برای کسی که اطلاعی اجمالی از وضعیت حاکم بر جهان و شرایط ایران داشته باشد، روشن است که چه خبرهاست؟ جهان، نو به نو در حال دگرگونی و تغییر است. جهان استکبار به سرکردگی آمریکا با چالش زوال روبهروست. ابرقدرتی که تا چند دهه پیش حرف اول را میزد و خود را حاکم مطلق میدانست و تفرعنی میکرد، امروزه به پدیده ترامپ مبتلاست که رکورددار دروغ در جهان و در بازی یا واقع، سلامت روانیاش در دست بررسی است. آمریکا را منزوی کرده و اگرچه نمک خوردگانش هنوز میخواهند مردم را از کُت کدخدای محتضر بترسانند ولی واقعاً از آن قدرت دیروز، جز لامساسی عهد شکن و شکست خورده باقی نمانده است. جدای از رکود اقتصادی، اعتبار آمریکا نیز از دست رفته و متفکرانش نظرشان عوض شده و دیگر، لیبرالیسم و نئولیبرالیسم را ناجی بشریت و راهحل آخرین نمیدانند.
ملک ملکه، سه نخستوزیر را به خاطر اضطرار برگزیت عوض کرده و بیش از یکسال است که فرانسه مدعیِ مهد حقوق، پاسخی جز تیرِ تفنگ برای مطالبه مردمش که نظام سرمایهداری را نمیخواهند ندارد و با استبداد، چشم و جانشان را هدف گرفته. اسرائیل دوران اضطراب خود را میگذراند و کابوس زوال میبیند. سوریه، لبنان، عراق، یمن، میانمار و... و ایران ما نیز از آتش دشمنان، آزرده جاناند. ایران که فلات ثبات است و در آزادگی و استقلال، مورد حسرت جهانیان، چهل سال است که در تحریم سخت است و تنها تحریم، آزارش نمیدهد. فتنههای رنگرنگ و آدمهای دغل و زرنگ، که در این اوضاع، حسابی کاسبیاند. اختلاسگر، اختلافگر، قاچاقچی، مالیاتگریز، بدهکاران دُم کلفت بانکی، مسئولین کارنابلد، نفوذیها، دوقطبیسازها، اراذل و اوباش، منافقین و سلطنتیها و... همگی دست در دست دشمنان ایران و در مقابل مردم و انقلابشان صف کشیدهاند. در برابر اینها، امدادهای الهی و تأییدات آسمانی و نفسهای مقدسان و خونهای شهیدان و دستهای به آسمان رسیده پاکان و جهادگرانی که روز و شبشان را به هم دوخته اند، همگی اصل کارند ولی آنچه مهم است مردمانی هستند که مردانه پای اسلام و انقلابشان ایستاده و نامشان را در سرلوحه بهترین امتها نوشتهاند.
و جفای به آنها ستم به خوبیهاست.
و کثرت امتحانات و ابتلائاتشان، همگی نشان از نشان شده بودن این قوم دارد که خدای حکیم و حاکم و قادر، اراده کرده آنها را به قلل رفیع آرزوهاشان برساند و امور مهم را به آنان بسپارد. انشاءالله.
قحطی انگلیسی و پدر و پسر پهلوی و 28مرداد و 15 خرداد و 17 شهریور و انقلاب و تحریمهای وحشیانه و ترورهای منافقین و جنگ تحمیلی و فتنههای 78 و 88 و 96 و 98 و فتنه گران کار به دست و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و زلزله و سیل و نااهلان و نامحرمان و... تنها واژگانی کوتاه، ولی حاکی از صد سال استقامت مردم ایران هستند که تاریخشان را با خون نوشتهاند. آنچه امام حکمتها فرمود که مردم ایران برتر از مردم حجاز و کوفه دوران نبی و ولی است، حق مطلب است و همین است که مردم ایران را شایسته بهترینها کرده است. خدا میداند.
هفته بسیج است و زادروز یکی از انقلابیترین نهادهای تاریخ انسانی. قطعاً یکی از ملهمات مهم به امام خمینی همین بسیج و سپاهی است که اگر نبودند نه انقلاب بود و نه کشوری و نه مردمی. مگر انگلیس خبیث با قحطی، نصف ایرانیان را در سال 1295 تا 1298 خورشیدی نکشت؟ مگر دشمنان نگفتند که تحدید نسلِ ایرانی امروز، زحمت سیاستمداران جنگ طلب فردا را کم میکند؟ واقعاً هجوم حیرتآور، محصولات جلوگیری و عقیمکننده و تراریخته و سرطان زا و... به ایران، جدای از سوداگری نادرستان، به خاطر چیست؟ و در مقابل، دفاع رویان و امثال آن از سلول ایرانی و دفاع موشکی سپاه از مرز و آسمان ایران، و دفاع بسیجیان از آسایش خانه و خیابان ایران، در سرما و گرما برای چیست؟ این معجزه روح خداست که در پیش چشم و کارنامهاش زیر دست ماست و جز تفکر بسیج، هیچ تشکلی نمیتواند از پزشک و مهندس و معلم و روحانی و دانشجو و دانشآموز و کارگر و کارمند و کشاورز و بازاری و مردم عادی، سپاهی مقتدر برای ایران اسلامی تولید کند و در دوران مدیریتهای حراف یا دولتهای کم کار، بار امور کشور را به دوش بکشند.
مردم جهان، اغتشاش دو روزه ایران را که نتیجه دو سال کار تحقیقاتی و عملیاتی دشمنان بود دیدند. خدا مرگ دهد طراحان و آمران و عاملان فتنه را با موشی که زاییدند. افتضاح بر افتضاحشان بود. حقیقتاً ترامپ و پمپئو و سران انگلیس و فرانسه و اسرائیل و سعودی اراذل و اوباش و انسانهایی کم اهمیتند که لیاقتشان همین سردرگمی است. زمانی نه چندان دور، روشنفکران غربزده و نفوذیها محور اصلی نقشههای آمریکا و انگلیس و فرانسه بودند و امروز محور اعمال نظرات و سربازانشان چاقوکشها و قمهکشها و عرق خورهایی است که مطرود و منفور جوامع هستند. ایکاش عمق این قهقرا برایشان قابل فهم بود و ایکاش عاقلی به سران سعودی حالی میکرد که معنی گاوشیرده، بقره است نه سردار قادسیه. این حوادث و شکستهای پی درپی نظام سلطه به معنی افول و غروب تمدن بیخدای غرب است و دیر نباشد که بتوان نئولیبرالیسم و سقوط کدخدا و انسانهای بیارزش آویزان به او را در موزهها دید. رضا و محمدرضای پهلوی کجا هستند تا ببینند همان تمدنی که به نامش آن همه جنایت کردند در نهایت به نوادگان شعبان بیمخها و پریبلندهها و عربده کشها ختم شد. حقیقت آن دموکراسی که با دعوت به سرقت و سوزاندن و کشتن حاصل شود یعنی هیچ در تئوری و پوچ در عمل.
یک هفته از دو روز اغتشاش ایران میگذرد. شاید به برکت وجود سپاه و بسیج، مردم ایران طعم ناامنی را نچشیده باشند ولی با آن دو روز میتوان فهمید که نعمت امنیت از نان شب واجبتر است. اگر بتوان با شکم گرسنه خوابید، نمیتوان با ناامنی چشم بر هم گذاشت. باید خدا را به خاطر امنیت کشورمان سپاسگزارد و برای تداومش همت گمارد و دست جوانمردان بسیج مریزاد که حامی و راوی آرامشاند. مردم عراق و سوریه و فلسطین و لبنان و میانمار و شیکاگو میدانند امنیت چه گوهری است و مردم فرانسه و انگلیس و آمریکا حسرت حکومتی را دارند که از آنها در برابر زورگویی دولتشان دفاع کند. حساب اعتراض از اغتشاش جداست. همانگونه که حساب تدبیر با شوک و انصاف با غافلگیری مردم در شب عید جداست. ایکاش دولت، همانگونه که از ابتکار یارانه و مسکن مهر و کارت سوختِ دولت قبل از خود ولو با تغییر نام و دیرهنگام تقلید کرد، از تجربه موفق سهمیه بندی آن نیز استفاده میکرد و اینگونه مردم را به زحمت نمیانداخت چراکه دانستن حق مردم است و دولت اسلامی، نسبت به مردم که ولی نعمتند، مسئول است.
اصلاح قیمت حاملهای انرژی ضرورتی است که حرفی در آن نیست ولی مهم، چگونگی انجام آن است و مهمتر از آن اعتماد به مردم و محرم دانستنشان در توجیه و آمادهسازی و کمک گرفتن از آنها و توضیح دادن به سؤالاتشان است. کارت سوخت و سهمیه بندی چرا برداشته و چرا برگردانده شد؟ در این چند سال تعطیلی آن، چه میزان سوخت قاچاق شد و چقدر سود به قاچاقچیان رسید؟ آن تعطیلی و این راهاندازی چه میزان به بیتالمال خسارت زد؟ واقعاً جایگاه کار کارشناسی در تصمیمات دولت کجاست؟ و دهها سؤال دیگری که دولت باید با شفافیت پاسخگو باشد. نیاز به بازنگری جدی در هیئت تصمیم ساز و تصمیم گیر دولت جدی بوده و هست. تا دستکم در این دو سال باقیمانده بتوان کار مهمی برای مردم و کشور انجام داد.
باید دانست که آیا اتفاقات اخیر در تصمیمات دولت تأثیری داشته است؟ مثلاً از این به بعد نگاه دولت به آمریکا چگونه است؟ رابطه با فرانسه و انگلیس و سایر شرکایشان چگونه است؟ آیا شورای عالی فضای مجازی و وزارت ارتباطات هنوز در دشمنی و خباثت گردانندگان تلگرام و اقمارش شک دارند؟ و در ضرورت کمک به شبکههای اجتماعی داخلی متحیرند؟ و در اضطرار نیاز به اینترنت ملی و پاک مرددند؟ امید است آنها که برای تأمین نظر FATF به بزرگان دروغ بستند متوجه شده باشند که رهبری چه جوانمردی درحقشان کرد و دیدار ایشان با هزاران تولیدکننده داخلی در همان هفته یعنی چه؟ و اینکه امثال پالرمو و 2030 و هجوم اسناد دشمن ساز، برای چه و توسط چه کسانی بوده است و به جای منتظر ماندن برای نگاه دولتهای اراذل و اوباش باید پیگیر زنده کردن سرمایههای داخلی و ارتباط معقول و عزتمندانه با کشورهای دیگر بود.
محمدهادی صحرایی