ناراحتی از وقایع اخیر، خصوصا وقتی با از دست دادن جان انسانها همراه باشد امری بدیهی و انسانی است اما پسِ پرده فتنهها نقاط مثبتی هم هست. از باب مثال، فتنه سنتی الهی برای معلوم شدن صداقت در ایمان و عمل افراد معرفیشده است و اینگونه نیست که مؤمن، مدعی ایمان شود و به حال خود رها شود. او باید از پسِ امتحانات سنگینی که گویی رفتن در کوره آتش است برآید؛ عیارش مشخص شود و جوهره وجودی او جلا بخورد.
خداوند متعال، امورش را از طریق اسباب و وسایل جاری میکند؛ اسباب فتنه، گاه فتنهگران و گاه، فتنه زدهها میشوند و آتش فتنه را داغتر میکنند تا در هنگامه تعیین عیار، خالص از ناخالص، بهتر معلوم شود.
با مروری بر چهار دهه اخیر، درمییابیم که در سالهای 68، 78، 88 و 98 ابر فتنههایی در ایران اسلامی رخداد که البته لابهلای آنهم حوادث ریزودرشتی با همه مشخصاتشان، پیش آمد اما به عمق فتنههای این سالها نبود. ریزشها و رویشها همواره بودهاند و بازهم خواهند بود. اما واقعا چرا دوره بازگشت فتنه در ایران، 10 ساله است؟ درحالیکه آتش فتنه در برخی کشورهای منطقه و حتی کشورهای غربی، سالانه و ماهانه شعلهور میشود؟ این نکته زمانی جالبتر میشود که توجه کنیم، تقریبا تمام مستکبران عالم، ایران اسلامی را نوک پیکان هجوم و تهدید و تحریم خود قرار دادهاند.
چراغ فتنه برای جانگرفتن در ایران ما حداقل 10 سال زمان میخواهد تا خودش را بازپروری کند؛ اهل فتنه جدید را شناسایی، جذب و سازماندهی کند و عملیات جدید را طراحی و اجرا کند.
10 سال برای کشوری که دائما در حال جنگ سیاسی و اقتصادی و حتی گاهی نظامی است و دشمنانی مجهز به تمام ابزارهای سیاسی و اقتصادی دارد، عالی است. یعنی کل دشمنان ما که کم هم نیستند و انگیزه فوقالعادهای برای نبرد با جمهوری اسلامی دارند نمیتوانند در کمتر از 10 سال، قوای خود را برای ایجاد هرجومرجی هرچند کوچک، در ایرانی که دورتادورش را فتنه و جنگ و آشوب گرفته آماده کنند. جان کلام این است که فتنه، اگرچه تلخ است و تبعات و تلفاتی دارد، اما از یکسو موجب خلوص جامعه و خادمان مردم میشود و از سوی دیگر، ضعف و زبونی ائتلاف دشمنان علیه نظام اسلامی را در نگاه ما و جهانیان، پدیدار میسازد. بعضی از این فتنهها، اگر در کشوری دیگر رخ میداد، تبعات وسیعی پیدا میکرد و شاید چنان کمر ملت و کشور خم میشد که تا سالها، توانایی برگشت نداشت؛ اما ایران اسلامی، علیرغم آنکه مظلوم است، مقتدرانه ایام سخت را پشت سر گذارده و گردنههای دشوار را به سر رسانده است و آنچنانکه رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم فرمودند، ادامه این مسیر بهدشواری گذشتهها نیست.
با مروری بر چهار دهه اخیر، درمییابیم که در سالهای 68، 78، 88 و 98 ابر فتنههایی در ایران اسلامی رخداد که البته لابهلای آنهم حوادث ریزودرشتی با همه مشخصاتشان، پیش آمد اما به عمق فتنههای این سالها نبود. ریزشها و رویشها همواره بودهاند و بازهم خواهند بود. اما واقعا چرا دوره بازگشت فتنه در ایران، 10 ساله است؟ درحالیکه آتش فتنه در برخی کشورهای منطقه و حتی کشورهای غربی، سالانه و ماهانه شعلهور میشود؟ این نکته زمانی جالبتر میشود که توجه کنیم، تقریبا تمام مستکبران عالم، ایران اسلامی را نوک پیکان هجوم و تهدید و تحریم خود قرار دادهاند.
چراغ فتنه برای جانگرفتن در ایران ما حداقل 10 سال زمان میخواهد تا خودش را بازپروری کند؛ اهل فتنه جدید را شناسایی، جذب و سازماندهی کند و عملیات جدید را طراحی و اجرا کند.
10 سال برای کشوری که دائما در حال جنگ سیاسی و اقتصادی و حتی گاهی نظامی است و دشمنانی مجهز به تمام ابزارهای سیاسی و اقتصادی دارد، عالی است. یعنی کل دشمنان ما که کم هم نیستند و انگیزه فوقالعادهای برای نبرد با جمهوری اسلامی دارند نمیتوانند در کمتر از 10 سال، قوای خود را برای ایجاد هرجومرجی هرچند کوچک، در ایرانی که دورتادورش را فتنه و جنگ و آشوب گرفته آماده کنند. جان کلام این است که فتنه، اگرچه تلخ است و تبعات و تلفاتی دارد، اما از یکسو موجب خلوص جامعه و خادمان مردم میشود و از سوی دیگر، ضعف و زبونی ائتلاف دشمنان علیه نظام اسلامی را در نگاه ما و جهانیان، پدیدار میسازد. بعضی از این فتنهها، اگر در کشوری دیگر رخ میداد، تبعات وسیعی پیدا میکرد و شاید چنان کمر ملت و کشور خم میشد که تا سالها، توانایی برگشت نداشت؛ اما ایران اسلامی، علیرغم آنکه مظلوم است، مقتدرانه ایام سخت را پشت سر گذارده و گردنههای دشوار را به سر رسانده است و آنچنانکه رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم فرمودند، ادامه این مسیر بهدشواری گذشتهها نیست.
مسعود پیرهادی