مهندس بازرگان بعد از استعفا بیان میکرد که هدف دولت موقت خدمت به ایران از طریق اسلام بود ولی برای آیت الله [خمینی] هدف خدمت به اسلام از طریق ایران بود.
اخبار سیاسی- سخن مهندس بازرگان ناظر بر دو گفتمان است که در یک تحلیل سطحی میتوان متصور شد. یکی گفتمان «ایران محور» (سرزمین محور) با عناصر و مؤلفههای آن از جمله منافع سکولار ملی، سرزمین محوری، ملت محوری و دیگری گفتمان «مکتبی» با محوریت اسلام و عناصر آن از جمله مرزهای فراسرزمینی، امت محور، منافع ارزشی.
اما این تعبیر سطحی از دو گفتمان است. اما چرا سطحی؟ سطحی از این جهت که در گفتمان مکتبی تأکید و توجه بر اسلامیت به معنای بی توجهی بر ایرانیت نبوده و نیست. حتی در مقابل برخی افراد در اوایل انقلاب که قائل به تشکیل وزارت امور خارجه نبودند چرا که آن را در مغایرت با ارزشهای اسلامی میدیدند و معتقد به «جماهیر متحده اسلامی» بودند، این وزارتخانه شکل میگیرد که نشان از توجه به اصل ایرانیت و گفتمان سرزمین محور نیز هست.
در واقع انقلاب اسلامی در گفتمانی «بسط محور» درصدد صدور انقلاب بوده و هست. گرچه با طرح «ام القری جهان اسلام» گفتمان انقلابی تأکید بر «حفظ محوری» دارد ولی این به معنای نادیده گرفته صدور انقلاب نیست. بلکه تأکید بر اولویتهاست.
دوگانه «نظام» و «ایران» از دوگانههای مبنایی دیگری ناشی میشود که به این دوگانه قوت می بخشد. دوگانههایی چون «منافع نخبگان حاکم (نظام)» به جای «منافع ملی»؛ «امنیت نخبگان حاکم (نظام)» به جای «امنیت انسانی (عموم مردم)».
زمینه سازی برای این دوگانهها در وظایف نهادهای انقلابی چون سپاه پاسداران و سایر نهادهای انقلابی صورت گرفت و ایجاد شبهه و ایجاد شکاف میان «حاکمیت» با «حکومت» از یک سو و «حاکمیت» و «حکومت» با «عامه مردم» از سوی دیگر در دستور کار معاندان نظام قرار گرفت.
بر این اساس نه تنها نهادهای حاکمیتی برگزیده مردم نیستند و نظارت مردمی بر آن وجود ندارد بلکه نهادهای حکومتی نیز برآمده خواست «حاکمیت» است و نه مردم.
این دوگانه در حالی است که خدمت به مردم بر خلاف نظامهای سکولار غربی نه تنها وظیفه مسئولان کشور است بلکه فراتر از آن عبادت نیز به شمار میرود که نشان از اهمیت مسئولیتی است که یک فرد در آن قرار دارد. این نکته را سردار در وصیتنامه خود و خطاب به مسئولان چنین بیان میکند: «در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بداند و خود خدمتگزار واقعی، توسعه گر ارزشها باشد، نه با توجیهات واهی، ارزشها را بایکوت کند.»
از همین روست که میگوید: «برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پر افتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید.» و «عزیزان! من بنا به تقدیر الهی امروز از میان شما رفتهام. من شما را از پدر و مادرم و فرزندان و خواهران و برادران خود بیشتر دوست دارم، چون با شما بیشتر از آنها بودم؛ ضمن اینکه من پاره تن آنها بودم و آنها پاره وجود من، اما آنها هم قبول کردند من وجودم را نذر وجود شما و ملت ایران کنم.»
فلذا برای او مردم ایران فارغ از هر نوع سلیقه و مرام و مذهب «عزیز» است. دایره شمول او ایران فارغ از هرگونه برچسبهای رایج و تصنعی است. اما ارادتش به دین چطور؟ میگوید: «وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی.»
برای او ایران جزئی از مکتب است. در خدمت به اسلام خدمت به ایران نیز نهفته است و این دو مقوله جدا از هم نیستند: «خواهران و برادران مجاهدم در این عالم، ای کسانی که سرهای خود را برای خداوند عاریه دادهاید و جانها را بر کف دست گرفته و در بازار عشق بازی به سوق فروش آمدهاید، عنایت کنید: جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است.
امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی (ص).
برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهی به معصوم. خوب میدانید منزّه ترین عالِم دین که جهان را تکان داد و اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما که به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمهی رسول الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب می بیند».
و «بدانید که میدانید مهمترین هنر خمینی عزیز این بود که اوّل اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام چون گرگ درنده ای این کشور را میدرید؛ آمریکا چون سگ هاری همین عمل را میکرد، اما هنر امام این بود که اسلام را به پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد. انقلابهایی در انقلاب ایجاد کرد. به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نمودهاند و بزرگترین قدرتهای مادی را ذلیل خود نمودهاند. عزیزانم، در اصول اختلاف نکنید.»
آنجا که میگوید «بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی (ص).» بر حفظ ام القری جهان اسلام تأکید ویژه دارد.
در واقع برای سردار «اسلام در این برهه تداعی یافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است» است که نباید آنرا تنها گذاشت. رویکرد مکتبی و انسانی او نه تنها ایران را اولویت میداند مستضعفان و آزادی خواهان را نیز اولویت میداند و نگاه سکولار منافع محور ندارد: «نیروهای مسلّح خود را که امروز ولیّ فقیه فرمانده آنان است، برای دفاع از خودتان، مذهبتان، اسلام و کشور احترام کنید و نیروهای مسلح میبایست همانند دفاع از خانهی خود، از ملت و نوامیس و ارضِ آن حفاظت و حمایت و ادب و احترام کنند و نسبت به ملت همانگونه که امیرالمؤمنین مولای متقیان فرمود، نیروهای مسلح میبایست منشأ عزت ملت باشد و قلعه و پناهگاه مستضعفین و مردم باشد و زینت کشورش باشد.»
این نگاه انسانی به مسائل که باعث میشود سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران فقط انسانیت را در مرزهای جغرافیایی تعریف نکند در اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران متجلی است و خواست «مردم انقلابی» بوده است. بر همین اساس سردار تأکید میکند: «راه امام مبارزه با آمریکا و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم ولیّفقیه است.»
نگاه مکتبی سردار برگرفته از خط امامی است که تجلی آن در اصل ١۵۴ قانون اساسی است: «جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری آرمان خود میداند و استقلال، آزادی و حکومت حق و عدل را، حق تمام مردم جهان میشناسد؛ بنابراین در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه حق طلبانه مستضعفان در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان، حمایت میکند».
بر اساس همین نگاه است که قاعده «نفی سبیل» که در اصل ۱۵۲ قانون اساسی متجلی است نیز هرگونه ظلم پذیری را برنمیتابد: «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هر گونه سلطهجویی و سلطهپذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر و روابط صلح آمیز متقابل با دول غیر محارب استوار است.»
بر این اساس در نگاه مکتبی جمهوری اسلامی ایران انسانیت در دایره تنگ سرزمینی و بر اساس منافع سکولار تعریف نمیشود تا بگوید «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» بلکه آنرا فراتر از دایره سرزمین میجوید و برای آن هزینه میدهد.