بیتالمقدس روز پنجشنبه میزبان نشستی موسوم به پنجمین مجمع جهانی هولوکاست بود. بیش از ۴۵ نفر از سران جهان در این مراسم حضور پیدا کردند. این نشست با هدف گرامیداشت هفتاد و پنجمین سالگرد آزادسازی اردوگاه آشویتس برگزار شد. از نگاه بنیانگذاران و سردمداران رژیم صهیونیستی ، افسانه هولوکاست حادثه تلخی است که باید همواره در یادها زنده بماند، زیرا رویکرد ضد یهودی هیتلر و نازیهای آلمان موجب مرگ بیش از پنج میلیون یهودی به جرم یهود بودن در اردوگاههای کار اجباری و اتاقهای گاز شد. بر همین اساس در سالگرد آزادسازی اردوگاه آشویتس این مجمع تشکیل شد تا سران رژیم صهیونیستی با استفاده از تمرکز ویژه رسانههای جهانی بر بهانه سیاسی هولوکاست بر حقانیت جعلی خود تاکید کنند.
افسانه هولوکاست
اخبار سیاسی- در تقویم سازمان ملل، روز ۲۷ ژانویه (۷ بهمن) به اسم یادمان جهانی هولوکاست نامگذاری شده است. هدف رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۵ از پیشنهاد نامگذاری این روز در مجمع عمومی سازمان ملل، تلاش برای غیر قابل انکار کردن این افسانه در روایتهای سیاسی و تاریخی جهان بود، چنانکه پس از آن کشورهایی مانند آلمان و فرانسه هرگونه تردید در خصوص هولوکاست و یا حتی تعداد قربانیان این اتفاق را جرم اعلام کردند.
طبق روایت صهیونیستها بیش از ۵ میلیون یهودی به دست هیتلر کشته و هزاران تن دیگر از خانه و زندگی خود آواره شدند. اما نکته مهم اینکه صهیونیستها با بزرگنمایی حادثهای که برای یهودیان اروپا در زمان حکومت نازیسم در آلمان رخ داد، به خود حق دادند تا سرزمینی برای تشکیل کشور داشته باشند و در این میان ارض موعود یعنی فلسطین با مرکزیت بیت المقدس انتخاب نخست آنها بود. براین اساس پس از پایان جنگ جهانی دوم، این فلسطینیها بودند که هزینه یهودیکُشی هیتلر را با از دست دادن سرزمین، زندگی و آرامش خود پرداخت کردند. در این میان اروپا به سرعت تشکیل رژیم صهیونیستی را در سال ۱۹۴۸ به رسمیت شناخت تا به نوعی دین خود را بابت هولوکاست جعلی پرداخته باشد. بزرگنمایی این اتفاق تا امروز مستمسکی برای رژیم صهیونیستی بود تا ضمن اخذ غرامتهای مادی و حمایتهای سیاسی، در میان سکوت دولتها و رسانههای غربی انواع حملات و رفتارهای غیرانسانی بر مردم فلسطین روا دارد. تلاش برای رسمیت بخشی به تغییر پایتخت رژیم صهیونیستی از تلآویو به بیتالمقدس و عملیاتی شدن پروژه معامله قرن نیز در این جهت صورت میگیرد.
رویکرد اروپا در قبال هولوکاست
پیشگام حمایت از رژیم صهیونیستی در اروپا، دولت انگلیس است که در سال ۱۹۱۷ با اعلامیه بالفور، برای تصرف فلسطین به صهیونیستها چراغ سبز داد. اما پس از پایان جنگ جهانی دوم دولت فدرال آلمان به عنوان دولتی که جانشین رژیم نازی شده بود، خود را ملزم به جبران خسارات دانست و از آن زمان تاکنون هر ساله مبالغ هنگفتی بابت این مساله به رژیم صهیونیستی پرداخت میکند. طبق آمار منتشر شده در خبرگزاری دویچه وله، دولت آلمان از سال ۱۹۵۱ تاکنون بیش از ۸۰ میلیارد یورو پول نقد به این رژیم پرداخته است که این رقم در سالهای آینده نیز بیشتر خواهد شد. این کمک مادی در کنار حمایتهای سیاسی، فروش تجهیزات نظامی و همکاریهای امنیتی-دفاعی بخشی از بسته حمایتی برلین را تشکیل میدهد. هلند و اتریش نیز به دلیل نقشی که در حادثه ادعایی هولوکاست داشتهاند غرامتهایی نیز به رژیم صهیونیستی پرداختهاند.
در این رابطه علیرضا شیخعطار سفیر پیشین ایران در آلمان به خبرنگار میزان گفت: «برای بررسی روابط سیاسی امروز اروپا با اسرائیل باید زمینههای تاریخی مناسبات یهودیها با جامعه مسیحی اروپا را مورد ملاحظه قرار داد. در دوره قرون وسطی و حتی پس از رنسانس، یهودیها در جوامع اروپایی در شرایط بسیار تبعیضآمیزی زندگی میکردند. آنها حتی مجبور بودند در حاشیه شهرها سکنی گزینند. در موزههای تاریخ یهود در آلمان و فرانسه این صحنهها در نوشتهها و نقاشیها ترسیم شده است. علت این نوع برخورد هم صرفاً مسائل ایدئولوژیک و مذهبی بود. زیرا مسیحیان معتقد بودند یهودیها موجب به صلیب کشیده شدن حضرت مسیح شدند. با بروز رنسانس و اختلاف فکری میان کاتولیکها و پروتستانها، فضا برای یهودیها بهتر شد. در این دوران یهودیها وارد عرصه تجارت شدند تا جایی که در قرن ۱۹ که بانکداری مدرن به اوج خود رسید، قریب به اتفاق بانکهای اروپا در دست یهودیانی از جمله خاندان روچیلد بود. نکته مهم آنکه یهودیها به دولت-ملتهای اروپایی برآمده از معاهده وستفالیا اعتقادی نداشتند و فرامرزی عمل میکردند. در واقع خود را وابسته به هیچ از این دولتها نمیدانستند.»
وی تصریح کرد: «در قرن بیستم، وقتی فاشیسم در آلمان و کشورهای پیرو آن ظهور پیدا کرد، حذف یهودیان از قدرت که علاوه بر ساختارهای اقتصادی وارد حوزه فرهنگ از جمله صنعت سینما نیز شده بودند، در دستور کار قرار گرفت. ابتدا مشاغل یهودیها از دستشان خارج شد و به تدریج تعدادی از آنها به اردوگاههای کار اجباری فرستاده شدند. همین اتفاقات باعث شد تا صهیونیستها پس از جنگ جهانی دوم از آن برای خود به عنوان ابزار تبلیغاتی استفاده کنند.»
شیخعطار با زیر سؤال بردن کشته شدن ۵ میلیون یهودی توسط هیتلر خاطر نشان کرد: «من از نزدیک اردوگاه آشویتس و اردوگاهی که در کنار شهر مونیخ است را دیدهام. امکان کشتن ۵ یا ۶ میلیون یهودی د راین اردوگاهها وجود ندارد، زیرا نه با فیزیک این اردوگاهها جور در میآید و نه با محاسبات زمانی. ضمن اینکه برخی از پژوهشگران با عدد و رقم اثبات کردند هیتلر بیش از یهودیان، کمونیستها را کشت. اما امروز این مساله تبدیل به تابویی شد که هیچ کسی در اروپا اجازه تردید ندارد. در واقع صهیونیستها به صورت ماهرانهای از این حادثه جعلی به نفع خود استفاده کردند تا ضمن رسیدن به هدف اصلیشان یعنی ایجاد کشوری در فلسطین، اروپا را مدیون خود اعلام کنند.»
سفیر پیشین ایران در آلمان با اشاره به سه خصیصه اصلی اروپای بعد از جنگ جهانی دوم، عنوان کرد ضد کمونیست بودن، برقراری روابط فراآتلانتیک و حمایت از اسرائیل، اصول اصلی سیاست دول اروپایی بود؛ بنابراین عجیب نیست که همواره مساله اسرائیل در رویکرد سیاستمداران این قاره مطرح باشد.
شیخعطار افزود: «کتابهای درسی آلمان بعد از جنگ جهانی دوم تغییر کرد. در این کتابها به بچههای آلمانی تلقین میشود که ملت آلمان بدهکار بشریت است، زیرا باعث حادثه هولوکاست شده است. برای جبران این مساله هم باید بیدریغ از اسرائیل حمایت کند. نکته دیگر اینکه هر سال کابینه رژیم صهیونیستی و آلمان به مدت سه روز در برلین یا تل7آویو جلسه مشترک دارند که این مساله مؤید هماهنگی این کشور با سیاستهایی است که میتواند ضامن بقای اسرائیل شود.»
تأثیر احساس دین اروپا به رژیم صهیونیستی بر مناسباتش با جمهوری اسلامی ایران
هایکو ماس وزیر خارجه آلمان در آخرین سفر خود به تهران که چند ماه قبل انجام شد تاکید کرد حضورش در ایران تاثیری بر اصول سیاست خارجی آلمان در حمایت از اسرائیل نمیگذارد.
این سخن که در بحبوحه تلاشهای دیپلماتیک اتحادیه اروپا و جمهوری اسلامی ایران برای حفظ برجام به صراحت اعلام شد، میتوانست نشانهای روشن و آشکار از آینده بینتیجه این اقدامات باشد که البته گذر زمان و ورود ایران به گام پنجم کاهش تعهدات هستهای و تداوم انفعال اروپا نیز این مساله را تایید کرد.
در هفتههای اخیر با برداشتن آخرین محدودیتهای هستهای ایران در گام پنجم که در راستای توزان بخشی در برجام و مطابق بندهای ۲۶ و ۳۶ صورت گرفت، مقامات رژیم صهیونیستی نسبت به نزدیک شدن جمهوری اسلامی برای دستیابی به سلاح هستهای ابراز نگرانی کردند. این در حالی است که ۱۶ گزارش اخیر سازمان بینالمللی انرژی اتمی بر صلحآمیز بودن فعالیتهای هسته7ای ایران تاکید دارد. بدنبال این مساله خبرگزاریهای غربی از جمله رویترز در گزارشی اعلام کرد ایران ظرف یکسال آینده به سلاح هستهای دست خواهند یافت. در ادامه این روند تروئیکای اروپا از احتمال استفاده از مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامههای ششگانه شورای امنیت خبر دادند. اگرچه فشار ترامپ و تهدید او مبنی بر افزایش ۲۵ درصدی تعرفه خودرودهای وارداتی اروپا موجب شد تا کشورهای اروپایی نسبت به اقدامات ایران واکنش تندتری اتخاذ کنند، اما نمیتوان گزاره نگرانی رژیم صهیونیستی را نادیده گرفت.
علیرضا شیخعطار نیز با تایید این مساله خاطر نشان کرد: «به رغم نزدیکی جغرافیایی اروپا به غرب آسیا که موجب میشود تحولات در این منطقه بر وضعیت امنیتی و اجتماعی اروپا اثرگذار باشد مانند آنچه در بحث پناهجویان رخ داد، بازهم شاهد هستیم که این کشورها تمایلی ندارند با جمهوری اسلامی به عنوان سردمدار مقاومت همراهی کنند. در حالی که منافع اروپا از نظر منطق سیاسی و ژئوپلتیک ایجاب میکند در راستای ایجاد آرامش در غرب آسیا با ایران همکاری کند، در عمل این اتفاق نمیافتد.»
وی افزود: «در مساله برجام هم اگر ترامپ نبود و نماینده دموکراتها در انتخابات سال ۲۰۱۶ پیروز میشد، باز هم سرنوشت این توافق به اینجا میرسید. زیرا اسرائیل از ابتدا موافق برجام به این شکل نبود. برنامه هیلاری کلینتون هم این بود که بعد از برجام هسته7ای وارد مسائل موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران شود؛ بنابراین از دید من شاید اصلیترین دلیل تعارضات اروپا با جمهوری اسلامی در موضوعات توافق هستهای، موشکی و منطقهای فتنهگریهای رژیم صهیونیستی باشد که حتی حاضر است خلاف منافع خود رفتار کند»
سفیر پیشین ایران در آلمان تاکید کرد: «گنجاندن مکانیسم ماشه در توافقی که قرار بود برد-برد باشد هم با تحریک اسرائیل صورت گرفت تا در نهایت جمهوری اسلامی نتواند نه از امکان حق وتو روسیه و چین استفاده کند و نه دفاعیاتش در شورای امنیت اثرگذار باشد.»
بنابراین تا زمانی که رژیم منحوس صهیونیستی در منطقه ما به عنوان یک غده سرطانی به فتنهگری مشغول است نباید انتظار داشت اروپا در چارچوب روابط انسانی و قواعد بینالمللی حرکت کند.
متهم شدن جمهوری اسلامی ایران به یهودیستیزی؛ سناریو جدید در رسانههای غربی
در همین راستا بررسی سخنان نتانیاهو و مایک پنس در نشست موسوم به مجمع جهانی هولوکاست نشان میدهد، برنامه جدید آنها - تروریستهای صهیونیستی و آمریکایی - نمایش یهودیستیزی جمهوری اسلامی ایران است. مایک پنس در سخنرانی خود جمهوری اسلامی را بزرگترین حکومت یهودیستیز دنیا نامید و نتانیاهو هم نسبت به عدم وحدت نظر همه کشورها در خصوص ضد یهودی بودن نظام سیاسی ایران ابزار نگرانی کرد.
در ادامه فرانک والتر اشتاینمایر رئیس جمهور آلمان و امانوئل مکرون نیز بدون اشاره به جمهوری اسلامی ایران نسبت به سربرآوردن و گسترش یهودیستیزی در دنیا هشدار دادند. اما آیا به واقع جمهوری اسلامی ایران یهودیستیز است؟
تاریخ حضور یهودیان در ایران به بیش از سه هزار سال پیش بازمیگردد و از زمانی که در کشورمان پارلمان شکل گرفته است همواره یهودیها در آن نماینده داشتند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران این روند ادامه یافت و حتی نماینده کلیمیان در مجلس خبرگان قانون اساسی حضور فعال داشت. در حال حاضر نیز طبق قانون اساسی، بدون در نظر گرفتن حدنصاب حمعیت، یهودیها یک نماینده در مجلس شورای اسلامی دارند.
جمعیت کلیمیان امروزه حدود سی هزار نفر برآورد میشود که بهطور عمده در شهرهای شیراز، اصفهان، همدان، کرمانشاه، یزد، کرمان، رفسنجان، سیرجان، بروجرد و بهطور پراکنده در دیگر شهرها زندگی میکنند. در حال حاضر هر شهرستان به ازای هر ۲۵۰ هزار نفر، یک نماینده در مجلس شورای اسلامی دارد که این حد نصاب برای یهودیان و دیگر ادیان آسمانی نامبرده شده در قانون اساسی - به نفع آنها - رعایت نمیشود.
همچنین در چهل سال گذشته، جامعه کلیمی ایران در برگزاری مناسک دینی و فرهنگی آزادی عمل داشتند. یهودیها در مناطق و شهرهای یهودینشین دارای کنیسههای متعدد، مدارس خاص، مجتمعهای فرهنگی، سازمانهای جوانان، دانشجویان و بانوان، سرای سالمندان، کتابخانه مرکزی، تالار اجتماعات و فروشگاههای مواد گوشتی طبق شرع یهود دارند و هیچ خبر یا گزارشی نشان نمیدهد که جمهوری اسلامی ایران با وجود به رسمیت شناختن دین اسلام و مذهب شیعه اثنیعشری به عنوان دین و مذهبی رسمی کشور، محدودیتی در قبال مراسم و برنامههای یهودیان ایجاد کرده باشد.
یهودیستیزی به معنای ایجاد تبعیض، آزار و اذیت، اعمال محدودیت، مهاجرت اجباری و کشتار است که در کارنامه جمهوری اسلامی در مواجه به یهودیان هیچ یک از این موارد دیده نمیشود؛ بنابراین متهم کردن جمهوری اسلامی ایران به یهودیستیزی از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی، یک اتهام بیاساس به شمار میرود که لازم است دستگاه دیپلماسی کشورمان و همچنین رسانهها نسبت به آن شفافسازی بیشتری کنند.