سرانجام سفر آقای روحانی، رئیسجمهور کشورمان به ژاپن به پایان رسید. چنانچه رسانههای ژاپنی و غربی از قبل اعلام کرده بودند، اساسا مذاکرات دوجانبه تهران توکیو موضوعیت چندانی در این سفر نداشته و شینزو آبه نخستوزیر ژاپن از سوی دونالد ترامپ و دیگر مقامات کاخ سفید مأمور به « واسطهگری » میان ایران و ایالاتمتحده بوده است. حتی مطابق اعلام خبرگزاری کیودو، قرار است آبه جزئیات مذاکرات با رئیسجمهور کشورمان را به اطلاع کاخ سفید برساند.پسازاین سفر نیز آقای روحانی در پیامی اعلام کرده است که ایران از هرگونه مذاکره و توافقی که منجر به افزایش صدور نفت کشورمان شود استقبال میکند. البته ایشان در خصوص حدودوثغور این توافق و مذاکره و بازیگران دخیل در آن، سخنی به میان نیاورده است!
بدون شک هیچکس منکر استفاده جمهوری اسلامی ایران از همه ظرفیتهای دیپلماتیک و سیاسی موجود در نظام بینالملل، آنهم در مسیر تحقق اهداف و منافع کشورمان نیست. ژاپن نیز بهعنوان کشوری که نزدیک به یک قرن( ۹۰ سال) با ایران دارای مراودات سیاسی است، از این قاعده مستثنی نیست. بااینحال زمانی که ژاپن از کسوت یک «بازیگر مستقل» خارج میشود و به متغیری وابسته به ایالاتمتحده تبدیل میگردد، قاعده بازی با قبل متفاوت خواهد بود!
شواهد و مستندات موجود نشان میدهد نخستوزیر ژاپن موضوعاتی مانند خرید نفت از ایران و احیای مبادلات تجاری دو کشور پس از خروج از برجام را منوط به توافقی غیرمستقیم یا حتی مستقیم میان تهران واشنگتن کند. در این معادله، کاخ سفید و توکیو بر روی ماهیت موضوع تمرکز دارند و شکل و چگونگی تحقق آن برای آنها محلی از اعراب ندارد. ترامپ به دنبال آن است تا برای افزایش محبوبیت خود در مؤلفه سیاست خارجی آمریکا( که در نظرسنجیهای ایالتی و عمومی از ضعف آن رنج میبرد)،«توافق با ایران» را بهمثابه یک برگ برنده در فضای انتخاباتی سال ۲۰۲۰ خرج کند. در این میان تروئیکای اروپایی، ژاپن، عمان ، سوئیس و دیگر واسطهها صرفاً کاتالیزورهایی برای دستیابی ترامپ به این هدف محسوب میشوند. فارغ از هیاهویی که بر سر سفر رئیسجمهور به ژاپن میشنویم و در آینده خواهیم شنید، صورتبندی واقعیات موجود بههیچعنوان دشوار نیست: ترامپ از یک توافق چندجانبه که دارای پشتوانهای به نام قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل بوده است خارجشده و تحریمهای یکجانبه را مجدداً علیه کشورمان وضع کرده است. جمهوری اسلامی ایران نیز در قالب «استراتژی مقاومت فعال» از اردیبهشتماه امسال تاکنون اقدام به کاهش مرحلهبهمرحله تعهدات برجامی خود ( آنهم مستند به متن توافق هستهای ) نموده است. بدیهی است که حل این معادله، تنها در گروی بازگشت ایالاتمتحده آمریکا به برجام، اجرایی شدن کامل و مطلق توافق هستهای ، عذرخواهی رسمی ترامپ از ملت ایران و جبران خسارات ناشی از خروج کاخ سفید از برجام خواهد بود. سخن گفتن از «توافق ثانویه» یا « توافق تکمیلی» که بهکرات آن را از لسان مقامات اروپایی و دیگر متحدان بینالمللی ایالاتمتحده میشنویم، آدرس غلطی است که نهتنها منجر به حل بحران اصلی نمیشود، بلکه مولد گره کور دیگری در این صحنه خواهد بود. در چنین شرایطی بهتر است نخستوزیر ژاپن بهعنوان متحد اصلی آمریکا، بهجای تلاش برای میانجیگری و ارسال پیامهای دولت ترامپ برای ایران، بر روی نقش مستقل خود و کشورش در جهان تکیه کند و استراتژی «مهار آمریکا» را در دستور کار خود قرار دهد. در غیر این صورت، نخستوزیر ژاپن حکم «امپراتور بادها» را خواهد داشت! مقامی که جهت حرکت سیاسی وی بر اساس چگونگی وزش باد از سوی کاخ سفید تعیین خواهد شد….
نویسنده : حنیف غفاری