اصلاح طلبان برای هر انتخابات ی برنامه های مدونی دارند. درواقع این جناح سیاسی تحرکات و کنشهای سیاسی خود را همواره با ساعت انتخابات کوک می کند. از این رو بیشتر از اینکه بتوان به اصلاح طلبان یک جریان سیاسی گفت باید آنرا یک کمپین انتخاباتی نام نهاد که از هر انتخاباتی به انتخابات دیگر پرش دارد.
اخبار سیاسی- اصلاح طلبان زودتر از سایر گروه ها و جناح مقابل کنش های انتخاباتی خود را آغاز می کنند. بعد از شکست های این جریان سیاسی در انتخابات های هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی بود که به این نتیجه رسیدند، بایستی برای تداوم زیست سیاسی خود به انتخابات با نگاه ویژه ای نگاه کنند. درواقع پس از اتمام مجلس ششم بود که جریان اصلاحات به حاشیه رفت و حتی حیات سیاسی خود را در خطر دید. از این روست که این جریان پیشتر از سایر گروه ها و جناح های سیاسی کنش های انتخاباتی خود را شروع می کند اما انتخابات یازدهم مجلس شورای اسلامی برای این جریان سیاسی شرایطی دیگر دارد و جالب اینجاست که اصلاح طلبان برخلاف معمول رفتار جناحی خود، خیلی دیر برای انتخابات آماده میشود. این موضوع نیز به نظر می رسد به عملکرد این جناح و کارنامه نیروهای اصلاح طلب در مجلس شورای اسلامی دهم و شورای شهر فعلی تهران باز می گردد.
عشوه سیاسی برای حضور در انتخابات
اصلاح طلبان به خوبی می دانند که با ریزش آرا در این انتخابات مواجهند. از این رو بود که در ابتدا بسیار محتاطانه سعی کردند وارد گود انتخابات شوند. در این حوزه انشقاق و اختلاف نظرهایی درباره نحوه ورود یا حتی عدم حضور در انتخابات در جریان اصلاحات به چشم می خورد.
اصلاح طلبان با مرور گذشته سیاسی خود در انتخابات های گذشته چند نظر را اعلام کردند. این سردرگمی حتی سبب شد تا اصلاح طلبانی که در جایگاه ایده پرداز و تئوریسین هستند به اختلاف عقیده در نحوه حضور در انتخابات اعتراف کنند.
در همین رابطه، «سیدمصطفی تاجزاده» در نشست پرسش و پاسخ حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، با موضوع ایدههای سیاستورزی فعال در انتخابات پیش رو اظهار کرد: «در هیچ دورهای به اندازه امسال میان اصلاحطلبان درباره انتخابات اختلاف نظر وجود نداشته است. در این زمینه دو دیدگاه وجود دارد یکی اینکه کسی چیزی نگوید و دیگر آنکه پا به پای جامعه پیش برویم به شکلی که هرکس نظرات خود را مطرح و از آن دفاع کند و دیگران هم آن را نقد کنند تا کمکم به اجماع رسیده و در مورد نامزدها هم به سازوکاری برسیم که مردم در انتخاب نامزد نهایی نظر بدهند تا اصلاحات با جامعه پیوند بخورد.»
معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات به چهار استراتژی پیش روی اصلاحطلبان چون «عبور از انتخابات»، «واگذاری انتخابات»، «حضور بیقید و شرط» و «مشارکت مشروط» اشاره کرد.
وی با رد استراتژی واگذاری انتخابات گفت: «در جمهوری اسلامی چنین مدلی جواب نمیدهد چون هر گروهی که به سمت واگذاری رفته به انزوا کشیده شده و هر گروهی که حضور مستمر داشته است علاوه بر اقبال اجتماعی، توانسته تشکیلات قوی و بهروزتری داشته باشد.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب اظهار کرد: «استراتژی حضور بی قید و شرط در انتخابات سالهای ۹۲ تا ۹۶ جواب داد اما جامعه در این سالها پوست انداخته و این استراتژی امروز جواب نمیدهد. »
تاجزاده تصریح کرد: «چیزی که استراتژی ما را زیر سوال میبرد وجود یاس و ناامیدی است. برای حضور در انتخابات، مردم باید توجیه شوند و دیگر آنکه بدنه و کادرهای اصلاحات هیچ موقع به اندازه امروز نسبت به حضور و نتیجه انتخابات دیدگاه نداشتهاند.»
همانطور که تاج زاده بیان می کند اصلاح طلبان برای اینکه حیات خود را در فضای سیاسی کشور تداوم ببخشند هیچگاه از انتخابات صرف نظر نمی کنند. بنابراین دو دیدگاه عبور از انتخابات و واگذاری انتخابات میان نیروهای این جریان سیاسی منسوخ شده است. از سوی دیگر این جریان نفع سیاسی خود را در حضور بی قید و شرط در انتخابات نمی داند از این روست که راهبرد مطلوب این جریان سیاسی بخصوص در زمانی که جناح اصلاح خود را در ضعف اعتباری در میان پیکره جامعه می بیند، راهبرد «حضور مشروط در انتخابات» است. این موضوع مورد تاکید «سعید حجاریان» تئوریسین نخست و از جمله رادیکال های این جریان سیاسی است.
همچنین «صادق زیبا کلام» و مصطفی تاج زاده نیز بر حضور مشروط در انتخابات تاکید میکنند که در این باره باید با شورای نگهبان و نهادهای تاثیرگذار مذاکره شود تا نامزدهای بیشتری از اصلاح طلبان در گردونه رقابت برای حضور در انتخابات قرار بگیرند.
حجاریان در اظهار نظر انتخاباتی خود در این خصوص به روزنامه سازندگی میگوید: «همانطور که به خاطر دارید من درباره «حضور مشروط» در انتخابات نکاتی را گفتم یکی از ابعادش این است که منتظر بمانیم و ببینیم هسته اصول گرایان بنا دارند چگونه انتخاباتی را برگزار کنند، وجه دیگر حضور مشروط، اشتراط با نفس است؛ یعنی باید میان خودمان بر سر کیفیت زمین بازی انتخابات توافق کنیم، این دو شرط پهلو به پهلوی هم هستند. البته شرطهای دیگری هم وجود دارد که لازمه طرح و تحقق آن، تهیه منشور اصلاح طلبی است.»
اصلاح طلبان نیاز دارند که به راهبرد حضور مشروط در انتخابات مجلس شورای اسلامی چنگ بزنند. این راهبرد دو حسن اساسی در زمانی که اصلاحات از برآیند انتخابات نتیجه روشن و مثبتی پیش بینی نمی کند، دارد. موضوعی که در دو مرحله پیشا انتخابات و پسا انتخابات می توان مورد بررسی قرار داد.
اول اینکه اصلاحات پیش از انتخابات بازهم بی اعتباری سیاسی خود را به گردن نهادهای نظارتی می اندازد و سعی می کند با این ترفند با مظلوم نمایی میان برخی از افکارعمومی برای خود وجهه سازی کرده و رای و نظر آنها را به خود جلب کند. از سوی دیگر اگر اصلاحات بنابر پیش بینی پیروز انتخابات نشد شکست را به گردن همین نهادهای نظارتی بیاندازد.
به هر جهت همانطور که سعید حجاریان گفت اصلاح طلبان پی سازوکاری برای حضور در انتخابات هستند و این راهبردشان بیشتر یک ناز و عشوه سیاسی است؛ وگرنه آنچه اصلاح طلبان در سر دارند حضور بی قید و شرط در انتخابات است؛ چراکه اصلاحات حیات و تداوم سیاسی خود را در حضور در انتخابات می بیند و تجربه تلخ پس از مجلس ششم که این جریان سیاسی به حاشیه رفت و حیات سیاسی خود را در خطر دید به هیچ وجه اجازه نمی دهد این جریان دیگر بار چنین خطر بزرگی کند. هر چند که شکست اصلاح طلبان در مجلس ششم به جهت اختلاف سیاسی و عدم اعتبار لازم حاصل از عملکرد جنجالی در مجلس ششم بود نه عدم حضور در انتخابات.
ساختار سازی برای کانالیزه کردن قدرت
همانطوری که سعید حجاریان مطرح کرد این جریان سیاسی در پی ایجاد یک سازوکار و ساختار سیاسی برای انتخابات است. این جریان می داند که ساختار «شورای عالی سیاستگذاری» به ریاست و رهبری «محمدرضا عارف» که برآیند آن حضور و عملکرد اصلاح طلبان در مجلس دهم و شورای شهر پنجم خصوصا در تهران بود، دیگر نمی تواند نیاز این جریان سیاسی را برطرف کند. از یک سو نیروهای این جریان سیاسی دیگر با این سازوکار گرد هم جمع نمی شوند و از سوی دیگر سررشته قدرت و هدایت جریان اصلاحات از طیف تندرو مشارکت (اتحاد ملت) و کارگزاران بیرون می آید و این ممکن است برای این جریان مشکلاتی را ایجاد کند که انشقاق سیاسی از جمله همین موارد است.
بنابراین جریان سیاسی اصلاح طلب دوباره دست به ساختارسازی جدید با عنوان و ویترین «سازوکار دموکراتیک» زده است. «سرا» مولد همین ساختارسازی جدید است. اصلاح طلبان انحصارطلب قدرت به خوبی می دانند که برای کانالیزه کردن قدرت نیازمند یک ساختار سیاسی جدید هستند که گروه های سیاسی را مقید کنند و حول یک دایره گرد هم جمع شوند. تجربه های گذشته و سر برآوردن نیروهای تازه نفس سیاسی در این جریان با عنوان «نواصلاح طلبی» این موضوع را برای گروه های انحصار طلب قدرت در جریان اصلاحات روشن ساخته است که اگر به اندازه کافی با سرعت و قدرت عمل نکنند، قافیه را به جوانان اصلاح طلب باخته اند. ازاین روست که جریان اصلاحات دست به ساختارسازی با عنوان «سرا» یا همان «سامانه رای اصلاح طلبان» زد.
این سامانه در ظاهر مطرح می کند که سعی دارد روندی عادلانه و دموکراتیک برای چینش نیروهای سیاسی در انتخابات مجلس یازدهم را بر عهده بگیرد اما در خفا هدف این ساختارسازی جدید هم مانند ساختارهای گذشته از جمله «شورای مشورتی» و «شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات» و «شورای راهبردی انتخابات» کانالیزه کردن قدرت در چنگال نیروهای انحصار طلب قدرت و رادیکال این جریان است.
ساختارسازی های بیرون از این دایره نشان داده است که به شدت از سوی اصلاح طلبان انحصارطلب منکوب و سرکوب می شود. ماجرای برچسب زنی با عنوان «اصلاح طلب جعلی و بدلی» به برخی از گروه های و اشخاص اصلاح طلبی که سعی کردن منویات سیاسی خود را در این جریان دنبال کنند، نمونه بارزی از این استبداد جریانی در جناحی است که خود را مدعی آزادی بیان و اندیشه معرفی می کند.
از همین ابتدا کنایه ها و شکواییه ها به این ساختار سازی در جریان اصلاحات به چشم می خورد اما جریان رادیکال اصلاحات حمایت تام و تمام خود را از این ساختارسازی آشکار کرده است که نشان دهنده همین موضوع کانالیزیه کردن قدرت در این جناح سیاسی است.
در همین رابطه، «علی شکوری راد» دبیر کل حزب اتحاد ملت (آلترناتیو حزب منحله مشارکت) بیان می کند: «کسانی که از طرح سامانه رای سنجی اصلاح طلبان (سرا) ناراحت هستند، لزومی ندارد، دیگر احزاب را متهم کنند، آنها باید حرف و نقد خود را بیان کنند؛ به قول شهید مطهری قطاری که حرکت نمی کند را سنگ نمی زنند.»
وی می افزاید: «وقتی عملکرد و فعالیت یک حزب قابل قبول و در حال گسترش است عده ای به آن سنگ می زنند؛ بنابراین ضرورتی نمی بینم خیلی به این مسائل و حواشی آن بپردازم؛ بنابراین همه دوستان و احزاب اصلاح طلب را به اتحاد و انسجام حداکثری در روند انتخابات پیش رو دعوت می کنیم، به طوری که کمک حال همدیگر باشیم.»
این انتقادات و پاسخ و دفاعیه شکوری راد از همین موضوع انحصار طلبی قدرت و ساختارسازی برای کنار راندن دیگر احزاب اصلاح طلب و نگرانی این احزاب از قصه پر غصه همیشه این جریان حکایت دارد. درواقع کیک قدرت اگرچه در ساختار سرا نشان داده می شود که به طور مساوی تقسیم شده است اما سهم بزرگ این کیک به گروه های رادیکال و کانون قدرت اصلاح طلب و نزدیک به لیدر اصلاحات می رسد.
جریان سیاسی اصلاحات از حالت ایدئولوژی رادیکال که تا مجلس ششم این جریان را هدایت کرد و بعد از آن باعث به حاشیه رانده شدن این جریان خصوصا در جریان حوادث سال 88 شد به سمت پراگماتیسم و عمل گرایی که حاصل نفوذ و سیطره افکار تکنوکرات های کارگزارانی بود رفت و از این رو بود که در جریان انتخابات سال 92 و 96 این جریان سیاسی هویت اصلاح طلبی (عارف، کاندیدای اصلاح طلب) را فراموش کرد و با تاکتیک «رحم اجاره ای» پای به میدان گذاشت. حال مشخص نیست که این جریان در انتخابات آینده چه ایده ای را پیش رو دارد. شاید این جریان به سمت ایدئولوژی ملی گرایانه با توجه به سوختن ایدئولوژی های رادیکال و پراگماتیسم روی بیاورد اما این جریان سیاسی برای حضور در انتخابات و باز کردن در آن یک کلید اساسی را در دست ندارد و آن کلید اساسی «اعتبار» است.
امیر حمزه نژاد