انقلاب مردم ایران از روزی که حادث شد تا به امروز، در بستری از چالشها و موانع به پیش رفته است، اما در عین حال، کارنامه درخشانی برای ارائه و ارزیابی در اختیار گذارده است. انقلاب اسلامی راههای فراوانی را طی کرده، اما هنوز راههای طی نشده فراوانی نیز پیش رو دارد. بخش اندکی از راههای رفتهای که در مدت این ۴۱ سال طی کردیم و در عین مرارتهای فراوان در طی کردن آن، امروز شیرینی آن را به نظاره نشستهایم، عبارتند از؛
۱ـ ایجاد نظم معنوی و اخلاقی در جهان: شاید یکی از مهمترین پیامدهای انقلاب اسلامی پیریزی سازوکارهای دینی و هویتی جدید در ساخت نظام بینالملل بود. به نظر میرسد انقلاب اسلامی حاصل یک تغییر پارادایم از مدرنیته به نظم مبتنی بر اخلاق و عقلانیت بود. مؤلفههایی نظیر اسلام، معنویت، تشیع، روحانیت، مبارزه با فساد، استبداد و استکبار توانسته است مجموعهای از اخلاقیات را در محیط سیاسی ایران و در سطحی دیگر در منطقه و نظام بینالملل به وجود آورد. انقلاب اسلامی درست زمانی رخ داد که بشر از بازگشت معنویت به پیکره سیاست و اجتماع ناامید شده بود.
گزاف نیست اگر گفته شود، اساسیترین نمود و نماد انقلاب اسلامی در گستراندن روح اخلاق و معنویت بود، آن هم در شرایط و زمانی که اساساً جایگاه دین و معنویت در سپهر سیاست به کلی انکار میشد.
۲ـ نظامسازی معطوف به مردمسالاری دینی: دادن حق انتخاب به مردم برای تعیین سرنوشت خود و جامعه از امتیازات و نقاط قوت انقلاب اسلامی محسوب میشود، چرا که در طول تاریخ ایران که همواره قدرتهای استبدادی مستقر بودهاند، اساساً رأی و نظر مردم کمترین جایگاه واقعی را نداشت، اما اینک بر اساس ترتیبات قانونی پیشبینی شده در نظام جمهوری اسلامی همه مسئولان کشور با نقش مستقیم و غیرمستقیم مردم تعیین میشوند و رهبری نظام که خود با همین سازوکار دموکراتیک به این جایگاه رفیع دستیافته، اذعان دارد که من صادقانه مردمسالاری دینی را پذیرفتهام. جمهوری اسلامی با همه سختیها و هزینههایی که قواعد و لوازم مردمسالاری برایش داشته، اما در عین حال ذرهای و لحظهای از این «اساس مطلوب» خود را بینیاز ندانسته است. امروز دوست و دشمن اعتراف میکنند که ایران تنها کشور غرب آسیاست که در عین قرار داشتن در شرایط بحرانی و جنگ، حتی یک روز انتخاباتش به تأخیر نیفتاده است.
۳ـ استقلال و عزت ملی: استقلال سیاسی از مهمترین موضوعات مربوط به حاکمیت و سیاست خارجی هر کشوری است. در استقلال سیاسی آنچه مهم است، وابسته نبودن به قدرتهای بیرونی و تصمیمگیری مبتنی بر مصالح و منافع مردم است. بر این اساس، استقلال سیاسی به معنای مستقل بودن هیئت حاکمه یک کشور از نفوذ بیگانگان و اتخاذ تصمیمات سیاسی بر اساس منافع ملی کشور است. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، کشور ایران در طول تاریخ خود، کمتر طعم استقلال سیاسی را چشیده بود و عمدتاً به قدرتهای استکباری خارجی به ویژه انگلیس و بعد امریکا وابسته بود. بررسی و رصد شاخصه استقلال در روندهای تاریخی کشور ایران در دورههای مختلف سلسله شاهان گذشته قصه پر غصه و اسفباری است که تمایل به مرور تاریخ ایران بزرگ در برخی مقاطع خاص بهویژه دوران منحوس پهلوی را به تنفر تبدیل میکند. اینکه امروز جمهوری اسلامی ایران از حیث استقلال سیاسی و امنیت در چه جایگاهی قرار دارد، به توضیح و تحلیل نیاز ندارد. مردم به چشم خود مشاهده میکنند که همه تصمیمات کشور در داخل گرفته میشود. به تعبیر دیگر، فرآیند تصمیمسازیها، تصمیمگیریها و اعمال اقدامات بر اساس شرایط و اقتضائات داخلی صورت گیرد و نه اجبار و تحمیل و خواست قدرتهای خارجی.
۴ ـ امنیت پایدار در منطقه پرتنش غرب آسیا: حوزه امنیت که با توانمندی دفاعی و اقتدار نظامی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران گره خورده است، موضوع مطلوب دیگری در ساختار نظام اسلامی است که در رویکردی مقایسهای با رژیم طاغوت اساساً قابل قیاس نیست و باید آن را با کشورهای توسعهیافته و در رقابت نزدیک با مدعیان امنیت و اطلاعات در جهان مقایسه کرد.
اقتدار منطقهای انقلاب اسلامی همه تهدیدات نظامی علیه ایران را از اعتبار ساقط کرده و همگان میدانند که انقلاب اسلامی دیگر آن ایرانی نیست که هر وقت اراده کردند اشغالش کنند و یا علیه دولت قانونیاش کودتا ترتیب دهند؛ بنابراین امنیت جمهوری اسلامی ایران در منطقه پرآشوب و پر تنش غرب آسیا در سایه رویکرد انقلابی تأمین شده است و برای استمرار امنیت راهی جز اتخاذ رویکردهای انقلابیگری باقی نمانده است.
۵ـ دستاوردهای خیرهکننده علمی در سالهای سخت تهدید و تحریم : عقبماندگی ایران در بخش علمی و فناوری در دوران پیش از انقلاب، برای ایرانیانی که از سابقه فرهنگی و تمدنی دیرینه خود مطلع بودند، بسیار آزاردهنده بود؛ اما انقلاب اسلامی توانست، از دام نمیتوانیم و نداشتن اعتمادبهنفس برهد. غلبه بر این عقبماندگی، عبور از مرزهای دانش و دستیابی به پیشرفتهترین فناوریها با هدف ایجاد تمدن نوین اسلامی، از افتخارات انقلاب اسلامی است.
اما در عین دستیابی به این دستاوردهای بزرگ، کاستیهایی وجود دارد که باید با شتاب بیشتری به سمت آن حرکت کرد و امروز نشانههای اراده حرکت بر این مدار، کاملاً مشهود است که این نشانهها، همان امید به آینده روشن در گام دوم انقلاب است. در اینجا فقط به دو محور اساسی که امروز بیش از هر زمان دیگر نشانههای آن آشکار شده است اشاره میشود:
۱ ـ ترویج روحیه جهادی در مدیریت کشور
بر اساس تجارب جمهوری اسلامی ایران طی این ۴۱ سال این سؤال مطرح است که چه کسی یا کسانی تاب تحمل بار سنگین حل مسائل اقتصادی و به حرکت درآوردن لوکوموتیو اقتصاد کشور را دارند؟ چه جریان یا کسانی میتوانند همه ظرفیتها و استعدادها را برای شکوفایی اقتصاد فعال کنند؟
بیتردید و مبتنی بر تجارب متعدد و متنوع در چهار دهه از عمر نظام اسلامی، ایجاد تغییر و تحول در حوزه اقتصاد به مثابه پاشنه آشیل نظام و دولتهای جمهوری اسلامی به بیان رهبر معظم انقلاب نیازمند شناخت و احصای دردها و آسیبها در این ساحت و مهمتر از آن نسخهپیچی درست و متعهدانه و مجربانه برای درمان است؛ یعنی از نظر مدیریتی و نیز از نظر سیاسی باید ظرفیتی شانه زیر بار این مسئولیت بدهد تا بتواند همه ظرفیتها را بسیج کند و حداکثر اعتماد نظام را جلب کند. باید کسانی بیایند برای تغییر در اقتصاد که قادر باشند نیروهای توانمند را به کار گیرند و روحیه کار و تلاش را داشته باشند و سست و بی انگیزه نباشند. چنین اتفاقی رقم نخواهد خورد مگر اینکه از انتخابات مجلس پیش رو این حرکت را آغاز کنیم.
۲-تقویت جبهه مقاومت و در تنگنا قرار دادن بیشتر رژیم صهیونیستی
رژیم صهیونیستی براساس یک نقشه طراحی شده از سوی استعمارگران و سلطهگران غربی، در جهان اسلام پدید آمد تا جهان اسلام را برای همیشه تحت نفوذ و سلطه خود درآورد و مانع وحدت و قدرتیابی آن شود. آنچه امروز در قالب معامله قرن اتفاق میافتد، برای چنین هدفی است. تعصب و پافشاری اروپاییها و امریکاییها بر تأمین امنیت رژیم صهیونیستی و حفظ موجودیت آن، به همین نقشه و هدف راهبردی برمیگردد.
اکنون رژیم صهیونیستی در تنگناهای شدید استراتژیکی قرار گرفته و آینده خود را با روندهای موجود در منطقه در خطر جدی میبیند. مقاومت قدرتمند در منطقه، به کابوس رژیم صهیونیستی تبدیل شده است و هر نوع تلاش از سوی رژیم صهیونیستی و حامیان اروپایی، امریکایی و منطقهای این رژیم برای نابودی یا تضعیف مقاومت، در عمل موجب تقویت جبهه مقاومت ضدصهیونیستی شده است. اما توسعه قدرت جبهه مقاومت و روندهای موجود، نویدبخش نابودی رژیم صهیونیستی در آینده نه چندان دور است. یکی از مهمترین اهداف راهبردی غرب، از تلاش برای محدودسازی قدرت منطقهای ایران، جلوگیری از فرو ریختن رژیم صهیونیستی است.
گسترش نفوذ منطقهای ایران؛ یعنی تقویت جبهه مقاومت و در تنگنا قراردادن بیشتر رژیم صهیونیستی که نتیجه قطعی این روند، تغییرناپذیراست و به حول و قوه الهی، به نابودی رژیم صهیونیستی منجرخواهد شد.
حسن رشوند