حالا دیگر همه ما به موضوعات و چالش هایی شبیه ماجرای استراماچونی عادت کرده ایم. گاهی با خود می گوییم اگر در برخی چالش ها، مشکل حادی پیش نمی آید و گرهی در کار نمیافتد، این نه از سر تدبیر و مدیریت درست و دقیق است، بلکه همت ابر و ماه و خورشید و فلک بوده یا اقبال ما.همین روزها نمونه های عیان آن را می بینیم و می شنویم و به عواقبش مبتلاییم.
از ماجرای استراماچونی بگیرید تا سیستم معیوب آب و فاضلاب اهواز ، قصه تکراری آلودگی هوا و البته داستان های پساگرانی بنزین همه مواردی است از نبود کارآمدی و مدیریت پیشگیری از بحران.باری! آن چه در برخی سیستم های اداره امور مشاهده میشود، نوعی بلبشو یا حداقل کم دقتی و کم تدبیری است به طوری که یک مسئله تا به مرحله بحران ها و چالش های آسیب زا نرسد و جامعه در التهاب گرفتار نشود، راهی آن هم نیم بند برایش تدبیر نمی شود. انگار برخی مدیران ما اعمال «مدیریت کارآمد و به هنگام» سخت شان است و باعث زحمتشان می شود.در این فرصت، سه نمونه جدید از این نوع مدیریت که پیشامدهای احتمالی را در نظر نگرفت و جامعهای را به التهاب کشاند با هم مرور و واکاوی می کنیم؛ مواردی که احتمالا (یا قطعا) شما نیز می توانید نمونه های دیگری نیز به آن اضافه کنید.
1– ماجراهای پسا گرانی بنزین
درپی تحولات و شبه شوک های اقتصادی و گاهی اجتماعی و سیاسی، این واقعیت قابل پیش بینی است که همچون بسیاری از نقاط دنیا همواره بخشی از مردم دست به اعتراض های آرام یا ناآرام می زنند، اما آیا می توان سهم برنامه ریزی و آینده نگری برای تبعات این «شبه شوک»ها را نادیده گرفت؟ در ماجرای اخیر تصمیم افزایش قیمت بنزین به نظر چنین اتفاقی رقم خورد؛ پس از چند سال ثبات قیمت بنزین (که البته به همین افزایش نیافتن قیمت نیز نقد وارد است) تصمیمی گرفته می شود که این حامل سوخت افزایش قیمت یابد،اما پرسش این است که مجری این پروژه، چه طرح و تدارکی برای این تصمیم بزرگ پیش بینی کرده بود؟
* آیا با مردم درباره طرح کمک معیشتی حرفی زده شد؟
* آیا برای سیستم حمل و نقل عمومی سهمیه ویژه پیش بینی شده بود که همزمان با افزایش قیمت اعلام و تحویل شود؟
آیا برای اعتراض های قانونی بستری فراهم یا برای اغتشاشات احتمالی شیوه مواجهه خاصی در نظر گرفته شده بود؟
و ...
البته این سوالات در پی روش اجرای سوال برانگیز این پروژه موضوعی نیست که امروز و پس از یک ماه طرح شود، بلکه از همان ابتدا بخشی از مسئولان که خود نیز از امضاکنندگان این تصمیم بودند، به هر دلیلی از نحوه اجرای آن انتقاد کردند. بماند که مسئول دولت به عنوان مسئول اجرای این طرح در شرایطی که می توانست به روش دیگری و از سر همدردی و مهربانی با مردم همراهی کند، اعلام کرد، خود نیز صبح روز بعد از افزایش قیمت مطلع شده است. به طور قطع این روش مواجهه با مسائل و تبعات یک تصمیم از فاجعه ای عمیق حکایت می کند که می توان آن را در سطوح مختلف عملکردی مدیران در بخش های گوناگون لمس کرد.
2 – ماجرای استراماچونی؛ اشک ها و لبخندها
واقعا به آن مدیری که به هر دلیلی تعهدات خودش را در قرارداد با یک مربی نمی تواند اجرایی کند، چه باید گفت؟
شاید فقط باید خندید، یا اشک ریخت که عملکرد های برخی مدیران گاهی با آبرو و حیثیت یک جامعه بازی می کند. اگرچه این ماجرای مربی ها و بازیکنان خارجی که اغلب به دعوا و شکایت کشی به آن سوی مرزها کشیده می شود، اکنون برای ما عادی شده اما آیا درست است، آن غریبه ها برای یک قرارداد ورزشی یک مسئول و مدیر ایرانی را «دروغگو» خطاب کنند؟ (برای این موضوع به اظهارات کی روش، برانکو و استراماچونی پس از نگرفتن حقوقشان رجوع کنید.)
3 – ماجرای این روزهای کوت عبدا... در اهواز
نمونه دیگر از نبود تدابیر ویژه و آینده نگری برای چالش های احتمالی، ماجرای دردآور این روزهای سیستم آب و فاضلاب اهواز است.
این اتفاق بیان گر این واقعیت است که بخشهای محلی و استانی تا موعد این رویداد نتوانسته اند گام های موثری برای پیشگیری از وقوع چنین حادثه ناگواری بردارند؛ حادثه ای که اکنون زندگی هزاران نفر را تحت تاثیر قرار داده و مشخص نیست تا چه زمان رنج های مردم گرفتار کاهش و دردها تسکین مییابد.رنج هایی که گردوغبار، آلودگی هوا ،سیل و... نمونه های بارزی از آن است که هر از گاهی درد های این دیار را به یادمان می اندازد . بماند که اساسا چنین رویدادهایی که نتیجه مستقیم عملکردها و مدیریت هاست، خود از اولین عوامل افزایش نارضایتی و ناامیدی اجتماعی است.
و اما ...
و اما از این دست موارد، متاسفانه به مسائل متعددی می توان اشاره کرد که موضوع «آلودگی هوا» نیز یکی از همین چالش های همیشگی است که هر سال با فرارسیدن پاییز وکم بارشی و ایجاد بحران آلودگی در کلان شهرها، حرف و حدیث اجرای «قانون هوای پاک» به میان می آید و باز که کمی باد می وزد همین حرف ها و دغدغه ها را هم انگار با خود میبرد و دوباره سال بعد همین آش و همین کاسه و همین خفه شدن ها در آلودگی هوا...
شاید همین جمله همراه با لبخند آن مسئول که «من هم صبح روز بعد متوجه خبر افزایش قیمت بنزین شدم»، کافی باشد برای همه دغدغه های من و شما که چرا مسئولان، به موقع چاره و تدبیر نمی کنند؟ چون آن ها تازه خودشان هم همان صبح روز بعد که از خواب بیدار می شوند با این مسائل روبه رو می شوند!
نویسنده : سید صادق غفوریان