محمدباقر قالیباف عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام شامگاه امروز در گرامیداشت شهدای محله اتابک تهران در مسجد «الزهرا» این محله سخنانی ایراد کرد.
اخبار سیاسی - محورهای صحبتهای عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به این شرح است:
ـ چهل سال از نزدیک با سردار شهید قاسم سلیمانی همدم بودم و رفاقت داشتیم. اگر بخواهم در اوصاف این مرد خدا صحبت کنم ساعت ها باید حرف زد اما امشب قصدم این نیست و به همین بسنده می کنم که یک لحظه همه ما تامل کنیم که یک انسان و یک شخصیتی چون شهید سلیمانی از ابتدای جوانی تا لحظه شهادت چهل سال پیوسته و بدون وقفه مجاهدت و رزمندگی کرد و رزمنده یکه تازه میدان دفاع از اسلام و مسلمین بود من هرچه به دوستان شهیدمان و رزمندگان نگاه می کنم نمی توانم نمونه ای نام ببرم که چهل سال بی وقفه در صحنه باشد.
ـ شهید حاج قاسم سلیمانی از سال ۵۹ در دفاع مقدس بود و جنگ که تمام شد از سال ۶۸ در امنیت شرق کشور فعالیت کرد. چندین سال شبانه روز در آنجا مجاهدت کرد و بعد از یک دهه فرماندهی نیروی قدس را به عهده گرفت و شبانهروز در عرصههای مختلف مجاهدت کرد وقتی یک انسانی چهل سال مجاهدت می کند توفیق از این بالاتر نخواهد داشت آن هم مجاهدتی که در گمنامی باشد شما به این ۵ الی ۶ سال اخیر نگاه نکنید که ایشان فعالیتش رسانه ای شد، دشمنان او را رسانه ای کردند و بعدا مردم او را شناختند.
ـ کسی که برای خدا کار انجام می دهد کلام رزمندگی قدم قلم فکرش و همه چیزش برای خداست همه دیدید در شهادت این عزیز همه سوختند. من قبل از حضور در اینجا منزل شهید عزیزی از شهدای مدافع حرم بودم مادر شهید گفتند که من برای شهادت فرزندم گریه نکردم اما برای شهادت حاج قاسم گریه کردم و هنوز قلبم می سوزد .
ـ امروز من و شما هستیم که باید ادامه دهنده راه این شهید باشیم و مهمترین موضوعی که باید به آن بپردازیم و توجه کنیم این است که بدانیم چه اتفاقی افتاد که یک روستازاده معمولی از روستاهای کرمان این فرصت را پیدا کرد و چنین خدمتی به بشریت کرد و به مسلمین عزت داد؟
ـ امروز وقتی به شهید سلیمانی به عنوان نماد نگاه می کنیم؛ این نماد یک قبل و یک آینده دارد. ما به گذشته او که همانا گذشته انقلاب اسلامی است افتخار می کنیم. همانطور که رهبری فرمودند شهید سلیمانی تربیت شده مکتب خمینی است. انقلاب اسلامی چنین سردارانی را تربیت کرد.
ـ باورم این است اولین موضوعی که باعث شکوفایی شهید سلیمانی شد این بود که او با همه وجودش به سنت های الهی ایمان و باور داشت یعنی وقتی شاهد ظلمی بود و ظالمی را وجود داشت و مظلومی را می دید که استمداد کمک داشت را می دید وظیفه خود را کمک به مظلوم می دانست.
ـ وقتی در جبهه گلوله میزد و می جنگید به آن اعتقاد داشت، و به آن اعتقاد داشت که هر چه در توان داریم جمع کنیم و دیگر مهم نیست نیرو و امکانات کم یا زیاد است، این تیری که به سمت دشمن می زد اعتقاد داشت هدایتش با خداست، زیادی و کمی امکانات موضوعیت برای انجام وظیفه نداشت، ما از اماممان یاد گرفتیم که ما می توانیم.