کمتر از یک ماه به انتخابات مجلس شورای اسلامی زمان داریم. طبیعی است افکار عمومی در آستانه هر انتخابات به ارزیابی عملکرد دولت یا نمایندگان مجلس میپردازد و هر نمرهای عامل داوری پای صندوقهای رای خواهد بود که مردم در قالب رأی آگاهانه به صندوقهای رأی خواهند انداخت.
مجلس و دولت که در دوره گذشته همسو بودند کارنامه موفقی در حل مشکلات مردم برای ارائه ندارند؛ بویژه اینکه دولت وعدههایی داد که در عمل به آن وعدهها صادق نبود. در این شرایط اما رئیسجمهور مطالبی را مطرح میکند تا افکار عمومی را به سمت و سویی هدایت کند که به ارزیابی درستی از عملکرد دولت و مجلس همسوی او دست پیدا نکند.
صحبتهای آقای روحانی در جلسه استانداران در واقع سخنرانی یک رئیس حزب و یک فعال سیاسی بود. این نشست در وزارت کشور برگزار شد و مخاطبان آن را استانداران و فرمانداران تشکیل میدادند. در واقع این خطای رئیسجمهور است که کار اجرا را با کار حزبی و گروهی یکی کرد. مطالبی که آقای رئیسجمهور در نقد عملکرد شورای نگهبان مطرح کرد از نظر افکار عمومی پذیرفته نیست؛ شورای نگهبان یک رکن جمهوری اسلامی است که وظیفه اصلی آن صیانت از جمهوریت و اسلامیت نظام است. شورای نگهبان وظیفه دارد از ورود عناصر نااهل به مجلس قانونگذاری جلوگیری کند. رئیسجمهور بدون دلیل، کارکرد شورای نگهبان را که مبتنی بر اظهارنظر نهادهای نظارتی مثل قوه قضائیه و وزارت اطلاعات است مورد نقد انحرافی و ناوارد قرار داد. میتوان گفت این کار رئیسجمهور دخالت در وظایف ذاتی این رکن از ارکان نظام و نیز طرفداری دولت از یک جریان یا گروه خاص است. دولت در انتخابات مجری است و «مجری باید بیطرف باشد» اما رئیسجمهور با این حرفها نشان داد نهتنها بیطرف نیست، بلکه قصد اخلال در وظایف ذاتی یک رکن از ارکان نظام را دارد.
رئیس دولت در آغاز کار خود ادعا میکرد دیپلمات و حقوقدان است! در دیپلمات بودن اینها باید تردید کرد چون قراردادی با ۶ کشور دنیا بستند که از همان ابتدا عنصر اصلی طرف قرارداد یعنی آمریکا آن را نقض کرد. بهرغم اینکه طرفین ما هیچ یک از تعهدات خود را عملی نکردند، ما داوطلبانه به تعهدات خود عمل کردیم. این نشان میدهد باید در دیپلمات بودن دولت تردید کرد. همه دیدند 3کشور باقیمانده قرار بود بدون آمریکا این قرارداد را اجرا کنند اما آنها « مکانیزم ماشه » را مطرح کردند و البته نظام در پاسخ به این شرارت اعلام کرد از NPT خارج خواهیم شد. دولت نهتنها در رسیدن به اهداف خود در گفتوگو با آمریکاییها موفق نبود، بلکه توفیقی هم در مذاکره با اروپاییها نداشت. رئیسجمهور همیشه اشتیاق خود را برای مذاکره با آمریکا و طرفهای غربی نشان داده و برای این کار همواره ادعا کرده حقوقدان است اما چرا این اشتیاق در سیاست داخلی دیده نمیشود؟!
دوـ متأسفانه دولت با آغوش باز به سمت مذاکره با آمریکا میرود، در حالی که این کشور دشمن ماست و یک ماه نیست سپهبد سلیمانی را که سردار مبارزه با تروریسم بود به شهادت رسانده است. با وجود اینکه رهبر حکیم انقلاب هم در نماز جمعه تهران فرمودند مذاکره با آمریکا را رد میکنیم اما رئیس دستگاه دیپلماسی دولت میگوید حاضریم با آمریکا مذاکره کنیم. این سخنان خشم و نفرت مردم را برانگیخت.
دولت اشتیاق به گفتوگو با غرب دارد اما سوال این است: چرا آقای روحانی به عنوان یک حقوقدان نمیتواند با 6 حقوقدان برجسته شورای نگهبان به گفتوگو بپردازد؟
آقای روحانی که یک روحانی است، چرا با 6 فقیه برجسته حوزه علمیه که منصوب حضرت امام و رهبر انقلاب در شورای نگهبان هستند گفتوگو نمیکند؟ کسی که با ادعای دیپلمات بودن و حرفهای بودن نمیتواند با 6 حقوقدان و 6 فقیه شورای نگهبان گفتوگو کند، چه ادعایی دارد؟! وقتی صادق زیباکلام از طرفداران دولت عنوان میکند آقای روحانی حتی به یک وعده خود هم عمل نکرد، پس میتوان گفت رئیسجمهور برای انحراف افکار عمومی اینگونه سخنانی را مطرح میکند اما این سخنان در شأن رئیس قوه مجریه نیست. قانون برای انتخابشوندگان در هر انتخاباتی شرایطی را در نظر گرفته که این شرایط شامل تحصیلات، سن و اعتقادات دینی و سیاسی است و کسانی که این شرایط را ندارند، حذف خواهند شد اما معنای این کار انتصاب نیست که رئیسجمهور حرف از «انتخابات تشریفاتی» میزند. در همه جای دنیا انتخابشوندگان باید شرایطی را داشته باشند و کسانی که شامل این شرایط نباشند حذف خواهند شد. اگر این اقدام از نظر آقای روحانی به معنای انتصاب است پس باید گفت هیچ دموکراسیای در جهان وجود ندارد چون به هر حال گروهی حائز شرایط نمیشوند. نمایندهای که انتخاب میشود باید در مجلس سوگند بخورد که «ملتزم به اسلام و مبانی جمهوری اسلامی ایران هست». وقتی کسی این شرایط را نداشته باشد، علیه نظام حرف زده و اهل فتنه باشد یا بر اساس گزارش وزارت اطلاعات با دشمن در ارتباط باشد، شورای نگهبان طبعاً باید صلاحیت آن فرد را رد کند و چنین اقدامی نباید مورد گلایه رئیسجمهور باشد. آقای روحانی نباید از ورود عدهای نااهل به مجلس استقبال کند؛ باید از اجرای قانون حمایت کند اما رئیسجمهور انحراف افکار مردم برای داوری درباره کارنامه خود را بهانه این گونه سخنان کرده است. در واقع رئیسجمهور به تشویش اذهان عمومی پرداخته است و طرح این دیدگاههای غیرمنصفانه توهین به شعور مردم است. رئیسجمهور باید بداند با «بصیرترین مردم» روبهرو است. دنیا دید که مردم در بدرقه و تکریم سردار شهید سلیمانی چه کردند، مردم خادمان خود را میشناسند؛ همانطور که بهانهجویانی که وعده دادند و عمل نکردند را هم میشناسند.
محمدکاظم انبارلویی