"سعید حجاریان" چندی پیش تهدید به آشوب را چنین بر زبان آورده بود که حذف احزاب و جنبش ها باعث می شود آنان از کنترل و مدیریت و به تعبیری از جوی و جدول خارج شده و همچون سیل بدون چارچوب به خیابان بیایند.
اخبار سیاسی- وی بعد از افتتاح دفتر حزب اتحاد ملت در منطقه نازی آباد در جنوب تهران نیز طی مصاحبه ای در اظهاراتی عجیب گفته بود: «تاکتیک اصلی اصلاحات سازمان دهی نیروها از پایین است. این روش در گسترش احزاب، سازمان آهنین، بسیج توده ای و انواع سازمان های مردم نهاد متجلی می شود و حتی بعضی مواقع می توان به نافرمانی مدنی فکر کرد. اساسا معتقدم فشار از پایین با انتخابات پدید نمی آید.
پس باید گفت پروژه اصلاحات به انتخابات گره نخورده است. زیرا انتخابات به معنای کنونی آن، مصداق گدایی قدرت است... نافرمانی مدنی در خلاء شکل نمی گیرد. پیش از آن، ابتدا باید تجمع سلولی داشت واقداماتی مانند کتاب خوانی، جزوه خوانی و... صورت داد و سپس تجمع های سراسری انجام شود. بعد از این هاست که نوبت نافرمانی می رسد.»!
"محمدرضا تاجیک" مشاور ارشد خاتمی در دوران اصلاحات نیز اظهار داشته در شرایط کنونی هیچ دلیلی برای افزون تر شدن سعه ی صدر و آستانه تحمل مردم نمی بینم.
"علی ربیعی " سخنگوی اصلاح طلب دولت گفته بود: فکر می کنم اگر بر همین سیاق سال ۹۸ را ادامه دهیم، چشم انداز روشنی در پیش نخواهیم داشت و برای جامعه امکان بروز تحرکات اجتماعی و انتقال ناآرامی های ذهنی به ناآرامی های فیزیکی را کاملا متصورم.
همچنین "بهزاد نبوی" عنصر فعال در فتنه ۸۸ نیز هشدار داده بود در صورت برگزاری کم رونق انتخابات زمینه برای تکرار حوادث دی ماه ۹۶ فراهم می شود.
"علیرضا علوی تبار" نیز در مقاله ای تحت عنوان اعتراض اصلاح طلبانه درواقع شیوه نامه اغتشاش را نوشته و ضمن برشمردن ۴ سطح برای اعتراض، به معرفی این ۴ سطح اقدام کرده و گفته:
«محدوده سوم. این سطح از اعتراض در برگیرنده "اقدامهای غیرقانونی" اما غیر خشونتآمیز در فعالیتهای سیاسی است. اقدامهایی نظیر اعتصابهای غیررسمی و اشغال مسالمتآمیز یک مکان در این سطح قرار میگیرند.»
به جهت طولانیتری نشدن متن از قید باقی اظهارات در این موضوع از جمله اظهارات "مصطفی تاجزاده" و دیگران خودداری میکنم.
شاید تاکنون عدهای برداشت میکردند که این اظهارات پیشبینیهایی بود که این افراد با دیدن نشانه ها به آن رسیدند و نمی توان این امر را تئوریزه کردن اغتشاش نامید. البته با توجه به سابقه اصلاح طلبان در فتنه های ۷۸، ۸۸ و ۹۶، اظهارات این افراد کاملا مشکوک به نظر می رسید.
اما اینک و بعد از چند روز تولید اغتشاش در کشور با خسارتی بالغ بر حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان که حمایت توامان آمریکا و اسرائیل و کشورهای اروپایی و همراهی سلطنت طلبان منحوس و منافقین جنایتکار را به همراه داشت نمی توان به سادگی از کنار این مساله گذشت.
اما بهترین دلیل برای اثبات نقش این افراد، بیانیه ای است که چند روز پیش با امضای ۷۷ نفر از اصلاح طلبان صادر شد که طی آن نظام اسلامی را متهم به پاسخ خشونت بار به تجمعات مردمی کرده و این اتفاقات را خروش مردم علیه حاکمیت توصیف نموده اند. حال آنکه هر عقل سلیمی میداند ماجرا، سواستفاده اشرار و مزدوران سازمان یافته از هر نوع اعتراض مردمی از جمله اعتراضات بنزینی است که تخریب و حمله خشونت آمیز و مسلحانه به اماکن دولتی و عمومی در آن عیان است و هیچ حکومتی در هیچ کجای دنیا، در برابر اعتراض خشونت آمیز، گل تقدیم نمی کند.
اصلاح طلبان به خاطر بن بست مقبولیت و ناکارآمدی که پس از 6 سال قدرت در دولت و مجلس و شورا و.. اینک عیان تر شده، به اظهارات رادیکال و مقابله صریح با نظام روی آورده اند. اما به نظر می رسد این انتحار آخرین میخ ها بر تابوت اصلاح طلبی باشد. آنها با سامختارشکنی و ژست براندازی، خود را تطهیر نمی سازند، دستانشان را آلوده تر و روی شان را سیاه تر می کنند.
نکته تامل برانگیز آخر اینکه ضدانقلاب گفتند از سه سال پیش، برای آشوب های امروز برنامه ریزی کرده اند. آیا هشدارها و به اصطلاح پیش بینی های اصلاح طلبان با این آمادگی ضدانقلاب هیچ ارتباطی ندارد؟