانکاری متهم نمیکند. جالب آنجاست که نرخ قربانیان اعلامی کرونا در همین کشورها؛ با توجه به جمعیتشان چند برابر ایران اسلامی است، اما با فضاسازی رسانهای پروازهای خود به مقصد و از مبدأ ایران را لغو میکنند.
دو. رئیسجمهور آمریکا تابهحال چند مرتبه دولتهای چین و ایران را متهم به پنهانکاری در اعلام ابتلای شهروندان به کرونا کرده است، این در حالی است که خود او، دریکی از همین سخنرانیهای رسمی، آمار مبتلایان آمریکایی را ۱۵ نفر اعلام کرد و در همان روز، وزیر بهداشت و خدمات انسانی آمریکا، آمار درست را بیش از ۶۰ نفر اعلام کرد. اصلا چه احتیاجی وجود دارد که رئیسجمهور آمریکا که در جامعه خود نیز بهدروغگویی شهره است، در مورد آمار بیماران کشورهای دیگر اظهارنظر کند. مگر زمانی که ایران یا کشورهای دیگر درگیر موج بیمارهای اینچنینی بودند، چنین جوی وجود داشت؟ مگر زمانی که ویروس کشنده H1N1 در کشور ما ۱۱۰ قربانی یا در خود آمریکا چند هزار قربانی گرفت، چنین فضایی ایجاد شد؟
سه. به نظر میرسد فضای عملیات روانی شکلگرفته حول ویروس کرونا ، چیزی از جنس فضای حمله داعش به برخی شهرها باشد که نوعی تکنیک جنگ روانی است و پیشازاین از همین قلم دربارهاش خواندهاید. در فاصله سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸، معمولا داعش در حمله به شهرهای عراق و سوریه، به حدی وحشت به راه میانداخت و ساکنان را از خونریزی و بحران میترساند تا زمانی که نیروی ضعیف و اندکش به شهر برسد، مقاومت شکسته شده باشد و بهسادگی همهچیز را تصرف کند. درواقع بیش از توان داعش، این ترس از داعش بود که آسیبزا بود و قربانی میگرفت. من نمیگویم نباید کرونا را جدی گرفت، اینکه شرط عقل است، اما نباید از آن بیشازحد هراسید و آن را به یک بحران عمومی تبدیل کرد. حتی اگر لازم است مقررات منع عبور و مرور و قرنطینه اجرا شود و استانداردهای بهداشتی و ایمنی چند برابر شوند، اما مراقب باشیم نشاط اجتماعی، همبستگی ملی و امید آسیب نبیند.
چهار. متأسفانه دو عامل داخلی، کروناهراسی ایرانیان را تشدید میکند، اولی کمتحرکی مسئولان فعلی در مواجهه با بحران و بیمبالاتی تریبون داران در برخورد با مسئله است. چند هفته است مسئولان از برخورد با گرانفروشان و احتکار کنندگان اقلام بهداشتی موردنیاز میگویند و در عمل تغییر چندانی حس نمیشود.
مگر مدیریت بازار ماسک و مایع ضدعفونیکننده چقدر دشوار است و مگر وضعیت باید چقدر بحرانی شود تا متولیان بهطور ضربتی بازار را کنترل کنند.
از سوی دیگر، دلیلی ندارد هر نماینده و مسئولی، از ابتلای خود به کرونا یا اصلا از نتیجه مثبت یا منفی تست خود بگوید. اگرچه شاید برخی مسئولان تصور کنند که با انتشار خبر ابتلای خود به کرونا، در کنار مردم میایستند و مردمیتر جلوه میکنند، اما این موارد تنها باعث دلهره بیشتر آن خانوادههایی میشود که در منزل خود افراد سالخورده یا جانباز شیمیایی یا افراد دارای بیماریهای تنفسی و ریوی دارند خواهد شد.
مسئله دوم، نحوه کنش کاربران ایرانی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی است که در برخی موارد، خروجی آن بهشدت ضداجتماعی است. این مسئله البته زمینههای مهمی دارد که باید بهمرور، با آموزشهایی در دوران تحصیل و خارج از آن، پی گرفته شود، اما همین حالا هم میتوان هم از خود و خانواده در برابر بیماری مراقبت کرد، هم به دیگران کمک کرد و هم به ترس و دلهره هموطنان دامن نزد. کرونا هم خواهد گذشت، اما بااحتیاط، همدلی، حفظ روحیه و تزریق امید به دیگران، راحتتر خواهد گذشت.