در باب چیستی رقابت و کیستی رقیب!

 ما هرازچندی وارد رقابت برای تعیین نهادهای انتخاباتی می‌‌شویم. باید بدانیم رقیب ما کیست؟ ما نمی‌توانیم وارد این رقابت شویم، مگر این‌که به دو سؤال، خوب پاسخ دهیم؛ ۱- چیستی رقابت ۲- کیستی رقیب

از سال ۷۶ تاکنون کسانی با ما رقابت می‌کنند که نامشان را گذاشته‌اند « اصلاح‌طلب »!

این جماعت هیچ‌گاه به این سؤال پاسخ نداده‌اند که چه چیزی را می‌خواهند اصلاح کنند. مفهوم و کارکرد اصلاح‌طلبی آنان روی «دین»، «جامعه» و «سیاست» سایه می‌اندازد، ضمن این‌که از هر نوع پاسخگویی فرار می‌کنند. در همه حوزه‌ها ورود می‌کنند و کرسی تئوری‌پردازی و نظریه‌پردازی خود را پهن می‌کنند.

بنیاد گفتمان آن‌ها بر ابهام است. مبتنی بر این ابهام، در وادی «عدم شفافیت» و «نقد مرزبندی»

سیر و  سلوک می‌کنند. این راهبرد به آن‌ها کمک می‌کند تا جبهه‌ای بسازند که یک سرش «سروش» است و سر دیگر آن «گوگوش»!

شگرد اصلی آن‌ها «ایستادن در غبار» و سکنی گزیدن در «ابهام» است. این ویترین سیاسی به آن‌ها کمک می‌کند حتی برخی از انقلابیون و  روحانیون را در این راهبرد به اسارت ببرند.

آن‌ها با «اسلام سیاسی» و «حکومت دینی» چالش جدی دارند. قبول ندارند «اسلام» در اداره جوامع، کارآمد است و انقلاب می‌تواند خواسته‌های مسلمانان را برآورده کند.

کلید حل معمای اداره جامعه را در ارتباط با «غرب» می‌‌دانند و در گفتار سیاسی «غرب» و «غرب‌باوری» دال مرکزی گفتمان آن‌هاست. در بزک کردن اروپا و آمریکا چیزی کم نمی‌گذارند.

مقابله با نظام، تردیدافکنی در مورد مشروعیت و کارآمدی نظام؛ مبنا و اساس تولید ادبیات سیاسی آن‌هاست. مرتب فضاسازی می‌کنند تا شالوده‌شکنی کنند و تغییرات را ضروری نشان دهند.

ترکیب درونی آن‌ها درهم تنیده است. هر فرد، حزب و گروهی که به هر دلیل از نظام دلخور است، بدون مرز به آنها می‌پیوندد. به همین دلیل بی‌شناسنامه هستند، اما همیشه در جیب خود چند شناسنامه جعلی دارند. در صورت مقتضی بیرون می‌آورند و با هویت‌های متفاوت ظاهر می‌شوند. ایستادن در «غبار» و سکنی گزیدن در «ابهام» به آن‌ها کمک می‌کند تا همیشه در موضع «طلبکاری» باشند.

با آن که خود را اصلاح‌طلب می‌دانند، اما به کمتر از «انقلاب» رضایت نمی‌دهند و در ۱۸ تیر ۷۸، ۸ ماهه اول سال ۸۸، آشوب‌های ۹۶ و ۹۸ به میدان آمدند تا زیرآب انقلاب را بزنند.

​​​​​​​به ویترین سیاسی و دکوراسیون اجتماعی اصلاح‌طلبان که نگاه می‌کنیم، انقلابیون پشیمان، چپ‌گرایان لیبرال، اسلام‌گرایان مدرنیست و پست‌مدرن، وزرای قلدر غیرپاسخگو، مسئولان و بی‌مسئولان طلبکار، برخی نمایندگانی که نقش اپوزیسیون را بازی می‌کنند را می‌بینیم. با این‌همه درهم‌ریختگی و بی‌ریختی، مدعی هستند آن‌ها ناجی جمهوری اسلامی و صاحب اصلی انقلاب هستند و مملکت را از ورطه سقوط نجات داده‌اند.

مواضع ضد و نقیض آن‌ها همواره مروج نارضایتی و مشوق ناراضیان بوده است. خط ارتباطی و اطلاعاتی آن‌ها از BBC و رادیو آمریکا شروع می‌شود و به رسانه‌های مکتوب و دیجیتال آن‌ها در داخل امتداد پیدا می‌کند.

این خط، تولید «حیرانی» و «حیرت» در فضای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و… می‌کند. آن‌ها در این دریای حیرانی شروع به سربازگیری می‌کنند. آن‌ها با انتخابات به درون حاکمیت می‌آیند تا از آن «خارج» شوند. لذا خروج «از» حاکمیت و یا خروج «بر» حاکمیت جزء راهبردهای اصلی کارنامه آنهاست. رزومه کاری آن‌ها در ‌«دولت» اصلاحات و «مجلس» اصلاحات این حقیقت را فاش می‌سازد. اگر هم در انتخابات شکست بخورند و رأی نیاورند، بنا را بر اردوکشی خیابانی، شورش و آشوب‌طلبی می‌گذارند. کارنامه آن‌ها در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ چنین حقیقتی را فاش می‌کند.

صورت‌مسئله رقابت سیاسی در ایران از سال ۱۳۶۷ به بعد این نیست که دو جریان سیاسی با هم رقابت می‌کنند. یک جریان سیاسی رقیب اصلی را اصل نظام می‌داند و با رضایت به مداخله خارجی کمر به هدم اسلام، انقلاب و ایران و نظام جمهوری اسلامی بسته است. این‌ها همان کسانی هستند که به دشمن آدرس «تشدید» تحریم‌ها و به مسئولان نظام آدرس «تسلیم» در برابر تحریم‌ها را می‌دهند.(۱)

این معادله غلط رقابت در ایران، برخی از اصولگرایان را به وادی غفلت برده و براساس این منطق که کعبه انقلاب، صاحب دارد و از آن صیانت می‌کند. ما باید به فکر گاو، گوسفند و شتر خود باشیم، مانع اصلی وحدت، همگرایی و یکپارچگی اصولگرایان در برابر سیل ویرانگر اصلاح‌طلبی به شرح آنچه که گفته شد، می‌باشد. ما راهی جز اتحاد، یکپارچگی و همگرایی نیروهای پایبند به انقلاب و اسلام نداریم. هرکس غیر این می‌اندیشد، یا می‌خواهد در زمین رقیب بازی کند و بیراهه رود یا غافل است.

پی‌نوشت:

(۱) مصاحبه خوب و روشنگرانه استاد  علیرضا شجاعی‌زند با مهر (۲/۱۰/۹۸) درباره ماهیت فکری و عملی اصلاح‌طلبان خواندنی است. نکات مهم در مورد کیستی رقیب را از این گفت‌وگو وام گرفته‌ام.

نویسنده : محمدکاظم انبارلویی